هویت یک زبان نه فقط متکی به مجموعه واژگان و قواعد دستوری آن، که متکی به نظام آوایی آن نیز هست. پاسداشت یک زبان علاوه بر لزوم حفظ دایره لغوی و دستوری، نیاز به حفظ نظام آوایی آن نیز دارد. عادت جدیدی که در میان فارسیزبانان (و عمدتاً گویشوران تهرانی و فرنگنشین) باب شده و برای نشان دادن سواد و کمالات خود، سعی میکنند لغات انگلیسی را به آوای اصلی و متداول در آن زبان تکلم کنند، نه تنها نشاندهنده هیچ سواد و کمالاتی نیست، که ناچیز شمردن و تحقیر نظام آوایی زبان فارسی و آسیب رساندن به آن است.
پیشینیان ما (حتی تا یکی- دو نسل پیش) علاوه بر اینکه گاه معادلهای جذاب و مردمپسندی (همچون «پلوپز» و «زودپز» و «آرامپز») بر میساختند، که واژههای دخیل را نیز به دستگاه آوایی زبان فارسی بر میگرداندند و تلفظ میکردند. برای مثال «الحضره» را به شکل «حضرت» (با آوای «هـ» و «ز» بجای «ح» و «ض») و «Television» و «Radio» و «Copy» و «Pipe» و «Bank» و «Hydrogen» و «London» را نه بصورت «تلهویژن»، «ریدیو»، «کابی»، «پایپ»، «بنک»، «هایروجن» و «لاندِن» که به شکلهای «تلویزیون»، «رادیو»، «کپی»، «پیپ»، «بانک»، «هیدورژن» و «لندن» تلفظ میکردند. چنانکه اروپاییان و انگلیسی زبانان نیز نامهای فارسی و عربی دخیل در زبان خود را مطابق با نظام آوایی خود بکار میبردند و میبرند. برای مثال «اَوِسینا» بجای «ابنسینا»، «الگوریتمی» بجای «خوارزمی/ الخوارزمی» و «سِفِئوس» بجای «کیکاووس».
اینکه در دوره معاصر عدهای به منظور نشان دادن کمالات خود، سعی میکنند لغات انگلیسی را عیناً با تلفظ اصلی بر زبان بیاورند و مثلاً لغات شناخته شده و متداول «آرشیو»، «شکلات»، «دینامیک»، «کافه» و «بیوگرافی» را به شکل «آرکایو»، «چاکلت»، «داینامیک»، «کافی» و «بایوگرافی» بر زبان آورند، چیزی نیست جز تخریب و ناچیز شمردن هویت و نظام آوایی زبان فارسی و نیز احتمالاً احساس حقارت در برابر غربیان. جالب است که اتفاقاً اینگونه تلفظها نه تنها شبیه به اصل نیز نمیشود، که شکل مضحکی بخود میگیرد که هم فارسیزبانان را به خنده وامیدارد و هم انگلیسیزبانان را.