تاکنون نمونههای فراوانی از ادعاهای مجعول آریاانگاران را معرفی کردهام. تعداد و تنوع این جعلیات بیش از آن است که بتوان حتی به اندکی از همه آن پرداخت. تاریخ و فرهنگ و هویت ایران چونان کالا و ملعبهای در دست اینان رو به تباهی میرود و جالب اینکه خود را نگاهبان فرهنگ ایران نیز میدانند و مینامند.
این عده اخیراً بیتی را به فردوسی منسوب کردهاند تا بتوانند سکوت شاهنامه و فردوسی در قبال نام و مفهوم ساختگی «نژاد آریایی» را بهزعم خود جبران کنند و سندی از شاهنامه برای آن ترتیب دهند: «پدر در پدر آریایی نژاد/ ز پشت فریدون نیکو نهاد».
این در حالی است که نامهای «آریا» و «آریایی» هرگز در شاهنامه فردوسی بکار نرفتهاند. اینکه چنین نادرستیای را میتوان به سادگی به عده زیادی باوراند، نشاندهنده این است که شاهنامه فردوسی بهرغم انبوهی از ادعاها و ستایشها که پیرامون آن میشود، تا چه اندازه میان ما غریب و ناشناخته است که هر سوداگر از راهرسیدهای میتواند در روز روشن و در میان خیل عاشقان، آنرا جعل و تحریف کند. دریغ بر شاهنامه و دریغ بر فردوسی.
برای آگاهی بیشتر در باره سوءاستفاده از شاهنامه فردوسی بنگرید به بخشهای از کتاب «حماسه داد» (تهران، ۱۳۵۹) از فرجاله میزانی (جوانشیر).
نیز بنگرید به: «تحریف شاهنامه فردوسی برای مقاصد ناسیونالیستی».