بیبیسی فارسی و رسانههای داخلی تابعه آن خبر دادهاند که بریتانیا پس از تصدیق جان سیمپسون (کارشناس عتیقهجات در موزه بریتانیا که نباید او را با جان سیمپسون دیگری که با هواپیمای آیتالله خمینی به ایران آمد، اشتباه گرفت) نُه سردیس متعلق به مجسمههای بودایی را که طالبان از افغانستان به لندن قاچاق کرده بودهاند، «از روی حسن نیت» به افغانستان بازمیگرداند. مشابه همان حسننیت دولت آمریکا در تحویل جام شیردال نقرهای تقلبی(+) به مسئولان دولت آقای روحانی و نیز تحویل آفتابه رومی به دولت افغانستان(+). اینکه این آثار سالها پیش و در فرودگاهی در لندن از طالبان ضبط شده (و تاکنون هم خبری در موردش منتشر نشده بوده)، قصهای است که برای توجیه و سابقهتراشی و کسب هویت برای آثار لازم بوده است. اینکه آثار عتیقه را به لندن قاچاق میکنند و برای ساخت قصههای توجیهی نیز به ضبط آثار در فرودگاه لندن استناد میکنند، بطور ضمنی پذیرفتن این واقعیت است که لندن مرکز قاچاق سازماندهی شده اشیای عتیقه است.
باید توجه داشت که این آثار تقلبی هستند و محصول کارگاههای تقلبیسازی و تقلبیفروشی که از زمان برادران ریدی (Ready) در لندن فراوانند(+). جام نقرهای که انگلستان سال پیش به عنوان یک اثر باستانی و باز هم با تصدیق جان سیمپسون به افغانستان تحویل داد، محصول دیگری از همین کارگاههای ساخت آثار جعلی بود که البته از نظر اهل فن ساختی بسیار ناشیانه داشت و به حیثیت ۱۵۰ ساله ساخت آثار تقلبی بریتانیایی صدمه زده بود.
دوغاب رنگی که بر روی مجسمهها مالیدهاند، برای پوشاندن ناشیگریها و جزئیات افشاگرانه مجسمهها (از جمله جنس گچی و قالبریزی شده آنها) انجام پذیرفته است. مشابه همان رنگی که بر روی منشور تقلبی کوروش هم مالیده بودند و به تهران آورده بودند. همان خیمهشببازیای که در زمان شیوع کوروشپرستیهای همزمان با ریاست جمهوری آقای احمدینژاد و در همکاری با جان کرتیس و دیگر مسئولان موزه بریتانیا انجام شد(+). به گمانم نتوانستهاند همان رنگ را بر روی آن شیر زخمی و بیمار و بینوا بپاشند که آنرا در میان اینهمه اخبار نگرانکننده و داغ تحریم و رنج مردم و بوی ویرانی و جنگ، از باغوحشی بیرون کشیدند و به تهران آوردند و در بوق و کرنا کردند که تفاخر کنید به این حیوانی که ما میگوییم شیر ایرانی است و شما تاکنون از آن بیخبر بودهاید! این ما هستیم که هم تاریخ گمشده و به یغمارفتهاتان را باز میگردانیم و هم حیوانات منقرض شدهاتان را. این ما هستیم که هویت شما را هم میشناسیم و هم در اختیار داریم و هم به شما باز میگردانیم تا با آنها دلخوش باشید.
انجیل تقلبی
پیش از این، بیبیسی با ارائه تصاویری که حتی هر شخص غیرحرفهای براحتی متوجه مجعول بودن آثار میشد، از وجود نسخه دوهزارساله انجیل خبر داده بود که در شهر بلخ در افغانستان نگهداری میشود. همراه با تصویر چند مجسمه گچی تقلبی دیگر. ورقههای سوراخ شده و دالبر شده و بدون یک سطر نوشته و پر از تصاویر کارتونی مضحک و ناشیانه که با ماژیک اکلیلی کشیده شده بودند و کسی روی قالی خانهاش از آن عکس گرفته بود. نهایت ابتذال در ساخت آثار جعلی و چیزی شبیه پادشاه مومیایی کردستان(+).
وظیفه فرعی این خبرها، میتواند اهداف سیاسی مختلفی را دنبال کند. اما وظیفه اصلی اینگونه اخبار، معرفی چند نسخه نمونه از آثار تقلبی نوساخته به منظور کسب هویت و اصالت برای آنان از طریق انتشار گسترده اخبار و تصاویر و بخصوص دمیدن بر آتش تعصبات ملی و کسب تأیید و تصدیق از مقامات کشور قربانی است. به این طریق، شبکههای پرقدرت و بانفوذ دلالی عتیقه میتوانند تعداد بیشتری از آثار مشابه را به قاچاقچیان اشیای عتیقه تقلبی عرضه کنند و درآمدش را با سیاسیون و صاحبان رسانه تقسیم نمایند.
امیدوارم مسئولان افغانستان و روزنامهنگاران آنجا مثل مسئولان ایرانی و روزنامهنگاران اینجا نباشند و از روی سادگی و دستپاچگی و بالا زدن عِرق ملی در دیگ آشی نیفتند که منافع متحده استعمارگران و سوداگران را یکجا تأمین میکند.