در پاییز سال ۱۳۵۷ و در کوران انقلاب که حکم لغو سانسور و توقیف کتابها توسط مهندس شریف امامی صادر شد، راسته کتابفروشان جلوی دانشگاه تهران حیات و جنب و جوش تازهای را بخود دید که هیچگاه سابقه نداشت. سراسر پیادهروهای هر دو سوی خیابان آکنده از کتابفروشان دستفروشی شد که کتابهای توقیف شده قبلی که اکنون با سرعت چاپ و منتشر میشدند (و یا قبلاً چاپ شده و مخفیانه توزیع میشدند) را به خوانندگان حریص و مشتاق عرضه میکردند. در لابلای این کتابفروشها و در همین راسته، همیشه دهها حلقه بحث و مناظره خیابانی بین پیروان اندیشهها و احزاب مختلف در جریان بود. به مرور و طی یکی- دو سال آینده، تمامی این کتابهای مشهور به «جلد سفید» و کتابفروشها و آن حلقههای مناظره از هم پاشیدند و هر یک به سوی سرنوشتی رفتند. تنها کتابفروشی که همچنان تا ۳۴ سال بعد در کار خود مداومت کرد و خاطره دستفروشان عصر انقلاب را زنده نگاه داشت، پیرزنی به نام کبری قدسی نظامآبادی بود که با نام «خاله» مشهور بود. […]
جعل اصطلاح آریایی در درخت زبانها و نقدی بر مقاله گاهشماری مغانی- مادی
در ماهنامه سرزمین من نوشتهای با عنوان «زبان آریایی چیست» از آقای مهرداد ملکزاده منتشر شده که نمونه دیگری از تاریخسازیهای رایج است. ایشان در این شماره از مجله، همچون چند نوشته دیگر خود، با نگاهی توهمی- ایدئولوژیکی دست بکار دستکاری در مفاهیم شناخته شده بینالمللی برای مقاصد نژادپرستی آریاگرایانه و کورشپرستانه شده است. نگاهی توأم با بیان ادعاهای فاقد اسناد و شواهد تاریخی که نمونه دیگر آنرا در مقاله ذوقی «نوروز و گاهشماری مغانی- مادی» دیدهایم. […]