استمداد از قوای بیگانگان و استقبال از حمله آنان به منظور دفع سلطه همسایگان، سابقهای به درازای تاریخ بشری دارد. مردمان رنجکشیده هنگامی که از عهده دفع ظلم و ستم حکومتهای خودی یا همسایه بر نمیآمدند و هرگونه تلاش و مبارزات مسالمتآمیز یا قهری آنان با سرکوب شدید و بیرحمانه مواجه میشد و به نتیجه نمیرسید، دچار یأس میشدند و چشم امیدشان به دورترها و قوای نیرومندتر متوجه میشد.
به گزارش شخص داریوش شاه در بندهای ۲۶ تا ۳۰ متن بابلی کتیبه بیستون، اهالی ارمنستان فقط در سال اول پادشاهی داریوش پنج بار برای رهایی از انقیاد هخامنشیان دست به قیام زدند، اما در هر پنج بار به شدیدترین و خونبارترین شکل ممکن سرکوب شده و هزاران نفر از آنان «به خواست اهورامزدا» کشته شدند. اینچنین بود که آنان نیز همچون بابلیان، خوزیان، پارسیان و دیگر مردمان تحت ستم، منتظر و چشم به راه قوای قاهری بودند تا نجات آنان را میسر سازد.
در کتاب «تاریخ ارمنستان»* آمده است: «ارمنستان که در زمان کورش تصرف شده بود، در زمان داریوش فرصت یافت تا به همراه دیگر کشورهای تحت تسلط هخامنشیان شورش کند… اما داریوش این شورشها را سرکوب میکند و آنان را مجدداً تحت سلطه در میآورد. در نتیجه، ارمنستان استقلال خود را به مدت دو قرن از دست میدهد و موظف میشود هر ساله خراج زیادی به شکل طلا و اسب به پادشاهان هخامنشی پرداخت کند تا از آنها برای تاخت و تازهای خود استفاده کنند» (ص ۴۱ و ۴۲). تصویر این باجها به همراه باجهای دیگر مردمان مستعمرات هخامنشی در سنگنگارههای جبهه شرقی کاخ آپادانا در تخت جمشید نقش بسته است.
در ادامه تاریخ ارمنستان گفته شده: «پادشاهی قدیمی ارمنی، هر چند که تحت سلطه مادها و سپس هخامنشیان قرار گرفت، اما به سبب موجودیت متشکل و متحد مردم خود توانست منتظر زوال حاکمان بماند. وقتی دولت هخامنشی به دست اسکندر مقدونی از هم پاشید، ارمنستان فرصت یافت تا با آزادی از یوغ هخامنشی استقلال خود را به دست […]