گزارشهای تاریخی حاکی از اجرای مکرر قتلعامهای عمومی در تاریخ ایران است. نمونهای این اعمال عبارتند از: «به آتش کشیدن و غارت و قتلعام مردم به دست کیکاووس»(+)، «به بردگی گرفتن مردم ماد به دست کورش»(+)، «به آتش کشیدن خانههای مردم و شهر اپیس به دست کورش»(+)، «قتلعام مردم نینوا به دست کورش»(+)، «غارت و سرکوب و به بردگی گرفتن لیدیاییها به دست کورش»(+)، «نابودی تمدن خوزیان به دست کورش»(+)، «به آتش کشیدن شهرها و به بردگی گرفتن مردم ایونیه و بهرهکشی جنسی از زنان ایونیه به دست داریوش»(+)، «به آتش کشیدن و غارت شهرها به دست شاپور بزرگ»(+)، «قتلعام و به آتش کشیدن خانههای بلوچیان و گیلانیان به دست انوشیروان عادل»(+)، «قتل و غارت اعراب غسانی به دست شاپور ذوالاکتاف»(+) و بسیاری نمونههای دیگر.
اما تعدادی از این قتلعامها به اندازهای گسترده و سهمگین و سراسری بوده است که تبدیل به نسلکشی شدهاند. اگر بخواهیم از روی توجیه یا سادهانگاری، دادههای تاریخی از اجرای نسلکشی را اعتمادناپذیر و غرضورزانه بدانیم، دستکم در دو مورد از آنها جای هیچ چون و چرایی نیست؛ چرا که این دو نمونه از نسلکشی و جنایت در حق بشریت، گزارشی اول شخص است که در کتیبههای بازمانده از آنان ثبت شده است. یعنی اقدامکننده به نسلکشی، علاوه بر اینکه از زبان خود چنین واقعهای را با افتخار شرح داده و بر آن صحه گذارده است، که آن وقایع را در کتیبههایی ثبت کرده است. در نتیجه و برخلاف متون تاریخی، این گزارشها دچار تحریف و بازنویسیهای احتمالی و مکرر نشدهاند و نمیتوان آنها را بیاساس یا اتهام دانست.
نخستین روایت مستند به منبع دست اول، کتیبه داریوش بزرگ در بیستون است. کتیبهای که سندی ممتاز از جنایت در حق بشریت و یک نسلکشی تمامعیار در سراسر سرزمینهای تحت حاکمیت هخامنشیان بوده است. داریوش در تحریر بابلی(+) و نسخه آرامی کتیبه خود، مجموعاً از قتلعام ۱۲۰.۰۰۰ نفر(+) یاد میکند. کسانی که جرمشان تلاش برای رهایی از سلطه هخامنشیان و یا نپرستیدن اهورامزدا بوده است. او مادها(+) را با کشتار ۳۸.۰۰۰ نفر سرکوب میکند، عده زیادی از سکاییان(+) را «آنگونه که میلش بوده است» و به جرم نپرستیدن اهورامزدا قتلعام میکند، پارسیان(+) را با کشتار ۴۰.۰۰۰ نفر منکوب میسازد، اسرای بابلی(+) را بطور دستهجمعی در آب رودخانه خفه میکند، عدهای را در تختجمشید بر روی تیرهای تیز(+) مینشاند و تیر در ماتحت آنان فرو میکند، و عده بیشمار دیگری را به دست شکنجههای مرگبار(+) که عبارت بوده از بریدن بینی، بریدن گوش، از حدقه در آوردن چشم، به زنجیر کشیدن، آویزان کردن از دروازههای شهر میسپارد.
دومین روایت مستند به منابع دست اول، کتیبه موبد کرتیر(+) (بنیانگذار دین زرتشتی) بر بدنه کعبه زرتشت در نقشرستم است. او در این کتیبه مهم ساسانی از قتلعام عمومی تمامی پیروان ادیان غیرزرتشتی در سراسر ایرانشهر یاد کرده است. به گفته خودش: «شهر به شهر و جای به جای». قتلعامهایی که با تخریب نیایشگاهها و تبدیل آنها به آتشکده همراه بوده است. آرتور کریستنسن نقل کرده که فقط در یک نوبت در سال ۳۶۲ میلادی، تعداد ۱۲٫۰۰۰ تن از ایرانیان مسیحی به روش شکنجه موسوم به «نُه مرگ»(+) قتلعام شدند. قساوت بیپایان او در یک نسلکشی عظیم دینی موجب روی آوردن اجباری بسیاری از مردم به دین زرتشتی شده است تا فقط حق زندگی کردن و زنده ماندن داشته باشند.
کسانی که در قبال این نسلکشیها سکوت میکنند، آنها را نادیده میگیرند و یا با لطائفالحیلی توجیهشان میکنند، یا در حال حمایت از این اعمال هستند و یا منتظر فرصتی برای تکرار آن.
همچنین بنگرید به:
هولوکاست هخامنشی و ساسانی: نابودی اقوام و ادیان و مردمان ایرانی
دو نسلکشی مستند به منابع دست اول در تاریخ ایران
داریوش و نسلکشی ۱۲۰.۰۰۰ نفر در یکسال
تحریر بابلی کتیبه داریوش در بیستون
گزارشی از نسلکشی مردم ایران و خاورمیانه به فرمان موبد کرتیر و به قلم خودش!