فاشیسم (Fascism) بخودیخود یک مکتب غالی برای باورمندان بدان نیست؛ بلکه یک مکتب واسط سیاسی برای اعمال سلطه و تثبیت ایدئولوژی دلخواه است. مفاهیم نظریِ فاشیسم را که تأثیرگذارترین و پرنفوذترین جنبش سیاسی اروپا در فاصله بین دو جنگ جهانی بود، جووانی جنتیله (Giovanni Gentile) با اقتباس و ترکیبی از نظریات پیشین وضع کرد و بنیتو موسولینی (Benito Mussolini) آنرا در ایتالیا به مرحله اجرا در آورد. این در حالی بود که اشکال دیگر فاشیسم در آلمان نازی، اسپانیای عصر فرانکو، یونان و بسیاری از دیگر کشورهای اروپای شرقی و شمالی تا اندازهای به اجرا در آمد و یا به مرحله اجرا نزدیک شد. در نظریه فاشیسم، ایدههای ناسیونالیسم و نژادپرستی کنت دوگوبینو و چمبرلن، بیرحمی ماکیاولی، قهرمانپروری فردریش نیچه و محرکهای تاریخی و اسطورهای ژرژ سورل با یکدیگر ترکیب شدهاند. هدف سیاسی فاشیسم، استقرار و سلطه یک نظام خودکامه غیر پارلمانی و متکی به تمرکز قدرت در دولت بوده است که با برانداختن آزادیهای فردی و سوسیالیسم همراه باشد. فاشیسم در جوامعی آمادگی بیشتری برای استقرار و گسترش دارد که ابتذال و جهل و خرافهگرایی جای خرد و تعقل و شکورزی را گرفته باشد. در اینجا قصد بررسی مکتب فاشیسم و تاریخچه آن در میان نیست. بلکه منظور آنست که با نگاهی گذرا به روشها و شیوههای فاشیسم برای دستیابی به قدرت، اندکی به خود و پیرامون خود توجه کنیم تا ببینیم ما و اطرافیانی که میشناسیم تا چه اندازه پیرو فاشیسم هستیم و بدون اینکه خود را فاشیست بدانیم، عملاً راه و روش آنان را میپیماییم. […]
ماجرای نمایش مشکوک منشور کورش در ایران و چند انتقاد دیگر
دیده میشود که عدهای در زمان تصدی مدیران قبلی بر سازمان میراث فرهنگی و اعمال مخرب و ناهنجار آنان سکوت اختیار کردند و ای بسا با آنان همکاری و همدستی نمودند، و اکنون لب به انتقاد و اعتراض دیرهنگام گشودهاند. این نکته بدیهی را همگان میدانند که وقت مناسب برای بیان اعتراض نسبت به هرگونه تخریب یا تهدید آثار تاریخی و طبیعی و اجتماعی و واکنشهای روشنگرانه در قبال عملکردها و مدیریتهای ناصحیح، هنگامی است که آن واقعه زیانبخش در حال رخ دادن و آن مدیر بر مسند کار است.
اعتراضها و انتقادهای دیرهنگام و پس از تغییر مدیران و جابجایی مسئولان و ویران شدن آنچه باید ویران میشد، یک اعتراض بجا و مؤثر نیست، بلکه هیاهویی کاذب و شیرینکاری بیاثر است. اعتراض دیرهنگام حتی میتواند این شائبه را ایجاد میکند که ای بسا میخواهند حیف و میلهای امروزیان را به گردن دیروزیان بیندازند.
سکوت کردن در هنگامی که باید فریاد زد، و فریاد زدن در هنگامی که وقت آن گذشته است، نوعی فرصتطلبی و خودشیرینی است. […]