Skip to content
بایگانی تاریخ

جشن تیرگان: نبرد تشتر و اپوش

ایجاد شرایط آب‌وهوایی گرم و خشک و سال‌های کم‌باران در فلات ایران به ویژه در حدود چهار هزار سال پیش موجب پیدایش برخی باورهای کیهانی در دوران باستان شده است. در نمونه‌ای از این اعتقادها، ستاره «تِـشتَـر» (شباهنگ/ شِعرای یمانی) ستاره باران‌آور دانسته شد و ستاره «اَپوش» (اَپَـئوشَـه/ قلب‌العقرب) دیو خشکسالی و از بین برنده آب‌ها و هماورد تشتر بشمار آمد. در «تشتر یشت» اوستا که به راستی یکی از کهن‌ترین نمایشنامه‌های بشری است، به روشنی نبرد تشتر و اپوش گزارش شده است. در این نبردها، گاه پیروزی از آن تشتر و گاه از آن اپوش است.

پرسش اینجا است که چه رویدادی در آسمان موجب پیدایش چنین باورهایی در میان مردمان شده است؟ برای پاسخ باید ابتدا اندکی با این دو ستاره و زمان‌های طلوع و غروب سالانه آنها آشنا شویم.

ستاره تشتر (شباهنگ) ستاره‌ای سپیدفام و پرنورترین ستاره سراسر آسمان است و در صورت فلکی سگ بزرگ (کلب اکبر) قرار دارد. امروزه نخستین طلوع بامدادی این ستاره در عرض‌های جغرافیایی میانه ایران، در اوایل مردادماه اتفاق می‌افتد؛ اما در حدود چهار هزار سال پیش، نخستین طلوع بامدادی این ستاره در اوایل تیرماه یا آغاز تابستان بوده است و نام ماه تیر (گونه دیگری از تشتر) نیز از همین واقعه برگرفته شده است. […]

خانه مادربزرگ

شبی زمستان بود، برف می‌بارید و باد کولاک می‌کرد. خروش برف و باد، یاد مرا به سال‌های دور و به شبی پُر برف و به پنجره‌ای روشن می‌کشاند؛ یاد پنجره روشنِ خانه مادربزرگ. پنجره‌ای که از آن نورِ سرخ چراغ گردسوزی به بیرون پرتو افشان می‌شد و امیدِ خانه گرم و پُر مهر او را به یاد می‌آورد. ما، در را باز می‌کردیم و گام به سرای او می‌نهادیم؛ مادربزرگ را می‌دیدیم که زیر کرسی نشسته و گیسوان چون برفش را شانه می‌زد. از آمدن بچه‌ها شادمان می‌شد. دستش را به زیر جاجیم می‌بُرد تا غوری دم‌کرده‌های آویشن و بابونه را از چاله کرسی بیرون بیاورد. کرسی مادربزرگ و تنور آن همچو همیشه گرم بود؛ مانند چشمان پُر از مهربانی و یکرنگی او. ما دستان یخ‌زده خود را بهم می‌مالیدیم و به آن می‌دمیدیم. مادر بزرگ دستان ما را در میان دستانش می‌گرفت و می‌مالید.

ای کاش باز هم دستان او، دستان یخ‌زده ما را پناه می‌بخشید. ای کاش باز هم چراغِ روشن خانه تو پناهگاه ما می‌بود؛ کاش باز هم چراغ تو روشن بود و دانه‌های برف و سوزِ سرما، از پرتوهای آن روشنایی و گرما می‌گرفت. […]

میترا و پیوند آن با ستاره قطبی باستانی

نام «میترا» در فرهنگ و ادبیات ایرانی حضوری چشمگیر داشته است و به مرور زمان با ایزد مهر، خورشید، مهربانی و دوستی، پیوند عمیق یافته است. اما پیش از آنکه کارکردهای میترا جلوه‌های گوناگونی پیدا کند، بیشتر با ویژگی «روشنایی همیشگی» شناخته می‌شده است.

منابع موجود نشان‌دهنده این است که ستاره قطبی باستانی، خاستگاه باورهای مربوط به میترا بوده است و بی‌تردید برای پیشینیان دوستدار پدیده‌های کیهانی، وجود ستاره‌ای دائمی که هیچگاه طلوع یا غروب نمی‌کرده است، تا چه اندازه می‌توانسته مهم و جالب جلوه کند.

به گمان نگارنده، سرچشمه باور به میترا و گردونه میترا در میان ایرانیان و هندوان باستان، عبارت بوده از ستاره قطبی و دو صورت فلکی پیراقطبی به نام‌های خرس بزرگ و خرس کوچک (دب اکبر و دب اصغر). […]

جشن‌های کهن آغاز تابستانی

در آغاز تابستان، خورشید از بالاترین جایگاه طلوع خود در افق شمال شرقی برمی‌دمد و در بالاترین جایگاه غروبگاهی خود در افق شمال غربی فرو می‌رود. حرکت روزانه خورشید در آسمان نیز در این هنگام به بالاترین خط سیر خود باز می‌رسد که بیش از دیگر روزهای سال به قطب آسمانی نزدیک شده و در نتیجه بلندترین روز سال و کوتاه‌ترین شب سال را پدید می‌آورد. در این روز و در لحظه ظهر خورشیدی، زاویه میان خورشید و افق جنوبی بیشتر از هر روز دیگر است و آفتاب در این روز به کمال و اوج سالیانه خود دست می‌یابد.

این هنگام برای مردمان باستان که دلبستگی فراوانی به پدیده‌های کیهانی داشته و چنین پدیده‌هایی را در زندگی روزمره، آیین‌ها و باورداشت‌های خود دخالت می‌داده‌اند؛ اهمیت بسیاری داشته است و آیین‌ها و جشن‌های پرشماری را در این هنگام برپا می‌داشته‌اند. هر چند که امروزه بسیاری از این سنت‌های کهن به فراموشی سپرده شده است؛ اما برخی از آنها علاوه بر ثبت در تاریخ‌نامه‌ها و دیگر منابع مکتوب، تا به امروز نیز در میان مردمان بازمانده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

نام ماه خرداد (در اوستایی «هَئوروَتات») به معنای رسایی و کمال و پُـرّگی به احتمال از همین پدیده برگرفته شده است، چرا که خورشید در پایان این ماه به کمال و اوج خود می‌رسد و مسیرش طولانی‌تر و پایگاهش فرازمندتر می‌شود. دیگر اینکه، آغاز تابستان در گاهشماری گاهنباری (کهن‌ترین گاهشماری شناخته‌شده ایرانی)، آغاز سال نو نیز بوده است که این شیوه آغاز سال هنوز تا اندازه‌ای در گاهشماری طبری/ تبری بازمانده است. در گاهشماری گاهنباری، طول سال به چهار فصل و چهار نیم‌فصل بخش می شده است که همچنان در تقویم زراعی روستاییان و کشاورزان ایرانی برقرار و متداول است. […]

web analytics