پیش از این دیدیم که داریوش به گفته خود دست به کشتار دسته جمعی حدود ۱۲۰.۰۰۰ نفر از مخالفان و معارضان داخلی خود و غرق نمودن بازماندگان آنان در آب رودخانه کرده است. چنانکه خود گفته بود: «همه را کشتیم و هیچ زندهای برجای نگذاشتیم». اما آیا داریوش علاوه بر اینها، دست به شکنجه و نقص عضو و مُثله کردن اسیران و زندانیان نیز میزده است؟
برای پاسخ به پرسش بالا یک سند معتبر و دست اول وجود دارد که عبارت است از سخنانی که او در کتیبه بیستون برای آیندگان به یادگار گذاشته است. سخنان او نشاندهنده بخش دیگری از هنرهایی است که اهورامزدا بدو بخشیده بوده و او به یاری اهورامزدا آنها را به انجام رسانده است.
شکنجههای داریوشی به موجب گفتههای مکرر خود او در هر سه تحریر فارسی باستان، عیلامی و بابلی کتیبه بیستون عبارت است از: بریدن بینی، بریدن گوش، از حدقه در آوردن چشم، به زنجیر کشیدن، آویزان کردن اسیران از دروازههای شهر، و «اوزمَـیـاپَـتـیـیْ». این شکنجهها در شهرهای همدان، اربیل، بابل و اووادَئیچَیَه در پارس انجام شده است. (بنگرید به بندهای ۱۳ و ۱۴ از ستون دوم، و بندهای ۸ و ۱۵ از ستون سوم).
در ترجمه این بندها و مفهوم شکنجهها اختلافی میان مترجمان نیست و همگی به گونهای یکسان ترجمه کردهاند. به استثنای مفهوم اوزمیاپتیی که به درستی دانسته نشده و بر سر اختلاف وجود دارد. رونالد کنت آنرا به معنای «پوست کندن و پوست را از کاه انباشتن» میداند. رالف نورمن شارپ آنرا به معنای «دار زدن» گرفته است (در حالیکه دار زدن لغتی مستقل دارد که همانا «فَراهَجَم» است). کینگ و تامپسون در تحریر عیلامی آنرا به معنای «سوراخ کردن بدن با نیزه» یا «به چهار میخ کشیدن/ به صلیب کشیدن» میدانند. فرنسواز سوزینی و کلاریس هرن اشمیت نیز آن واژه را در تحریر عیلامی به مفهوم «میخ در ماتحت کردن» گرفتهاند. پییر لوکوک نیز اوزمیاپتیی را به معنای «تیر در ماتحت فرو کردن» میداند. بیشتر به نظر میرسد که اوزمیاپتیی به مفهوم «فرو شدن نیزه در ماتحت با نشاندن بر روی نیزه» باشد. چنانکه در برخی سنگنگارههای آشوری که مردانی نشانده بر روی نیزه به تصویر کشیده شدهاند (برای آگاهی بیشتر و نمونه تصویر بنگرید به: «کاربرد تیرهای تیز تختجمشید»).
یادآور میشود که داریوش در بند هشتم از ستون چهارم کتیبه بیستون خود را راستگو دانسته و خواسته است که سخنان و اعمال اهورا دادهاش دروغ انگاشته نشوند. حال میتوان داریوش را پیرو راستی دانست و انجام دهنده چنین اعمالی، و یا آنکه او را پیرو دروغ دانست و مبرای از چنین اعمالی.
برای آگاهی بیشتر از جمله بنگرید به: لوکوک، پییر، کتیبههای هخامنشی، ترجمه نازیلا خلخالی، زیرنظر ژاله آموزگار، تهران، انتشارات فرزانروز، ۱۳۸۲؛ شارپ، رالف نورمن، فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی، تهران، ۱۳۴۶؛ مرادی غیاثآبادی، رضا، بیستون- کتیبه داریوش بزرگ، چاپ سوم، تهران، ۱۳۸۴؛ کینگ و تامسون، کتیبه ایلامی بیستون، ترجمه شهرام حیدرآبادیان و روشنک جهرمی، تهران، انتشارات سبحان نور، ۱۳۸۴؛ سوزینی، فرانسوا و کلاریس هرن اشمیت و فلورنس ملبرن لابا، سنگنبشته داریوش بزرگ در بیستون (عیلامی- هخامنشی)، ترجمه داریوش اکبرزاده، تهران، انتشارات پازینه، ۱۳۸۷.
King, L. W., and R., Thompson, The sculptures and inscription of Darius the Great on the Rock of Behistûn in Persia : a new collation of the Persian, Susian and Babylonian texts, London, Longmans, 1907; Kent, Ronald G., Old Persian, Second Edition, New Haven, Connecticut, 1953.