در مجارستان روز هفتم ژانویه را روز آتیلا مینامند و جشنهایی برای بزرگداشت او میگیرند. در این جشنها تعدادی از دانشمندان در خدمت سلطهگری و رسانههای حامی آنها به بیان افتخارات آتیلا در جهانگشایی و بنیانگذاری یک امپراطوری بزرگ میپردازند و به نیابت از جهانیان او را شخصیتی مردمی و جهانی مینامند. مشابه اینگونه اعمال در بعضی کشورهای دیگر نیز دیده میشود: چنگیزخان در مغولستان، تیمور لنگ در ازبکستان و کورش کبیر در ایران. تا زمانی که کشورها به تجاوزگران خود مینازند و به مرزهای گستردهای که محصول حمله و ویرانگری و قتلعام بوده است، افتخار میکنند، بشریت رنگ صلح و همزیستی و آرامش نخواهد دید.
نقشههای پهناورشاهنشاهیها، محصول قتل و غارت بینوایان
3 فروردین 1391
وقتی با افتخار نقشههای جغرافیایی سرزمین بزرگ و گسترده هخامنشیان یا ساسانیان یا تاتار و یا مغولان را ترسیم میکنیم و بدان مینازیم و از پهناوری آن غرق احساس شکوه و جلال فریبنده میشویم، لابد به این نکته نیز توجه داریم که آن سرزمینها جز با «نیزهها» و جز با قتل و غارت مردم بینوا و بیگناه تبدیل به پهنههای پهناور نشدهاند. چنانکه داریوش یکم در بند دوم از کتیبه پنجم خود در تختجمشید (DPe) آورده است: «اینها هستند مردمانی که من به نیروی سپاه پارسیان آنها را گرفتم، مردمانی که از من ترسیدند و به من باج دادند» و نیز همو در بند چهارم از کتیبه اول خود در نقشرستم (DNa) آورده است: «ببین که نیزه مرد پارسی بسی دورتر جای رفته و مرد پارسی بسا دور از پارس جنگیده است».
نقشههای رؤیایی ایران بزرگ و امپراتوریهای پهناور
3 فروردین 1391
عدهای به تأسی از قلمرو هخامنشیان، نقشههای رؤیایی ایران بزرگ را در سر میپرورانند و ترسیم میکنند. به قول داریوش: «از سکا تا حبشه، از هند تا اسپارت». همین عده در عین حال از تمامیت ارضی نیز سخن میرانند. کسانی که خود چشم به خاک کشورهای دیگر دارند، چگونه میتوانند حق چنین آرزویی را فقط برای خود بخواهند و چگونه میتواند در رویکردی تناقضآمیز از لزوم حفظ تمامیت ارضی سخن بگویند؟
کشورهای کوچک جز با زور سرنیزه، جز با قتلعام مردم، جز با رنج و ضجه و اسارت زنان و کودکان، و جز با بر باد دادن هستی و نیستی مردم تبدیل به امپراتوریهای پهناوری همچون هخامنشیان و مغولان نشدهاند. مرزهای امپراتوریها نه با بانگ جشن و هلهله شادی و سرور، که با کشتار و به آتش کشیدن و به بردگی گرفتن پهناور شدهاند. هر یک از کسانی که چنین انگارههایی را در ذهن میپرورانند، چنانچه فرصت احیای آنرا پیدا کنند، ناچارند تا همچون کورش و داریوش و اسکندر و چنگیز و تیمور، دست و بازو به جنایتهای وسیع و نابودی تمدنهای بشری بیالایند و روزگار تلخ دیگری را رقم بزنند. اگر هم چنین فرصتی را نیابند، همانی که دارند را نیز به باد فنا میدهند.
تجربههای تاریخی کهن و معاصر نشان میدهد که تجزیه یا نابود شدن کشورها عمدتاً محصول همین انگارههای زیادهخواهی و گسترش مرزها بوده است.
پهناوری شاهنشاهی و حقوق بشر
3 فروردین 1391
نقشه پهناور شاهنشاهی کورش و هخامنشیان با هر ادعایی که سازگاری داشته باشد، با ادعای صلح و حقوق بشر سازگاری ندارد. (3 فروردین 1391)
حمله آنان گجستگی بود و حمله ما خجستگی؟
6 اسفند 1390
هر یک از سه سپاه مهاجم مقدونی و عرب و مغول فقط یکبار به ایران حمله کردند. در آن یکبار نیز بیشتر قوا و قشونشان را ایرانیان تشکیل میدادهاند. اما ایرانیان بارها و بارها در طول تاریخ به کشورهای همسایه حمله کرده و آنجاها را غارت کرده و به آتش کشیدهاند. اگر آنان نتوانستند ایران را نابود کنند، اما ایران توانست چند کشور و شهر و تمدن بزرگ و درخشان را برای همیشه نابود کند. بخصوص در زمان کورش هخامنشی و شاپور یکم ساسانی.
با این حال سالیانی بس دراز است که ایرانیان بخاطر همان یک حمله، همگی مقدونیان و اعراب و مغولان را از زمان بدو آفرینش تا به روز رستاخیز با زشتترین و ناپسندترین تعابیر یاد میکنند، اما حملات خود را از روی پاکی و پارسایی و پیروی از حقوق بشر میدانند و نقشه آن «مرز پر گهر» و آن تاختوتازها و ویرانگریها را با افتخار بر در و دیوارها میچسبانند که «نیزه مرد پارسی بسی دورتر جای رفته» (از بند چهارم کتیبه یکم داریوش در نقشرستم DNa).
تجاوز و آدمکشی و غارت و قتلعام زشت و غیرانسانی است. خواه از سوی اسکندر و اعراب و مغول بوده باشد و خواه از سوی ایرانیان و کورش و داریوش و شاپور. تجاوز زشت است و توجیه آن با انگارههای نژادگرایانه و خودبرترانگارانه، زشتتر.
حامیان جهانگشایان در انتظار فرصتی برای تکرار
21 تیر 1393
جهانگشایی و تجاوز به کشورها با هر توجیه و توصیفی که باشد، عملی زشت و غیرانسانی است. کسانی که از تجاوزگران و جهانگشایان دفاع میکنند و اعمال آنان را با لطائفالحیلی توجیه مینمایند، اگر فرصت و امکانش را بدست آورند، همان اعمال ضدبشری را تکرار میکنند.
آموزه فردوسی، زشتی همیشگی تجاوز
30 فروردین 1390
از فردوسی میتوان آموخت که خشونت و تجاوز همیشه و به دست هر کس که انجام شده باشد، ناشایست و ناپسند و قابل سرزنش است. چه خشونتورزی تورانیان در ایران باشد و چه خشونتورزی ایرانیان در توران. تجاوز زشت است، چه تجاوز اسکندر به ایران باشد و چه تجاوز کورش به بابل.
مرزهای کشورها و قلمرو جانوران درنده
۱۱ اسفند ۱۳۹۶
مرزهای کشورها حدود جوامع بشری را تعیین نمیکنند، بلکه قلمرو حاکمان و قدرتمندان را معین میکنند.