نگارنده قصد دارد در این نوشتار بابت اطلاعات نادرستی که شانزده سال پیش در کتاب «جامهای نگارین ایران» به خواننده داده است، پوزش بخواهد و آن اشتباه را جبران کند. هر چند این کتاب اکنون نایاب است و قصدی برای انتشار مجدد آن نیست، اما امیدوار است که کتابخانهها و اشخاصی که این کتاب را در اختیار دارند، نسخهای از این نوشته را ضمیمه آن کنند.
در آن کتاب تعداد ۳۰ جام باستانی معرفی شده بودند که از آن میان تعداد ۲۳ جام از جنس طلا یا نقره بودند. این جامها عبارت بودند از: «جام سیمین مرودشت»، «جام زرین عمارلو» (سه جام)، «جام زرین حسنلو»، «جام زرین کلاردشت»، «جام زرین مارلیک» (شش جام)، «جام زرین کلورز»، «جام زرین املش» و نُه جام بینام و بیمنشأ دیگر که ادعا شده از قاچاقچیان ضبط شده است.
جام طلایی منسوب به چراغعلیتپه (با نام ساختگی مارلیک)، رودبار گیلان
ساخت جامهای طلایی تقلبی از مشغولیتهای اصلی تقلبیسازان بوده و هنوز هم هست. ساخت جام تقلبی از جنس طلا چندین ویژگی ممتاز برای اهل تقلب دارد. اول اینکه جنسیت طلایی آن موجب گمراهی مخاطب زودباور و سادهدل می شود که تصور میکند هر شیء طلایی الزاماً اصل و غیرتقلبی است. به عبارت دیگر، اصالت «ماده طلا» با اصالت «شیء طلایی» اشتباه گرفته میشود. دوم اینکه طلا در مرور زمان تجزیه نمیگردد و چندان زنگار نمیبندد و به همین دلیلِ کمبود یا نبود جرم و رسوب، شکل ظاهری اشیای قدیمی و جدید تفاوت ظاهری زیادی با یکدیگر ندارند، سوم اینکه ساخت جام در قیاس با اشیای دیگر همچون مجسمه، آسانتر و کمخرجتر است. چهارم اینکه ساخت جام نیاز به قالبریزی و فنون پیچیده دیگر ندارد و صرفاً با چکشکاری بر روی ورقهای بسیار نازک قابل اجرا است. پنجم اینکه در ساخت جام میتوان از نقش و نگارهای اسطورهای بهره گرفت و آنرا به قومیت خاصی منسوب کرد تا مردم محلی آن شیء تقلبی را هویت خویش قلمداد کنند و بدان بنازند و ببالند و در نتیجه قیمت آنرا بالا ببرند. ششم اینکه در ساخت جامها از موتیفها و المانهای نژادپرستانه استفاده میشود تا در مواقع لازم همدستی مناسبی بین تقلبیسازان و سلطهگران (که همواره لازم و ملزوم یکدیگر بودهاند) ایجاد شود.
جام طلایی مشهور و موسوم به «جام کلاردشت» که نقش شیرهایی نیز بر بدنه آن الصاق شده است، نمونه شاخص و بارزی از اینگونه جامهای تقلبی است. بر بدنه این جام یک نشان صلیب شکسته به شکل آرم حزب نازی و آلمان هیتلری به گونه مسخره و مضحکی بر روی کپل شیر حکاکی شده است که ظاهراً ردی ظریف و رندانه از استادکار سازنده این اثر جعلی بوده است.
هویتتراشی برای جامهای تقلبی شبه باستانی و از جمله جامهای املش و کلاردشت به اندازهای ناشیانه انجام شده که حتی فاقد ابتداییترین لازمههای یک شیء باستانی است. در باره اینکه این جام در کجا و طی کدام عملیات حفاری کشف شده، کی کشف شده، چه کسی آنرا کشف کرده، چه کسانی شاهد کشف بودهاند، هیچ اطلاعاتی در دست نیست. امروزه با کپیبرداریهای ثانویه از روی جام کلاردشت و جام موسوم به خشیارشا و برخی جامهای دیگر، جامهای دیگری نیز ساخته میشود که «تقلب در تقلب» به حساب میآیند.
اکنون بر این گمانم که تمامی آن ۲۳ جام (به علاوه چندین ساغر/ ریتون طلایی و نقرهای دیگر و از جمله جامها و ساغرهای مشهور منتسب شده به خشیارشا و عصر هخامنشی که ادعا شده در همدان کشف شده و یا خریداری شدهاند) تقلبی و مجعول هستند. این جامها با مشارکت و همدستی باستانشناسان، موزهداران، دولتیان، تاریخسازان و تاریخفروشان، و سوداگران و دلالان اشیای باستانی و اشیای شبهباستانی قلابی که باندهای بزرگ و قدرتمندی را به وجود آوردهاند، ساخته شدهاند. تمامی این جامها (چه در موزههای داخل کشور و چه در موزهها و مجموعههای خصوصی خارج از کشور) در شرایطی نگهداری میشوند که کسی نتواند آنها را ببیند.
ساغر/ ریتون تقلبی منسوب به خشیارشا و عصر هخامنشی، آرم فعلی بانک پاسارگاد
در باره جامهای منسوب به مارلیک میتوان اضافه کرد که نه فقط این جامها، که حتی نام مارلیک نیز عنوانی ساختگی برای گورستان مشهور «چراغعلی تپه» در رودبار گیلان است.
مشابه این گونه اشیای جعلی در دیگر کشورهای ترکی و عربی منطقه نیز به فراوانی وجود دارند و یا به آنها منتسب شدهاند.
این اشتباه نگارنده از آنجا ناشی شده بود که در تداول غلط و رایج تردید نکرده و نسنجیده به راه پژوهشگران و باستانشناسانی رفته بود که ناآگاهانه یا مغرضانه و یا بخاطر نگرانی و ترس بابت از دست دادن فرصتهای شغلی خویش اصالت این آثار را تأیید کرده بودند. در حالیکه باور کورکورانه و یا منفعتطلبانه از نظریهها و ادعاهای موهوم، و بررسی نکردن دلایل و شواهد مغایر آن، برای هیچ پژوهشگری زیبنده نیست. چنانکه سکوت کردن و منفعل بودن نیز عملی پسندیده و مطابق با منافع و مصالح عمومی مردم نیست. آن هم در شرایطی که تاریخ و باستانشناسی کشورهای این منطقه ملعبه دست سیاسیون، ایدئولوژی پردازان و باندهای گسترده قاچاق و سوداگری عتیقه است.
جام طلایی تقلبی منسوب به تپه حسنلو، نقده
پیش از این نیز برای نخستین بار از قلابی بودن دو جام منتسب به اعصار باستانی (یعنی جام طلای جان وبر و جام شیردال) پرده برداشته بودم که بعدها قلابی بودن هر دوی آنها با موافقت دیگران همراه شد.
نگارنده حتی یک جام طلایی باستانی را نمیشناسد که قلابی نباشد.
همچنین بنگرید به:
پوزش بخاطر کتاب آتشکدههای ایران
معرفی کتاب جعل فرهنگ شرق نزدیک باستان
انگلیس و جعل کتیبههای باستانی بینالنهرین
کتیبههای جعلی اریارمنه و ارشام
دانشمندان و حاکمان: تحریف در خدمت سلطهگری