Skip to content
بایگانی تاریخ

مناسبات خورشیدی در چارتاقی نیاسر

نام مشهور: چارتاقی/ چهارطاقی نیاسر. محل: صخره‌های ارتفاعات غربی مشرف به شهر نیاسر، ۳۰ کیلومتری غرب کاشان، ۲۵۰ کیلومتری جنوب تهران، استان اصفهان. مختصات جغرافیایی چارتاقی: ۳۳ درجه و ۵۸.۲۸ دقیقه شمالی، ۵۱ درجه و ۰۸.۵۳ دقیقه شرقی. ارتفاع از سطح دریا ۱۷۶۰ متر، ارتفاع از سطح دشت مجاور ۳۸۰ متر. شکل بنا: متقارن چهار وجهی با قاعده مربع، چهار پایه با چهار تاق به سبک کلیل پارتی بر روی آنها و گنبدی به واسطه چهار فیلپوش بر روی بنا. چهار روزن به سوی چهار جبهه در بالای بنا و شانزده روزن کوچکتر با فاصله نامساوی در پاکار گنبد (اکنون پُر شده). چهار سوی بنا چشم‌انداز باز بدون هیچگونه دیوار، در یا پنجره.

هوم/ هَئومَه: گیاه سپند ایرانیان

هوم که در اوستایی «هَـئـومَـه» و در سانسکریت «سومَـه/ سوم» خوانده می‌شود، سپندترین و گرامی‌ترین گیاه نزد ایرانیان و هندوان باستان بوده است. از این گیاه در بسیاری از متون ایرانی و هندو به فرخندگی و با گرامیداشت فراوان یاد کرده شده و آنرا سرور، رد و شهریار همه گیاهان و رستنی‌ها می‌شناخته‌اند. با اینکه این گیاه کارکردهای آیینی و مقدس خود را تا اندازه زیادی از دست داده است، اما همچنان باورهای بسیاری در باره آن در میان مردمان نواحی گوناگون زنده مانده است.

بخش‌هایی از کتاب اوستا به هوم اختصاص دارد و هوم یشت نامیده می‌شود. هوم یشت در درون یسناها جای دارد و از یسنای نهم تا یازدهم را در بر می‌گیرد. البته یشت بیستم اوستا نیز هوم یشت نامیده می‌شود، اما تنها چند بند از هوم یشت اصلی را در بر دارد. هوم یشت، در بزرگداشت و ستایش این گیاه ارجمند سروده شده است.

هوم در اوستا کارکردهای فراوانی دارد: او «دورَئوشَه» به معنای دوردارنده مرگ است. او بخشنده فرزند نیک، آورندهٔ توانمندی، تندرستی، فزایندگی، بالندگی، توانایی تن ، انـدیـشه‌ورزی و آورندهٔ صلح و آشتی و آرامش است. (برای آگاهی از تمام ویژگی‌های هوم در اوستا و سرودهای ستایش آن به هوم یشت بنگرید).

«ودا»های هندوان نیز بخش‌های فراوانی در پیوند با هوم دارد و در بسیاری از سرودهای «ریگ ودا»، گیاه «سومَه» همراه با دل‌انگیزترین واژه‌ها گرامی داشته شده و ستوده شده است. سومه، نوشیدنی دوست‌داشتنی ایندرا (خدای بزرگ هندو) بوده و به او چابکی و توانایی می‌بخشیده است (ماندالای ۴، سرود ۲۶).

«هوم» بجز نام گیاه، نام ایزد نگاهبان این گیاه نیز به حساب می‌آید. همچنین در شاهنامه فردوسی از مردی به نام «هوم» سخن رفته است که در کوهستان زندگی می‌کند و در گرفتن افراسیاب به کیخسرو یاری می‌رساند؛ این نام نیز به احتمال اشاره به گیاه هوم است که در طول زمان دچار تغییرات مصداقی شده است. […]

آتشکده پردغان: بازماندی احتمالی از مزدکیان

ابن فقیه همدانی در «مختصرالبلدان» (اوایل سده چهارم هجری) و حسن قمی در «تاریخ قم» (از اواخر سده چهارم هجری) آورده‌اند که در روستای «فردجان» آتشکده‌ای بزرگ و کهن با باروهای بلند و قلعه مانند وجود داشته که در زمان حاکمیت حجاج بن یوسف و خلافت عبدالملک بن مروان (اواخر سده یکم هجری) به این روستا یورش آوردند و پس از تسخیر آبادی، درهای زرین آتشکده را کندند و برای کعبه به مکه فرستادند. در این منابع همچنین آمده است که آتشکده فردجان بار دیگر در سال ۲۸۸ هجری قمری به فرمان امیر قم به نام «بیرون ترکی» با منجنیق و عراده ویران و تباه شد و دیگر هیچگاه رونق نگرفت (نقل به مضمون از: ابن فقیه، ص ۷۵؛ قمی، فصل هفتم).

نام فردجان در تعدادی دیگر از متون جغرافیای تاریخی سده‌های میانه آمده است. یاقوت حَمَوی در «معجم البلدان» (اوایل سده هفتم هجری) اشاره‌ای کوتاه به قلعه فردجان کرده و ابن خلدون نیز قلعه فردجان را پناهگاه علاءالدوله کاکویه (حاکم غزنوی اصفهان که بعدها اعلان استقلال کرد) به هنگام حمله سپاه مسعود غزنوی می‌داند (ابن خلدون، ص ۵۴۳).

در تمامی منابع، جز توصیفی کلی از محل روستا، قلعه و آتشکده، هیچگونه نشانی دقیقی از محل آن داده نشده است. به ویژه که بسیاری از نام‌ها در گذر زمان دچار تطور و تعریب شده و شکل اصلی آنها از دست رفته است. […]

شیر و خورشید و خاستگاه کیهانی باورها و نگاره‌های آن

خاستگاه بسیاری از اسطوره‌ها و باورهای جوامع باستان و بازتاب آنها بر روی نگاره‌ها و آثار هنری همان مردمان، از پدیده‌ای کیهانی یا زمینی در محیط پیرامونی آنان الهام گرفته شده است. پژوهش بر روی باورها و تجلی مادی آنها نشان داده است که آنها به تمامی فرآیند خلاقیت ذهن بشر نبوده‌ و همواره حضور عاملی واقعی و ملموس در محیط زندگی انسان‌ها، تأثیری چشمگیر در پیدایش و شکل‌گیری باورهای همگانی داشته است.

ترکیب توأمان «شیر و خورشید» در یادمان‌های نگارین و متون ادبی ایرانیان و دیگر مردمان شرق باستان به فراوانی دیده شده است. در این ترکیب، نگاره‌ای از شیر دیده می‌شود که پرتوهای خورشید، گوی خورشید، گردونه خورشید و یا خدا/ ایزد وابسته به آن بر پشت یا پهلوی او جای دارد و یا خورشید در میانه دو شیر خروشان جای گرفته است. چنین نقوشی از جمله بر اشیای مفرغین لرستان و سنگ‌نگاره‌های هخامنشی دیده می‌شوند.

پرسش اینجاست که کدام پدیده در طبیعتِ پیرامون مردمان باستان موجب پیدایش این نگاره‌ و باورهای وابسته به آن شده است؟ نگارنده گمان می‌دهد که این نگاره نیز به مانند بسیاری از آثار هنری و اعتقادی دیگر، ردی در آسمان و سرای کیهانی داشته باشد. […]

خاستگاه کیهانی نگاره‌های یورش شیر به گاو

نگاره یورش شیر به گاو و ترکیب این دو با یکدیگر در آثار هنری ایرانیان و مردمان شرق باستان، یکی دیگر از نقش‌های متکی به باورهای کهن است که مانند بسیاری از نگاره‌ها و باورداشت‌های دیگر، خاستگاهی در پدیده‌های کیهانی دارد. مهم‌ترین و زیباترین این نگاره‌ها در تخت‌جمشید و به ویژه در جبهه شمالی کاخ سه‌دری دیده می‌شوند.

در این ترکیب، شیری دیده می‌شود که بر پشت گاو جهیده و چنگالش را بدون اینکه فرو کرده باشد، بر پشت او نهاده است. این گاو، همواره پشت به شیر کرده و در وضعیت فرار قرار دارد؛ در حالیکه سر خود را به سوی شیر بازگردانده و او را می‌نگرد. شیر و گاو در تمامی نگاره‌هایی که جزئیات کافی برای بررسی دارند، نر هستند. این نگاره در آثار هنری مردمان آسیای میانه و دشت‌های آلتایی (همچون «پازیریک») به دلیل ویژگی‌های اقلیمی و طبیعی، با ترکیب شیر- گوزن دیده شده است. […]

سیمرغ و درنای سپید سیبری

بسیاری از اسطوره‌ها، باورها و داستان‌های مردمان باستان از پدیده‌ای راستین در طبیعت الهام گرفته شده است. یک پدیده کیهانی یا زمینی که برای مردمان توجه‌برانگیز، جالب و دیدنی بوده و یا تأثیری نیکو یا مخرب بر زندگی آنان می‌گذاشته است، آنرا به گنجینه باورهای خود می‌افزوده‌اند و به مرور زمان به آن شکل تازه‌ای می‌داده‌اند و با افزوده‌ها و کاهنده‌هایی که لازم می‌دانسته‌اند، اسطوره یا سرگذشت‌های اعتقادی و داستانی را می‌ساخته‌اند.

بی‌گمان، باور به پرنده‌ای به نام سیمرغ و کارکردهایی شگفت و گسترده آن، دارای خاستگاهی در طبیعت و محیط پیرامونی جوامع پیشین بوده است. خاستگاهی که الهام‌بخش اینچنین باورها و داستان‌های شگفت و شنیدنی شده است.

نگارنده در اینجا یادداشت‌هایی در باره درنا و به ویژه درنای سفید سیبری را می‌آورد و این پرسش را پیش می‌نهد که آیا ممکن است این پرنده شگفت و دیدنی، سرچشمه باورهای در پیوند با سیمرغ باشد؟

درنا نام‌های گوناگون و فراوانی دارد: «تُرنِه»، «بوتیمار»، «غم‌خورک»، «کُلنگ»، «کرکی» و «حواصیل». اینها تنها تعداد معدودی از نام‌های بی‌شمار این پرنده هستند. هر چند در قواعد علمی پرنده‌شناسی و جانورشناسی هر کدام از این نام‌ها متعلق به دسته و تیره خاصی هستند، اما در میان عامه و در متون ادبیات فارسی، عموماً برای تیره‌‌هایی از خانواده «درازپایان» بکار رفته است. […]

تلطیف آوایی یکسان دو واژه تیر و تشتر

در زبان فارسی معانی گوناگونی برای واژه «تیر» آمده است. تا آنجایی که موضوع این گفتار است، واژه «تیر» در زبان فارسی برای نامیدن سیاره عُطارِد، ستاره شباهنگ (شِعرای یَمانی)، ماه نخست تابستان، روز سیزدهم ماه، و نیز به معنای خدنگ، ناوک، آنچه با کمان انداخته می‌شود، و عموماً تندی و تیزی و شتابندگی بکار می‌رود.

شباهت املایی و معناییِ این واژه‌ها‌ موجب شده که لغت «تیر» در آثار بسیاری از نویسندگان، دستکم در دو مفهوم کاملاً جداگانه دچار اختلاط معنایی شوند و بجای یکدیگر بکار ‌روند. این آمیختگی در آثار بسیاری از قدما نیز دیده می‌شود. برای نمونه ابوسعید گردیزی در باب بیست و دوم «زَین الاخبار» و ابوریحان بیرونی در فصل نهم «آثارالباقیه»، پرتاب تیر به دست آرش کمانگیر را یکی از علت‌های ایجاد جشن تیرگان در سیزدهم تیرماه دانسته‌اند.

به عبارت دیگر، آنچه «تیر» نوشته و خوانده می‌شود؛ دو واژه مستقل و کاملاً جداگانه با معانی و مفهوم‌های متفاوت هستند که با یکدیگر اشتباه گرفته شده‌اند و می‌شوند. […]

نقدی بر کاربری تقویمی چارتاقی‌های ایران و کعبه زرتشت

در شهریور سال ۱۳۷۸ نگارنده طی یک کنفرانس مطبوعاتی در تالار ناصرخسرو دانشگاه تهران- که در بسیاری از نشریات وقت منتشر گردید- به تشریح نظریه جدید خود پیرامون ویژگی‌ها و مشخصه‌های تقویمی و نجومی بنای مشهور به کعبه زرتشت در نقش‌رستم پرداخت. این نظریه سپس در پاییز همان سال در کتابی با عنوان «رصدخانه خورشیدی نقش‌رستم» منتشر گردید. طبق این نظریه، پنجره‌نماهای تعبیه‌شده در نمای بیرونی بنا و نیز سازه پلکانی شمال بنا در حکم آفتاب‌سنج‌هایی هستند که زاویه‌های منبعث از آنها با تغییرات سالانه میل خورشید تناسبی آشکار و قابل مشاهده دارد. […]

web analytics