سؤال اینجاست که چنانچه استوانه منشور کورش قلابی نباشد، افتخار پدیدآوردن آن و افتخار محتوای آن و افتخار فناوری ساخت آن متعلق به کیست؟ نگارنده به دلایل زیر معتقد است که هر سه این افتخارات نه متعلق به کورش و هخامنشیان، که متعلق به تمدن بابل است:
۱- به این دلیل که این استوانه در شهر بابل که پایتخت کشور بابل بوده، نوشته شده و در همان جا نیز پیدا شده است.
۲- به این دلیل که این استوانه به دست کاتبان و رویدادنامهنویسان بابلی نوشته شده است.
۳- به این دلیل که به خط و زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده است.
۴- به این دلیل که مطابق با سنت منشورنویسی بابلی نوشته است. سنتی که پیش از حمله کورش، حدود دوهزار سال در بابل رواج داشته و نمونههای متنوعی از آن به دست آمده است.
۵- به این دلیل که با اینکه نمونههای فراوانی از آن در بابل پیدا شده و شناخته شده، اما هیچ نمونهای که متعلق به سرزمین پارس باشد، تاکنون شناسایی نشده است.
۶- به این دلیل که حتی صنعت و فن ساخت چنین کتیبهها و استوانههایی متعلق به بابل است و هیچ نمونه مشابه قدیمیتر یا جدیدتر در سرزمین پارس شناخته نشده است.
۷- به این دلیل که محتوا و مضامین آن در کتیبههای دیگر بابلی مشاهده شده، اما در سرزمین پارس مشاهده نشده و ظاهراً وجود خارجی نداشته است.
برای نمونهای از این سنت کهن و درخشان بابلی بنگرید به منشور مشهور حمورابی که ۱۳۰۰ سال قدیمیتر از منشور کورش است. با این تفاوت که کتیبه کورش به دلیل عجله برای نوشتن و تقلید کورکورانه از شاهان پیشین، چیزی جز لفاظی ندارد، اما کتیبه حمورابی همراه با حدود ۳۰۰ ماده قانونی است. گزیدهای از بخشهای آغازین و پایانی منشور حمورابی را در اینجا بخوانید: «ادعای متداول صلح و شادی و دادگری در کتیبههای حمورابی و نبوکدنصر».
تمدن بابل با حمله کورش از بین رفت و منشور کورش که هم شکل ظاهری و هم محتویات آن بر اساس سنتهای بابلی نوشته شده و افتخار آن متعلق به آنان است، آخرین نمونه از سنت کهن منشورنویسی در بابل است.