درآمدی بر شکلگیری مناسبات مدنی جوامع باستان و غلبه سلطهگری
نگاهی به گذشته و چشماندازی به آینده
بخش دوم: بنیانهای دوام سلطهگری
۲- نیروی سلاح و ناهنجاریهای ناشی از آن
زبان نیروی سلاح (یا نیروی نظامی/ نیروی قهریه)، زبانی تهدیدآمیز و هراسافکن است. نیروی نظامی و سلاح علاوه بر اینکه برای کشورگشایی، سلطه و غارت منابعِ سرزمینهای دیگر و نیز برای مقابله با لشکریان مسلح دیگری که چشم به قلمرو حاکمان دوخته بودهاند، بکار میرفت؛ برای سرکوبی مخالفان، معترضان و حتی منتقدان نیز به کار بسته میشد. کسانی که دو نیروی ثروت و مذهب قادر به غلبه بر آنان نبود، با «نیروی سلاح» و زور مواجه میشدند. در این حالت، تفاوتی میان معترضی که از سلاح استفاده میکند و یا از زبان، وجود نداشت و با هر دوی آنان با قوه قهریه برخورد میشده است. این برخورد و سرکوبی تنها شامل مخالفان یا منتقدان و معترضان نمیشده و بلکه تمامی کسانی را در بر میگرفته که صرفاً رفتارهایی مطابق با خوشنودی و پسند حاکمان از خود نشان نمیدادهاند.
چرا که در نظامهای استبدادی، منحصراً دو گزینه «دوست» و «دشمن» وجود داشته و مفهومی به عنوان «بیطرف» عملاً امکان حضور نمییافته است. همگان یا مطابق خواست و میل حاکم میاندیشند و عمل میکنند و یا اینکه «دشمن» به حساب میآیند. بسیار بودهاند اشخاصی که بیش از سرسپردگانِ ظاهرسازِ دستگاه حاکمه به کشور و حتی به حاکمیت وفادار بودهاند، اما اختلاف نظر و انتقادها و دلسوزیهای آنان و یا خودداری از چاپلوسی و مجیزگویی موجب نابودیاشان شده است.
استفاده فراوان حاکمان از دو گزینه انحصاری «دوست» و «دشمن» موجب پیدایش و تعمیق باورهای «مطلقانگاری» در خمیره ایرانیان میگردد. جوهرهای که به تمامی جوانب زندگی ایرانیان راه یافت و همگی شخصیتها، اسطورهها، ادیان، مکاتب و دیگر پدیدهها را به دو گروه «سیاه» یا «سپید» طبقهبندی کردند و قائل به محدودهای خاکستری در هیچ زمینهای نشدند. یا ایزدی و اهورایی هستند و یا دیوسیرت و اهریمنی، یا قهرمانند و یا خائن.
انسان مطلقگرا به راحتی به دام «نقدناپذیری» و سپس «مسئولیتنپذیری» و «تعصب/ افراطگرایی» فرو میغلطد و در نهایت سر از «اختناق/ کمتحملی» و «فحاشی/ پرخاشگری» در میآورد. تعصبی که موجبات خوشنودی حاکمان را فراهم میآورده است. اکنون بسیار راحتتر از گذشته میشد از مردم بیگاری کشید و از آنان عمل و رفتاری را خواستار شد که مطابق با خواست حاکمان بود. بسیار راحتتر و کمهزینهتر از گذشته میشد با مخالفان و موانعِ منافع حاکمان برخورد کرد. چرا که میتوانستند مخالفان خود را به سادگی و با تحریک مردم و بیدار کردن حس «تعصب» از سر راه بردارند. حاکمان به این منظور دست به اتهامهای بیاساس به مخالفان میزدهاند تا بتوانند آنان را به عنوان دشمن جا بزنند و افکار متعصب عمومی را علیه آنان بشورانند. هرچند که حاکمان معمولاً میتوانستهاند با این شیوه مخالفان خود را سرکوب کنند (همچون قتلعام مانویان و مزدکیان)؛ اما خود بارها مغلوب روحیه تعصبآمیز و افراطیای شدند که پدیدآورنده آن بودند. چرا که تعصب همواره پدیدآورنده خود را به مرور از بین میبرد.
یکی دیگر از کاربردهای نیروی سلاح در جوامع، گسترش رعب و هراس بوده است. در این حالت، عملاً از نیروی سلاح استفاده نمیشده، بلکه از زبان قاهرانه و مانورها و نمایشهای نظامی به قصد قدرتنمایی و ترساندن مردم استفاده میشده است. بکارگیری این شیوه معمولاً به زمانهایی اختصاص داشته که قدرت سیاسی یا نظامی در آمادگی و توانایی کافی نبوده است.
زورگویی مفرط به مردم و عادت دادن آنان به سرکوب شدن و لگدمال شدن- در کنار نقدناپذیری و تعصب- موجب گردید که افراد جامعه نیز برای پیشبرد مقاصد خود تمایل به «سرکوبگری» پیدا کنند و در مواجهه با اطرافیان و همردهها و زیردستان خود از زبان زور استفاده کنند. عادت به زورگویی، نزاع، امر و نهی، و تجاوز به حق و حریم یکدیگر، به زندگی و رفتار اجتماعی مردم راه یافت. همگان عادت کردند که در برابر قویتر از خود چاپلوسی کنند و در مواجهه با ضعیفتر از خود و یا نیازمندان به خود ابراز قدرت نمایند. عادت کردند که مخالف و رقیب خود را با هر وسیله و ابزاری که در اختیار دارند، سرکوب کنند. اگر توانستند، با سلاح؛ و اگر نتوانستند، با کارشکنی، با خبرچینی، با تحقیر، و یا با بدگویی و تهمت و سرکوب شخصیت.
بکارگیری مفرط و مکرر نیروی سلاح و سرکوب در جامعه و نیز تداول آن در میان عموم مردم، موجب شد تا جامعهای هراسان و بیمزده از خود برجای نهد. جامعهای دچار «ترس و تنهایی». جامعهای که هم از دشمن میهراسد و هم از خودی. و اصولاً تفاوت و مرزی میان دشمن و خودی احساس نمیکند. احساس ترس و تنهایی به اندازهای در میان مردم ریشه دواند که نشانههای آن حتی در آثار معماری و خانهسازی، و در آثار احساسگرایانه و انزواجویانه شعری و ادبی به دیده میآید. علمگریزی پیشین ایرانیان اکنون تبدیل به «احساسگرایی» و «روحیه تحریکپذیر» نیز شده است که به راحتی از آن سوءاستفاده میشود. روحیهای ناشی از سرکوبی و تحقیر مداوم، ناتوانی در تغییر اوضاع، انزوا، و آرزوها و آرمانهای دستنیافتنی که سعی میکند همه این ناتوانیها و حقارتها را با «خیالپردازی/ خودفریبی» تسکین دهد.
اما داستان به همین جا ختم نمیگردد و خیالپردازیهای خودفریبانه و گاه دیگرفریبانه موجبات «تخریب اعتماد به نفس» فرد را فراهم میکند. اعتماد به نفس تخریبشده در ترکیب با معضل دیگری که ترجیح منافع شخصی بر منافع عمومی بود، موجب «ظلمپذیری» میگردد. انسان ظلمپذیر، دچار «ناتوانی و از دست دادن نیروی مقاومت» میگردد و برای رفع احساس ناتوانی و حقارت خود به «قهرمانپروری» روی میآورد که از معضلات دیرینِ جامعه ایرانیست.
جامعهای که پیش از این و تحت تأثیر حاکمان، منافع عمومی را قربانی منافع شخصی کرده بود، اکنون هراسانتر، تنهاتر و ناتوانتر از آن بود که بتواند با اتحاد و همبستگی در برابر سلاحداران و متجاوزان ایستادگی کند. او نه تنها دست به مقاومت نمیزده، که برای رسیدن به آرزوهای خود با هر لشکر مهاجم و یا با هر سرداری که آنرا قدرتمند تشخیص میداده، یاری و همکاری میکرده است. عمدهترین بخش سربازان سپاهیان اسکندر و عرب و غزنوی و سلجوقی و مغول و تیموری و دیگر مهاجمان را ایرانیان و قوای بومیای تشکیل میدادهاند که «همکاری با مهاجمان» را انتخاب کرده بودند. انتخابی برای خلاصی از وضع موجود و احتمال دستیابی به فرصتهای جدیدتر.
آیا حاکمان توانستند به قیمت سرکوب مردم و ایجاد جامعهای هراسان، متفرق و «منتظر فرصت» پایههای قدرت خود را مستجم کنند؟ در کوتاهمدت شاید. اما در نهایت، باز هم قربانیِ اصلیِ سرکوب و استفاده از نیروی نظامی، خودِ حاکمان بودهاند. حاکمانی که با سرکوبگری و قدرت بخشیدن به سلاحداران، موجب تضعیف و گسست درونی جامعه و تسلط قوای سرکوب شده بودند، مغلوب نیروهای مهاجم تازهنفس، نظامیانِ به ظاهر وفادار و مردم به ظاهر ناتوان میشوند.
چند معضل اجتماعی ایرانیان یعنی: «مطلقانگاری»، «نقدناپذیری»، «مسئولیتنپذیری»، «تعصب/ افراطگرایی»، «اختناق/ کمتحملی»، «فحاشی/ پرخاشگری»، «سرکوبگری»، «ترس و تنهایی»، «احساسگرایی»، «روحیهٔ تحریکپذیر»، «خیالپردازی/ خودفریبی»، «تخریب اعتماد به نفس»، «ظلمپذیری»، «ناتوانی و از دست دادن نیروی مقاومت»، «قهرمانپروری» و «همکاری با مهاجمان» در بهرهگیری حاکمان از «نیروی سلاح» نهفته بود.
ادامه دارد