تصویری از شیردال مرجوعی آمریکا که ادعا شد متعلق به قرن هفتم پیش از میلاد است
بخش اول: شیردال مرجوعی آمریکا تقلبی است
۵ مهر ۱۳۹۲
امروز و همزمان با سفر رئیس جمهور ایران و هیئت همراه به نیویورک، وزارت امور خارجه آمریکا(+) و دفتر نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد اعلام کردند که آمریکا یک جام باستانی به شکل شیردال و متعلق به قرن هفتنم پیش از میلاد را به ایران بازگردانده است. ادعا شده که این اثر در سال ۲۰۰۳ میلادی از ایران به آمریکا قاچاق شده است. آنان همچنین نوشتهاند که: «این شیء برترین نمونه شیردال از ایران باستان و هدیه مردم ایران به دنیاست و آمریکا از بازگرداندن آن به مردم ایران خرسند است».
نگارنده با توجه به تصویر ارائه شده و بدون اینکه در این مورد کاری با مسائل و مناسبات سیاسی داشته باشد، اعلام میدارد که این یک شیء قلابی و فاقد قدمت و ارزش تاریخی است. در آینده در این باره بیشتر خواهم نوشت.
متن بالا نخستین واکنش در قبال این جام تقلبی بود که در همان روز تحویل به ایران توسط نگارنده نوشته شد و خشم و انکار عده زیادی را در برداشت، اما چیزی نگذشت که همگان بهرغم اصرارهای دولتیان، متوجه تقلبی بودن آن شدند.
بخش دوم: شیردال مرجوعی آمریکا و بیخبری از اجرای پروتکلهای انتقال آثار
۷ مهر ۱۳۹۲
آنچه که در تصویرهای همراه خبر دیده میشود، اثری است منسوب به گنجینه تقلبی غار کلماکره در لرستان که در خارجه با نام «غار غربی» (Western Cave) شهرت دارد. این آثار که همگی از جنس نقره و بعضاً طلاکوب هستند، در اواخر دهه ۱۳۶۰ شمسی ساخته شدهاند.
شیء موضوع این خبر اثری از جنس نقره و به شکل حیوانی است که بدن و دستهای شیر و سر و پاها و بالهای عقاب را دارد. به این موجودات شیردال یا فونیکس/ گریفین میگویند.
اما در باره ارجاع آن به ایران باید گفت که اولاً آمریکا طبق مقررات و میثاقنامههای بینالمللی «موظف و متعهد» بوده که این اثر و دیگر آثار مشابه که پس از سال ۱۹۷۰ از ایران خارج شده را فوراً به ایران بازگرداند. در نتیجه نمیتوان اصطلاحات و تعابیری همچون «اعطاء/ بخشش/ هدیه» را برای عملی بکار برد که انجام آن «وظیفه» بوده است.
دیگر آنکه در اینگونه اخبار و ادعاها لازم است تا به وجود طرف دوم ماجرا نیز توجه شود. یعنی چنین ارجاعی قاعدتاً میباید با قید این نکته نیز باشد که پروتکلهای اجرایی به تمامی و به دقت توسط طرفین انجام و اجرا شده، طرف ایرانی آن را تحویل گرفته، اصالت آنرا پس از انجام کارشناسی تأیید کرده و صورتجلسهها را امضا کرده است. هرگونه اظهارنظر یا خبر قطعی مبنی بر چنین ارجاعی میباید پس از طی این مراحل انجام شود و نمیباید از هول حلیم در دیگ افتاد.
بخش سوم: آمریکاییها گفتند که شیردال تقلبی نیست!
۷ مهر ۱۳۹۲
پس از انتشار «شیردال مرجوعی آمریکا تقلبی است» از سوی این نگارنده و گفتگوی پیشین با رادیو فرانسه، عدهای از خبرنگاران نظر رئیس سازمان میراث فرهنگی را جویا شدند. آقای نجفی در پاسخ خود که در خبرگزاری ایسنا(+) منتشر شده، قلابی بودن این اثر را تکذیب کرده و گفتهاند که کارشناسان آمریکایی اصالت این اثر را تأیید کردهاند.
فرمایش ایشان عذر بدتر از گناه است و توجه نفرمودهاند که طبق مقررات و پروتکلهای انتقال آثار باستانی، طرف «تحویل گیرنده» میباید با استفاده از کارشناسان خود از منشأ (Provenance) و اصالت اثر اطمینان یابد و سپس آنرا تحویل بگیرد. اعتماد کامل و نابجا به ادعاهای «تحویل دهنده» علاوه بر اینکه خلاف عرف و قوانین موضوعه کشوری و بینالمللی است، در حکم تحقیر کارشناسان وطنی، دخالت در کار آنان و بها دادن بیش از اندازه و غیرمعمول به «تحویل دهنده» است. بها دادنی که ممکن است در آینده به زودباور فرض کردن ایرانیان و سوءاستفادههای دیگری منجر شود.
اکنون این نگرانی نیز وجود دارد که کارشناسان سازمان «موظف» شوند کاری را که میباید «حین تحویل» انجام میدادند، «پس از تحویل» انجام دهند و اصالت این اثر را به هر ترتیبی که شده تأیید نمایند تا اظهارنظر عجولانه مقامات رفع و رجوع شود.
همچنین ایشان به تبعیت از آمریکاییان از اصطلاح «هدیه» استفاده کردهاند که نادرست است. چرا که مطابق کنوانسیون ۱۹۷۰ یونسکو، آمریکا «موظف و متعهد» به بازگرداندن این اثر و آثار دیگر بوده و نمیتوان آنرا «هدیه/ بخشش/ اعطاء/ سوغات» نامید.
اظهارنظر عجولانه و خوشبینانه رئیس جدید سازمان در باره شیردال شبیه اظهارنظر عجولانه و خوشبینانه رئیس اسبق سازمان در باره ماجرای ارتش کمبوجیه(+) است.
اما از سوی دیگر عدهای معتقدند اکنون که روابط دو کشور در حال بهبود است، وقت آن نیست که قلابی بودن شیردال برملا شود. اما به گمانم، علاوه بر اینکه باید گفت تاریخ و باستانشناسی نمیباید در خدمت سیاست باشد؛ اضافه باید کرد که اتفاقاً همین حالا بهترین وقت برای بیان آن است. اینکه آنان ما را آگاه و فهیم و هشیار بدانند، بهتر از آنست که تصور کنند با آدمهای هالویی طرف هستند. اینکه ما همچو میرزاآقاخان این خدعه را با سکوت و لبخند به روی خود نیاوریم و با ذوقمرگی و نادیده گرفتن پروتکلها، آنرا «نشانه و نماد دیپلماسی فرهنگی» بدانیم، نوعی خودفریبی و خطر بزرگی در حل عادلانه مناسبات فیمابین و پیشگیری از اجحافهای آتی است. دادن شیردالی قلابی به ایران که قیفی را در ماتحت آن فرو کردهاند، نمیتواند پیام خوبی در بر داشته باشد.
بخش چهارم: لزوم عذرخواهی دولتین از مردم بخاطر شیردال تقلبی
۹ مهر ۱۳۹۲
اکنون که ادعای نگارنده مبنی بر تقلبی بودن شیردال بر همگان معلوم شده و اشخاص و نهادهای دیگری و از جمله موزه ایران باستان به صراحت یا به تلویح و گاه با لفاظیهای توجیه کننده و نالازم، به تقلبی بودن آن اشاره کردهاند، به نظر میرسد لازم باشد تا هر دو دولت بخاطر این «تقلب تاریخی» و بخاطر اینکه قصد داشتند قدمت این شیء را به ۲۷۰۰ سال پیش برسانند (و در نتیجه کل دیگر اشیای مجعول این مجموعه نیز اصیل دانسته شوند) با صراحت و صمیمیت از مردم ایران عذرخواهی کنند. مقامات آمریکایی بخاطر عمل مزورانه خود و اینکه ایرانیان را اشخاص سادهلوحی فرض کردند؛ و مقامات ایرانی بخاطر دستپاچه شدنهای عجولانه و اعتمادهای بیجا و نادیده گرفتن پروتکلهای اجرایی انتقال آثار. بسیار متأسفم که دستگاه علمی باستانشناسی کشور در چند دولت اخیر آلت دست اعمال و اهداف نامربوط سیاسی شده است.
حتی بسیاری از روزنامهنگاران و ارباب رسانهها نیز میباید برای مخاطبان خود توضیح دهند که چرا بجای آنکه ناظر و دیدهبان سیاست و آگاهیبخش افکار عمومی باشند، خود تبدیل به بخشی از سیاست و دستمایه سیاسیون شدند و وظیفه حرفهای خود را نادیده گرفتند و از مقامات نپرسیدند که به چه دلیل آییننامهها و پروتکلهای نقل و انتقال آثار نادیده گرفته شدند؟ آیا مقامات حق بیتوجهی به مقررات و در نتیجه به منافع و حقوق عمومی را داشتهاند یا نه؟ و اگر داشتهاند، چنین حقی را از کجا آورده بودهاند؟
با اینکه جعلی بودن این شیء مضحک برملا شده، اما هنوز عدهای از کارشناسان در اظهارنظرهای خویش از اصطلاحاتی دیپلماتیک و دوپهلو و توجیهگر استفاده میکنند و توجه نمیکنند که وظیفه ایشان همچون وظیفه یک پزشک قانونی فقط در حیطه فنی و تخصصی حرفه خودشان است. استفاده و بکارگیری از اصطلاحات مغفولانهای همچون «سفیر حسننیت»، نه تنها جزو وظایف تعریف شده آنان نیست، که یک شیء تقلبی همراه با یک رفتار متقلبانه هرگز نمیتواند نشانهای از یک «حسننیت» باشد. شیردال تقلبی نه نماد تعامل فرهنگی است و نه نشانه حسننیت؛ بلکه نماد و نشانه زالو بودن یک طرف و هالو بودن طرف دیگر است. هیچکس فریب و نیرنگ را نشانه خوبی در آغاز بهبود روابط انسانی و متقابل میان دولتها نمیداند. مراعاتها و انفعالهای میرزاآقاخانگونه که مبادا دل کسی بشکند، بسی خطرناکتر و نگرانکنندهتر از رفتارهای قاطعانه و غرورانگیز امیرکبیرگونه است.
بخش پنجم: رسوایی شیردال
۱۱ مهر ۱۳۹۲
ماجرای شیردال که نگارنده بلافاصله پس از انتشار خبر آن توسط وزارت امور خارجه آمریکا از قلابی بودن آن خبر داد، اکنون به رسانههای بیشماری در ایران و جهان راه یافته و همگان از مجعول بودن آن مطلع شدهاند. تنها کسانی که تاکنون به سکوت خود ادامه دادهاند، مقامات و رسانههای مطرح آمریکایی هستند که در خفا ایرانیان را به ریشخند گرفتهاند.
در ابتداییترین آموزشهای دفاع غیرنظامی یاد داده میشود که میباید در قبال «هدایا و عروسکها و قاقالیلیهایی» که به دست کودکان میدهند، حساس و مراقب بود و آنها را فوراً قبول نکرد. چرا برخی از دولتمردان و روزنامهنگاران ما حتی در حد اندرزهای کودکانه نیز آموزش ندیدهاند؟
این ماجرا میتوانست با اعتراف مقامات ایرانی مبنی بر انجام عملی نسنجیده، که انتظار آن میرفت(+) و پذیرفتن اشتباه و اغوای ناخواسته و نیز استعفای مسئولان ناصالح، مختومه اعلام شود و شیء مجعول نیز به آمریکا عودت میگردید تا ضمن اعتراض به این رفتار زننده و توهینآمیز، از آنان تقاضای عذرخواهی رسمی به عمل میآمد. اما اکنون که برخی از مقامات بجای واکنشهای شایسته و متکی بر درایت و کفایت، بطرزی ناشیانه و تأسفبار و برخلاف منافع میهنی به انواع توجیهات و عذرهای بدتر از گناه و گمراه کردن افکار عمومی روی آوردهاند، و بجای دفاع از حقوق ایران به وکیل مدافع آمریکا و توجیهگر عمل اغفالگرانه او تبدیل شدهاند، به وضعیت دیگری رسیدهایم که میل دارم نام آنرا بر زبان نیاورم.
ماجرای شیردال و فریبخوردگی چندین باره و تمامعیار سازمان میراث فرهنگی از بیگانگان و باندهای قاچاق و دلالی اشیای عتیقه قلابی، بار دیگر وجهه باستانشناسی ما را در جهان تخریب کرد و پرده از این واقعیت ناگوار برداشت که باستانشناسی و دستگاه باستانشناسی کشور تا چه اندازه ضعیف و غیرحرفهای(+) است و تا چه اندازه مورد سوءاستفادههای سیاسی قرار میگیرد. اما گذشته از این، اهمیت ماجرای تقلبی بودن شیردال چیزی بیش از یک مسئله باستانشناختی و میراث فرهنگی است. نشان از یک رسوایی بزرگ دارد که با نام «رسوایی شیردال» در تاریخ ثبت خواهد شد. در حد دیگر رسواییهای بزرگ و مشهور تاریخ ایران که بخصوص در عصر قاجاری و پهلوی فراوان هستند. رسواییای که گریبان عدهای از مسئولان و نیز برخی رسانهها را خواهد گرفت و نام همه آنانرا به دلیل «تلاش برای توجیه تقلب علیه یک کشور» و باز کردن راه خدعه و نیرنگ بسوی مردمی رنجکشیده، به دادگاه تاریخ خواهد کشاند.
به گمان نگارنده، کلمه «شیردال» بزودی در ادبیات فارسی و مفاهیم سیاسی دارای معنایی کنایی و معادل با «تقلب» خواهد شد. چنانکه عبارت «رسوایی شیردال» نیز به عنوان نمونه شاخص و ممتازی از ناتوانی و انفعال و وادادگی در برابر قدرتهای خارجی، به اصطلاح مشهوری تبدیل خواهد شد و به تاریخ و کتابهای درسی نسلهای آینده راه خواهد یافت.
بخش ششم: اصرارهای مقامات ایرانی و تمسخر رسانههای آمریکایی
۱۱ مهر ۱۳۹۲
در چند روز گذشته رسانههای آمریکایی آکنده از اظهارنظر باستانشناسان و اخبار قلابی بودن شیردال(+) شدهاند. الکس جافی(+)، باستانشناس آمریکایی، شیردال را «اثری تقلبی با قدمت ۱۴ سال دانسته که یک دلال عتیقه سعی داشته با انواع ترفندها برای آن اصالت و سندیت دست و پا کند». او همچنین این نکته مهم را خاطر نشان کرده که «در آمریکا همواره دسترسی محققان به این اثر ممنوع بوده است». جالب است که اکنون نیز در ایران این شیء از دید و دسترس همگان و حتی خبرنگاران پنهان است. سوزان مازور در مجله اسکوپ ایندیپندنت(+) با لحن کنایهآمیز خود «یک شیء تقلبی را سوغات آمریکا به مردم ایران» نامیده است. سوغاتی که دانسته نیست آیا مقامات میراث فرهنگی ایران از تقلبی بودن آن اطلاع داشتند یا اینکه بازی خوردند. همو در گفتار دیگری(+) در همان نشریه به ابعاد دیگر ماجرا پرداخته و از جمله نقلقولی از موسکارلا را آورده که تاکنون دو تن از باستان شناسان ایرانی این شیء را تقلبی دانستهاند. دانیل گرینفیلد(+) شیردال را «شیئی تقلبی از سال ۱۹۹۹» معرفی کرده و رسانه دیگری(+) نوشته است که «وزارت خارجه آمریکا به ایران شیئی تقلبی داده است». رسانه بعدی(+) مطلب خود را با تیتر «رئیس جمهور جعلی میدهد عتیقه جعلی» آغاز میکند و دیگری(+) عنوان میکند که «اینکار نشان میدهد اوباما و دولت او نادان و بیکفایت هستند». نظرات خوانندگان این رسانهها نیز جالب و قابل تأمل است. یکی از آنان نوشته که «مهم نیست شیردال تقلبی بود یا نه، هر چه بود ایرانیان آنرا با شوق و ذوق پذیرفتند». و دیگری چنین پاسخ داده که «ولی این رفتاری شرمآور بود از طرف ما آمریکاییها». رسانه دیگری(+) نیز به تمسخر از قول شیردال مینویسد: «آهای پسر! من مطمئنم که خوشت میاد از این چیزی که زیر شنل من است!».
در میان این همه ماجرا و اخبار و اظهارنظرها، سر مقامات ایرانی و رسانههای همسوی با آنان کماکان زیر برف است. آقای بهشتی در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفته است: «بزودی در سازمان میراث فرهنگی خبر کشفی بزرگ در حد کشف قاره آمریکا به دست کریستف کلمب را اعلام میکنیم». سخن سادهانگارانه و ناشیانه و خندهداری که ظاهراً برای انحراف افکار عمومی از موضوع شیردال طراحی شده است. جالب و تأسفبار است در حالی که آمریکاییان و رسانههایشان مشغول سرزنش و تمسخر اوباما و دولت آمریکا و همدردی با ایرانیان برای این رفتار زشت هستند، تعداد زیادی از ایرانیان و رسانهها و مقاماتشان کماکان سعی میکنند با سکوت و «سرشیرمالی» خود دل عزیز آمریکا را بخاطر یک «هدیه» ناقابل نشکنند.
بخش هفتم: شیردال، غار کلماکره و نگرانیهای عتیقه فروشان و تقلبی فروشان
۱۱ مهر ۱۳۹۲
ماجرای اشیاء و جامها و ظرفهای نقرهای و پلاکهای طلایی منسوب شده به غار کلماکره لرستان یکی از بزرگترین پروژههای ساخت و تجارت اشیای شبهباستانی تقلبی در جهان بود. این پروژه توسط باندهای بزرگ عتیقه فروشی بینالمللی و با مشارکت تعداد کثیری صنعتگر، فلزکار، نقرهساز، باستانشناس، هنرشناس، موزهدار، روزنامهنگار، و سیاستمدار اجرا و هدایت میشد. هیچیک از آن آثار که بالغ بر هزاران شیء میشد، نه در ایران ساخته شدند و نه از ایران خارج شدند. اما اینکه چرا ایران را به عنوان منشأ و خاستگاه آثار معرفی کردند، مهمترین بخش این ماجرا است. اقدام بعضی مقامات آمریکایی مبنی بر سپردن شیردال تقلبی کلماکره به مقامات ایرانی، ظاهراً بخش دیگری از آن سناریوی گسترده بوده است.
اینچنین است که پس از ماجرای شیردال و آشکار شدن تقلبی بودن آن، عدهای با عجله و دستپاچگی شروع به نوشتن مطالبی در نشریات کردند تا شیردال را اصیل و غیرتقلبی جلوه دهند. نگرانی اصلی این عده، تقلبی بودن شیردال و مسائل سیاسی و اداری مرتبط با آن نبود؛ بلکه نگرانی آنان از این جهت بود که شیردال عضوی از مجموعه اشیای نقرهای منتسب به غار کلماکره معرفی شده بود و تقلبی بودن آن، مجدداً ماجرای مسکوت مانده تقلبی بودن اشیای کلماکره را بر سر زبانها میانداخت. به عبارت دیگر، چنین اخباری میتوانست خسارت زیادی را به این «بیزینس سودآور» وارد آورد.
اما چنین دستپاچگیای بیهوده است. امروزه عالم و آدم به تقلبی بودن شیردال پی بردهاند. حتی مقامات سیاسی رسمی ایران و آمریکا و نیز کارشناسان هر دو کشور به صراحت یا به تلویح از تقلبی بودن آن سخن راندهاند و اصالت داشتن آنرا در قیاس با «نشانه حسنتفاهم موجود» بیاهمیت دانستند. امروزه نه تنها تقلبی بودن شیردال اظهر من الشمس شده است، که تقلبی بودن تمامی اشیای نقرهای و بعضاً طلایی منتسب شده به غار کلماکره (و از جمله جامها و ماسکهای طلایی مضحک آن) برای اهل فن و متخصصان آشکار است. اینرا شاید همگان ندانند، اما هر شخص مستقل و غیروابستهای که با باستانشناسی ایران آشنایی داشته باشد، میداند که اشیای مجعول منسوب شده به غار کلماکره در لرستان، شهرت خود را مدیون جنجالها، خبرسازیها، تبلیغات و رپرتاژ آگهیهای رسانهای و صحنهسازیهای محلی است.
آقایانی که کسب و کار و روزگارشان در عتیقهفروشیهای ایران و گالری برکت دبی و حراجیهای دوک و ساتبی لندن میگذرد، اکنون میکوشند تا با خبرسازیها و صحنهسازیهای مضاعف، مطالبی در رسانهها بنویسند تا به هر ترتیبی که شده، انگشت اتهام را از آثار کلماکره دور سازند. این عده حتی نقدهایی را نیز به بهانههای مختلف و خطاب به یکدیگر مینویسند که آن نقدها نیز فرمایشی و فرمالیته هستند و در یک چیز که اصالت آثار کلماکره باشد، با یکدیگر وجه اشتراک دارند.
از رسانههای وابسته انتظاری جز انتشار چنین رپرتاژهایی نمیرود؛ اما امید میرود که رسانههای خوشنام که اعتبار خود را به سختی و مرارت و در زمانی طولانی به دست آوردهاند، حسن شهرت خویش را با دقت بیشتر در بررسی مقالات رسیده، حفظ کنند.
لازم به یادآوری است که سال گذشته، چاپ و ترجمه جدیدی از کتاب ۱۵ جلدی سیری در هنر ایران گردآورده آرتور اوپهام پوپ و فیلیس اکرمن توسط سیروس پرهام و انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد. به این چاپ جدید، عکس تعداد زیادی از اشیای تقلبی که اخیراً ساخته شدهاند، به آثار تقلبی قبلی اضافه شده و کتاب عملاً تبدیل به کاتالوگ قاچاقچیان و تقلبیفروشان شده است.
هر چند در این زمینه سخنهای ناگفته فراوان است؛ اما بهتر است صنف محترم تقلبیساز و تقلبیفروش در نافرجام بودن چنین تلاشهایی تردید نداشته باشند که آنچه باید آشکار میشده، در ۲۴ سال اخیر و بخصوص در چند ماه اخیر بخوبی آشکار شده است. امروزه نه فقط تقلبی بودن آثار غار کلماکره شهره آفاق است، که حتی اصالت گنجینه جیحون (Oxus Treasure) و آثار زرین زیویه نیز مورد توجه و تردید جدی صاحبنظران قرار گرفته است.
روزهای آینده روزهای سختتری خواهند بود.
همچنین بنگرید به:
معرفی کتاب جعل فرهنگ شرق نزدیک باستان
آفتابه رومی: سابقه آمریکا در «هدیه» اشیای تقلبی به افغانستانگزارشهای دیگر:
گفتگو با رادیو فرانسه: روحانی با شیردال باستانی به ایران بازگشت
گفتگو با رادیو فردا: غیاثآبادی: شیردال تقلبی است
گفتگو با خبرگزاری ایسنا: نسبت به حضور نجفی در سازمان میراث فرهنگی خوشبین نیستم