حق آموزش زبان مادری و نیز حق آموزش به زبان مادری، یکی از حقوق اساسی و ذاتی بشر است. یعنی هر کودکی بطور طبیعی دارای این حق است که در مدرسه به زبان مادری خود آموزش ببیند و یکی از زبانهای رسمی کشور را به عنوان زبان دوم بیاموزد. این حق را نه کسی به کسی داده است و نه کسی به هیچ بهانهای حق سلب کردن یا مسکوت گذاشتن یا به تعویق انداختن آنرا دارد. […]
Stop the suffering of Iranian people
To gentlemen of the US administration! Abolish the sanctions on Iran. These sanctions have only afflicted the innocent, suppressed people of Iran, in this period of calamity. Stop giving refuge to the looters and embezzlers of Iranian people’s national wealth. Stop selling armaments to this tumultuous region. Contemporary history has demonstrated that there is no suffering which does not spreads to the entire world. Today’s profits derived from others suffering will become tomorrow’s losses. Stop the suffering of Iranian people.
آقایان هیئت حاکمه آمریکا! تحریمهای ایران را لغو کنید. تحریمهایی که در این روزگار سخت، مردم بیگناه و بیپناه و تحت ستم ایران را گرفتار درد و رنج کرده است. پناه دادن به اختلاسگران و سرمایههای غارت شده مردم ایران را متوقف کنید. فروش جنگافزار به این منطقه ملتهب را متوقف کنید. تاریخ معاصر نشان داده است که در جهان امروز، هیچ رنجی نیست که به همه جهانیان سرایت نکند. سود حاصل از رنج دیگران، زیان فرداست. رنج مردم ایران را متوقف کنید. […]
عصر وقاحت!
میخواستی از ظلم بگویی، از ظلمی که چون غبار سیاه بر سر همه سایه افکنده است. میخواستی از خنجرهایی بگویی که همه بر پشت هم میزنیم و یکدیگر را میدریم و بیرحمیهایی که نسبت به هم روا میداریم. مایی که در سراسر تاریخ فرصتطلبهایی بودیم که با عمال ظلم همراهی و همدستی کردیم. مایی که با کرنش در برابر اقویا، خون ضعفا را میمکیم و در برابر چشمان همان ضعفا به آنان فخر میفروشیم. در این وضعیت غالب اجتماعی، تعداد کسانی که همدست ظلم و شریک جرم نشدند و خواستند حرکتی برای آگاهی و رهایی انجام دهند، کمتر از آنی بوده که تأثیری و حاصلی داشته باشند. قطره زلالی بودند که در اقیانوسی از تیرگی افتادند. پیشروهایی بودند که در باتلاق جهل و ارتجاع فرو غلطیدند. «گلی بودند که در جهنم روییدند».
میخواستی از قضا و قدر بنویسی که چگونه اعتقاد به تقدیر و سرنوشت، ما را تبدیل به آدمهای بیرحم و بیعاطفه و بیمسئولیت و بیوجدان کرده است. آدمهایی که از تماشای زجر دیگران لذت میبرند. آدمهایی که معضلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را به چشم فرصتی برای کسب منفعت بیشتر مینگرند. آدمهایی که حتی میخواهند از بلاها و حوادث، و از رنج و درد و نیاز و بیماری و مرگ همنوعان خود، سود و منفعتی کسب کنند و پارهای از تن آنان را بکنند. آدمهایی که توجه نمیدارند در دنیای کوچک شده امروز، هیچ درد و رنجی نیست که به همگان سرایت نکند و به خودمان بازنگردد. آدمهایی که با ظاهری موجه و مهربانانه به هم لبخند میزنند و مردمداری میکنند و خود را معتقد سرسخت دیانت و ملیت نشان میدهند. آدمهایی که وطنپرستی و هر اعتقاد دیگری را پوششی برای سودجوییهای خود قرار میدهند. […]
مبارزان بشریت
توماس پین (Thomas Paine) کارگر و کفاشزاده انگلیسی و دوزنده شکمبند بود. او در سال ۱۷۷۴ میلادی با مساعی بنجامین فرانکلین که پی به نبوغ او برده بود، به آمریکا رفت و با تألیف کتاب کوچک و ضداستعماری و عامهفهم «عقل سلیم» که ۴۸ صفحه بیشتر نداشت، بنیان قیامهایی را گذاشت که منجر به آزادی و استقلال آمریکا از استعمار و سلطه بریتانیا شد.
او پس از رسیدن به مقصود، آمریکا را ترک کرد و به پاریس رفت و با تألیف کتاب «حقوق انسان» که در دفاع از آزادی و اختیار انسانها و محدودیت برای حکومتها بود، آتش انقلاب فرانسه را شعلهور ساخت. او سپس با تألیف کتاب «عصر خرد» و چند کتاب دیگر، نبرد روشنگرانه تازهای را برای خردورزی و احقاق حقوق انسانها و تضعیف قدرت بلازمنازع کلیسا به راه انداخت. اینکار موجب شد تا سلطهگران، عامه خرافهپرست را علیهاش بشورانند. او در انگلستان بطور غیابی محکوم به اعدام شد و در فرانسه به زندان افتاد.
توماس پین پس از رهایی از زندان در حالی به آمریکا بازگشت که در همه جا او را تحقیر و تمسخر میکردند و منفور عام و خاص شده بود. وقتی در سال ۱۸۰۹ و در نهایت دردمندی و فلاکت از دنیا رفت، هیچ گورستانی اجازه دفنش را نداد و دوستش مارگارت دو بونویل او را در غربت و در حالیکه فقط شش نفر در مراسم شرکت کرده بودند، در روستای نیوراچل در نزدیکی نیویورک دفن کرد. […]
حمایت آمریکا و کشورهای غربی از مقامات و مسئولان اختلاسگر
اگر دزدی جرم است، مالخری و پناه دادن به دزد نیز طبق قوانین اعم کشورها عملی مجرمانه است. اگر آمریکا میخواهد ایران را تحریم کند، آیا بهتر نیست بجای تحریمهای اقتصادی که مردم بینوای ایران را هدف گرفته، آن مقامات دزدی را تحریم کند که همراه با خانواده و پولهای غارت کرده به آمریکا فرار میکنند؟ آیا بهتر و پسندیدهتر و انسانیتر نیست که غارتگرانی را تحریم کند و راه ورود آنان و اموالشان را ببندد که دارایی ربوده شده مردم ایران را به پناهگاه امن و مطمئنی به نام آمریکا و کانادا و انگلستان و چند کشور غربی دیگر میبرند و به آنان گرین کارت و انواع حق اقامت نیز اعطاء میشود؟ براستی آمریکا و برخی از کشورهای غربی از فساد گسترده داخل ایران ناراضی و بیزار هستند یا دقیقاً آنرا در جهت منافع خود میدانند و تلویحاً از آن پشتیبانی میکنند؟ حمایت از اشخاص و مقامات دزد و پناه دادن به آنان و مالخری از آنان کدام معنا را میتواند در بر داشته باشد؟ آیا بهتر نیست که رسانههای استعماری در کنار انتشار خبر اختلاسهای مقامات ایرانی، از کشورهایی نیز نام ببرند که به آنان پناه دادهاند و از آنان حمایت میکنند؟ آیا صحیحتر و کاملتر و بیطرفانهتر و منصفانهتر این نیست که در ادامه عبارت «فلان دزد از ایران فرار کرد» بگویند «کانادا به فلان دزد پناه داد»؟ اصولاً دزدیهای کلان در ایران به زیان کدام کشور و به سود کدام کشور است؟ آیا آن عده از ایرانیان مقیم آمریکا که در گوشه امن نشسته و از حمله نظامی آمریکا به ایران و تحریم اقتصادی شدیدتر علیه ایران حمایت میکنند، شرافت انسانی را چگونه و در کجا آموختهاند و برای آینده خود نزد این مردم محنت کشیده چه تصوری دارند؟ […]
انجیل تقلبی و مجسمههای مرجوعی انگلستان به افغانستان
بیبیسی فارسی و رسانههای داخلی تابعه آن خبر دادهاند که بریتانیا پس از تصدیق جان سیمپسون (کارشناس عتیقهجات در موزه بریتانیا که نباید او را با جان سیمپسون دیگری که با هواپیمای آیتالله خمینی به ایران آمد، اشتباه گرفت) نُه سردیس متعلق به مجسمههای بودایی را که طالبان از افغانستان به لندن قاچاق کرده بودهاند، «از روی حسن نیت» به افغانستان بازمیگرداند. مشابه همان حسننیت دولت آمریکا در تحویل جام شیردال نقرهای تقلبی به مسئولان دولت آقای روحانی و نیز تحویل آفتابه رومی به دولت افغانستان. اینکه این آثار سالها پیش و در فرودگاهی در لندن از طالبان ضبط شده (و تاکنون هم خبری در موردش منتشر نشده بوده)، قصهای است که برای توجیه و سابقهتراشی و کسب هویت برای آثار لازم بوده است. اینکه آثار عتیقه را به لندن قاچاق میکنند و برای ساخت قصههای توجیهی نیز به ضبط آثار در فرودگاه لندن استناد میکنند، بطور ضمنی پذیرفتن این واقعیت است که لندن مرکز قاچاق سازماندهی شده اشیای عتیقه است. […]
نسلکشی کانادایی
روز دوشنبه سوم ژوئن فرا رسید. روزی که قرار بود گزارش رسمی یک نسلکشی معاصر با عنوان «تحقیقات ملی برای زنان و دختران گمشده» منتشر شود و مراسمی نیز در باره آن در شهر گاتینو برگزار گردد. نتیجه تحقیقات گسترده و سه سالهای که اکنون بطور علنی در معرض دید و اطلاع جهانیان قرار میگیرد. هر چند تفصیل تحقیقات هنوز در دسترس نیست، اما سرفصلهای آن بیش از آنکه به تصور آید هولناک است: نسلکشی ملی و کشتار پنهانی هزاران زن یا دختر اسکیموی بومی در سی سال اخیر و در کشور کانادا. یعنی در کشوری از توابع بریتانیا که گفته میشود دارای عالیترین رتبههای جهانی از لحاظ شاخصهای توسعه انسانی و رفاه اجتماعی و مدعیات حقوق بشری است. این گزارش، دولت کانادا را شریک جرم این قتلعام سراسری و سیستماتیک دانسته است. خانم ماریون بولر- کمیسر اصلی تحقیق- در بیانیه خود و پس از مصاحبه با دو هزار نفر از بازماندگان خانوادههای قربانیان گفته است: «همه سر به نیست شدهها و کشته شدهها قربانیان نژادپرستی و زنستیزی و نقض حقوق بشری هستند که در جامعه کانادا نهادینه شده است». جاستین ترودو- نخست وزیر کانادا و حامی تحقیقات- با شرکت در مراسم و در واکنش به آن گفته است: «امروز روز عذاب کانادا است». […]
آسیبهای فرهنگستان به علم و به زبان فارسی
علوم بخشی از مفاهیم هستند و زبان وسیله بیان مفاهیم است. علم در خدمت زبان نیست، این زبان است که در خدمت علم و بیان مفاهیم است. چرا که علم نسبت به زبان ترجیح ذاتی دارد.
شوونیستها به زبان خالص تعلق خاطر خاصی دارند؛ چنانکه به خاک و خون و خلوص و نژاد و تاریخ. آنان برای مقاصد خود براحتی تاریخ و تقویم و جغرافیا و هویت اجتماعی و مذهب و زبان و نامهای جغرافیایی و حتی نامهای علمی را جعل میکنند و دستاوردهای دانش بشری را ملعبه هوسهای خطرناک خود میکنند. در هیچ کجای دنیا جز در میان فارسیزبانان و عربیزبانان برای نامها و اسامی علمی، معادلهای مندرآوردی نمیسازند.
در زمانی که مشرقزمین به علم توجه میداشته (بخصوص در قرنهای چهارم و پنجم هجری)، مغربزمین اسامی علمی وضع شده آنها را با روی باز پذیرفته و هنوز هم بکار میبرد و در فکر جایگزینش نیست. هیچ زبانی زبان خالص نیست، جز زبان بومیان ابتدایی در نواحی دوردست جهان. زبان انگلیسی به عنوان یکی از غنیترین زبانهای فعلی در جهان، دارای درصد ناچیزی لغت و نام با ریشه انگلیسی یا آنگلوفریسی است. زبان لاتینی به عنوان یکی از ممتازترین زبانهای علمی جهان در دوران گذشته و منشأ بسیاری از اسامی و اصطلاحات علمی، ریشه و نیای زبان انگلیسی نیست و زبان انگلیسی نسبت به آن بیگانه به حساب میآید. […]