برگرفته ویرایش شدهای از کتاب تختجمشید نوشته همین نگارنده، چاپ دوم، ۱۳۸۱
بخش دوم
بررسی بناها
روش ساخت
برای ساخت تختجمشید تمام نواحی شرق باستان بسیج شده بودند. از منابع و معادنی در حد فاصل دریای مدیترانه تا آسیای میانه استفاده میشد و بهترین استادکاران از همه جا دعوت شده بودند. داریوش خود در کتیبهای که از پی بنای کاخ آپادانا در شوش (DSf) بدست آمده، چنین میگوید که: «کندن و پر کردن و خشتهای قالبی، کار مردمی از بابل بود. تیرهای سدر از کوهستانی به نام لبنان آورده شد. مردم آشور آنها را تا بابل آوردند و مردمی از اهالی کاریه و ایونیه آنرا از بابل به شوش آوردند. الوار درخت یاکا از قندهار و کرمان آورده شد. زر از سارد و بلخ آمد. لاجورد گرانبها و عقیق شنگرف از سرزمین سغد و سنگ گرانبهای فیروزه از خراسان فراهم شد. نقره و آبنوس از مصر آمد. زیورهای دیوارها از ایونیه است. عاج از حبشه، هند و آراخوزیه آورده شد. سنگ ستونها از ناحیهای بنام آبیراد در عیلام بود. سنگبُران و پیکرتراشان ساردی و ایونی بودند. آنان که آجر پخته ساختند، بابلی بودند. درودگران ساردی و مصری بودند. آنان که زرگری کردند، مادی و مصری بودند. آنان که دیوارها را آراستند، مادی و مصری بودند». با این حال عجیب است که در میان این استادکاران نامی از پارسیان برده نشده است.
سازماندهی و ادارۀ این لشکر بزرگ صنعتگران و هنرمندان که از همه جا گرد آمده بودند، کاری بزرگ و نیاز به ادارهای عریض و طویل داشت. در تختجمشید هزاران نفر کار میکردند، لوحههای بدست آمده حاکی از آنست که تنها در یک دعوت بیش از دو هزار نفر صنعتکار درخواست شده بودند.
در تختجمشید گروههای بیشماری از هنرمندان، مهندسان، محاسبان، معماران، حجاران، بنایان، نجاران، نقاشان، بافندگان، دوزندگان، کاتبان، معدنکاوان، گوهرتراشان، سنگبُران، آزمایشگران چوب و سنگ، متخصصان حمل و نقل و بالا کشیدن سنگها، لشکری از کارگران ساده، کارمندان اداری، حسابداران، بایگانها، نگهبانان، آشپزان، نظافتگران، گردونهرانان، تیمارداران، بازرسان، نامهبران و بسیار شغلهای گوناگون دیگر کار میکردند و به گفتۀ داریوش: «در آنجا کاری بزرگ انجام شد».
پلکان ورودی
مسافری که به تختجمشید میرسد، در برابر خود و در دو سوی چپ و راست، پلکان وسیعی را میبیند که از هر دو طرف بالا میروند و از هم دور میشوند. هر کدام از این دو ردیف پلکان پس از ۶۳ پله به پاگرد بزرگی میرسند که پس از چرخش، به سوی همدیگر نزدیک میشوند و پس از ۴۸ پله دیگر به سطح وسیع ۱۲۵۰۰۰ متر مربعی سکوی تختجمشید میرسد. مجموع پلهها در هر سو ۱۱۱ پله است. طول هر پله هفت متر، عرض هر کدام ۴۰ سانتیمتر و بلندای هر یک ۱۰ سانتیمتر است.
پیش از اینکه این راه و پلکان ساخته شود، راه ورودی تختجمشید در جناح جنوبی سکو و در کنار کتیبههای داریوش بوده است؛ اما به زودی تغییری در نقشه تختجمشید پدید آورده و در نتیجه راه ورودی قبلی را بسته و این راه جدید را گشودند.
پلکان تختجمشید از سنگهای بزرگ و گاه از دامنۀ اصلی کوه رحمت بطور یکپارچه تراشیده شده است. بر کنارۀ پلکانها، کنگرههای کوتاهی وجود داشته که جنبۀ دفاعی نداشته و به ملاحظات زینتی ساخته شده بودند. بعضی از این کنگرهها و بخصوص آنهایی که بر پلکان کاخ آپادانا قرار دارند، سالم باقی ماندهاند. از این کنگرهها که قریب شصت سانتیمتر بلندی دارند در بسیاری از بناهای تختجمشید استفاده شده و به گمان نگارنده دارای برخی ملاحظات خورشیدی است.
سکو یا صفه
سکویی که مجموعۀ ساختمانهای تختجمشید بر روی آن ساخته شده است، چهار ضلعی مضرسی است که میانگین عرض آن ۳۰۰ متر و میانگین طول آن ۴۲۰ متر است که مجموعاً بالغ بر ۱۲۵۰۰۰ مترمربع یا بیش از ۱۲ هکتار مساحت دارد. این سکو از یک سو پشت به کوه رحمت دارد و از سه سوی دیگر دشت فراخ مرودشت را نظارهگر است.
برای احداث این سکو سنگهای بخشهای وسیعی از دامنۀ کوه را تراشیده و با آن آوار، بخشهای فروتر سطح دشت را بالا آوردهاند تا سطحی صاف و تراز برای احداث کاخها فراهم شود. سطح خارجی این سکو از قطعه سنگهایی تراشخورده و با لبههایی صاف تشکیل شده است که بدون هیچگونه ملاتی بر روی هم و در کنار هم به دقت چیده شدهاند و تاکنون نیز به استحکام باقی ماندهاند. سطوح زیرین سکو را نیز از سنگ و شنهای محکم و درشت پر کرده و کوبیدهاند تا در زیر بار سنگینی که بر روی آن ساخته میشود، نشست نکند و فرو نریزد. احتمالاً برای سفت کردن سکو که تمام آن حکم پی ساختمان تختجمشید را نیز داراست، از روشهای خاصی بهرهبرداری میشده که امروزه بر ما پوشیده است. در عمق کمی از سطح سکو و در چند جا، راهآبهای متعددی برای هدایت آب باران به بیرون از محوطۀ تختجمشید احداث شده است. راه ورود و صعود به سطح سکو یا در اصلی تختجمشید، همانطور که گفته شد، دو ردیف پلکان سنگی قرینه در شمال جبهۀ غربی تختجمشید است.
سطح سکو در همه جای آن برابر نیست، بطوریکه در بعضی بخشها ۵/۵ متر از سطح دشت ارتفاع دارد و در جایی دیگر این ارتفاع به ۱۸ متر بالغ میشود. بدین ترتیب سطح سکو در حدود ۱۳ متر بین بخشهای گوناگون تفاوت سطح دارد. بلندی سطح سکو از سطح دشت در بخش قابل رؤیت جبهۀ غربی بیش از ۱۴ متر و در جبهۀ جنوبی قریب هفت متر میباشد.
بناهایی که بر روی سکوی تختجمشید واقع شدهاند، علیرغم نزدیکی آنها به یکدیگر به شکلی کاملاً مشخص از هم تفکیک شدهاند. در سوی غربی تختجمشید، کاخهای آپادانا، تَچَر، هَدیش، و سهدری، خود مجموعهای را تشکیل میدهند که از ورودیهای متعدد به یکدیگر راه دارند. در سوی شرقی، دروازۀ نیمه تمام با کاخ صدستون و اطاقهای مجاور آن یک بخش کاملاً مجزا را تشکیل دادهاند که جز از دروازۀ نیمهتمام راهی دیگر برای ورود به آنجا وجود نداشته است. در سوی جنوبی نیز مجموعه اطاقها که تا میانۀ تختجمشید و کاخ مهمانخانه ادامه پیدا میکند با دیوارهای طولانی محصور شده است. در سوی جنوب شرقی نیز بنای کاخ خزانه یا اداری با دیوارهای وسیع و خیابانهای جانبی به شکلی مشخص از دیگر بخشهای تختجمشید تفکیک شدهاند.
دروازۀ همۀ ملتها
نخستین بنایی که بلافاصله پس از ورود به تختجمشید به چشم میخورد، «دروازه همه ملتها» نام دارد. این بنا را به نامهای دروازۀ ملل، دروازۀ کشورها، دروازۀ خشیارشا و کاخ دروازه نیز میشناسند. به دلیل اینکه ساختمان این دروازه در زمان خشیارشا به پایان رسیده است و کتیبههایی از این پادشاه بر دیواره داخلی آن وجود دارد، آنرا بنام خشیارشا نیز نامبر کردهاند و از سوی دیگر در کتیبه خشیارشا از این بنا بعنوان دروازۀ همۀ ملتها نام برده شده است.
دروازۀ همۀ ملتها، کاخی چهار گوش است که طول هر ضلع آن نزدیک به ۲۵ متر است و در مجموع بالغ بر ۶۰۰ متر مربع مساحت دارد. این کاخ، چهار ستون ۱۷ متری داشته است که دو تای آن تا به امروز باقی مانده و یکی دیگر از آنها مرمت و پا برجا شده است. بر دو سوی درگاه ورودی این کاخ که قریب ۱۲ متر بلندی دارد، نقش موجودی با هیبت و با عظمت تراشیده شده است که مستقیماً اشخاص وارد شده به تختجمشید را مینگرد. بدن این جاندار در جناح غربی به مانند گاو و در جناح شرقی تلفیقی است از سر انسان و بدن گاو و بالهای عقاب. اما صورت آنهایی که رو به سوی پلکان ورودی تختجمشید قرار دارند، آسیب دیده و متلاشی شدهاند. در ضلع داخلی درگاههای دروازۀ همه ملتها کتیبهای از خشیارشا وجود دارد که به سه خط و زبان فارسی باستان و عیلامی و بابلی تراشیده شدهاند که مجموعۀ این متن و ترجمهها در بالای هر یک از درگاهها تکرار شدهاند.
کاخ دروازۀ همه ملتها در حکم تالار ورودی یا اطاق انتظار یا به عبارتی هشتی تختجمشید بوده است. کسانی که به تختجمشید میآمدند، پیش از هر چیز به اینجا وارد میشدند و آنگاه از یکی از دو در جنوبی یا شرقی آن خارج میشدند. احتمالاً در داخل این کاخ رفتوآمد اشخاص ثبت میشده است و نمایندگان و اشخاصی که از کشورهای گوناگون میآمدند، در اینجا تشریفات لازم برای ورود را به عمل میآوردهاند. در پایین درگاه غربی دروازۀ همه ملتها نام اشخاصی کندهگری شده است که در آنجا یادگاری نوشتهاند. نام و تاریخ بازدید بعضی از سیاحان اروپایی و نیز بعضی ایرانیان مانند میرزادۀ عشقی در اینجا دیده میشود.
دروازه نیمهتمام
این دروازه در فاصله ۱۲۰ متری شرق دروازۀ همه ملتها قرار گرفته و حکم دروازهای داخلی را دارد و هیچ سوی آن به بیرون از تختجمشید راه ندارد. وضعیت قرار گرفتن این بنا نشان میدهد که دروازهای اختصاصی برای کاخ صدستون و اطاقهای مجاور آن بوده است. عملیات ساختمانی این دروازه هیچگاه به پایان نرسید.
ساختمان دروازه نیمهتمام برای بررسی روند ساخت بناهای تختجمشید ارزش فراوانی دارد. با دقت در دروازه نیمهتمام در مییابیم که بخشی از کار تراش سرستونها و پیکرهها پیش از نصب انجام میشده است و بخشی دیگر پس از نصب. به این ترتیب که ابتدا طرح کلی و اضلاع و زوایای اصلی را میتراشیدند و آنگاه آنرا بر درگاه یا بر بالای ستون قرار میدادند و محکم میساختند و پس از آن کار تراش جزئیات و ریزهکاریها و تزئینات آنرا ادامه میدادند. دروازه نیمه تمام قریب ۵۰ متر طول و ۴۰ متر عرض و مجموعاً بالغ بر ۲۰۰۰ متر مربع مساحت دارد. این دروازه همچون دروازه همه ملتها از چهار ستون متشکل بوده که در طرفین تالار مرکزی آن، دو اطاق طویل به طول ۲۸ و عرض چهار متر واقع بوده است.
کاخ آپادانا
کاخ آپادانا اصلیترین و رفیعترین بنای تختجمشید است. این نخستین جایی بود که بلافاصله پس از فرمان داریوش یکم و پس از بر آوردن صفه، ساخت آن آغاز شد و در سالهای آغازین پادشاهی خشیارشا یعنی پس از قریب سی سال ساختمان آن به پایان رسید. به نظر میرسد که آپادانا محل اصلی برگزاری گردهماییها و تالار عمومی هیئتهای نمایندگی ملل بوده است. این کاخ از یک تالار مرکزی و سه ایوان تشکیل شده است. هر یک از ایوانها ۱۲ ستون و تالار مرکزی به تنهایی ۳۶ ستون ۲۰ متری دارند که مجموعاً ۷۲ ستون سنگی، سقفی را بر سر دارند که از دوردستها و از دشت مرودشت بدون هیچگونه حائلی دیده میشوند. هر یک از اضلاع کاخ چهارگوشه آپادانا قریب ۱۱۰ متر است که مساحت آن به بیش از ۱۲۰۰۰ مترمربع بالغ میشود. ارتفاع این بنا از سطح دشت قریب ۳۸ متر بوده و ورود به آن از طریق پلکانهای جناحهای شمالی و شرقی صورت میپذیرفته است. در هر جناح، دو پلکان دو سویه، جمعاً هشت ردیف پلکان موجود است که بر روی سطح خارجی آنها سنگنگارههای هیئتهای نمایندگی ملل نقش بسته است.
در فاصله میان تالار با ایوانهای ورودی، درهای دو لنگه و چوبی بوده است که امروزه محل پاشنۀ آنها در محل دیده میشود.
تالار اصلی کاخ آپادانا مربعی است که طول هر ضلع آن به بیش از ۶۰ متر بالغ میشود. در این محوطۀ ۳۶۰۰ متر مربعی تعداد ۳۶ ستون ۲۰ متری برافراشته بودند که از بالای هر کدام از آنها، سرستونی با هیبت اشخاص حاضر در تالار را مینگریستهاند. در این تالار هیچ قسمتی وجود ندارد که نشاندهندۀ جایگاهی خاص برای پادشاه یا شخص برتر باشد. شواهد بدست آمده حاکی از آن است که تمام دیوارها و کف تالار آپادانا از گچی به رنگ سبز ملایم پوشیده بوده و فرشها و پردههایی آنرا میپوشانده است.
در ضلع جنوبی و نیز در هر یک از چهار گوشۀ کاخ آپادانا اطاقهای متعددی وجود داشته است. این اطاقها در چهار گوشۀ کاخ آپادانا بیش از یک طبقه داشتهاند و بقایای پلکان داخلی آنها نشان از وجود طبقات دیگر دارد. در جلوی در ورودی این بخشها، یک جفت پیکرۀ سگ از سنگ سیاه وجود داشته است که دو تای از آنها تاکنون به دست آمده است.
در کاخ آپادانا کتیبههای متعددی بدست آمده است که مهمترین آنها لوحههایی از زر و سیم است که از پی بنای آپادانا کشف شدهاند. به دستور داریوش در چهار گوشۀ تالار آپادانا و در زیر دیواری که بیش از پنج متر ضخامت داشته است، صندوقی سنگی کار گذاردهاند و در هر یک از صندوقها چند سکه طلا، یک لوحه زرین و یک لوحه سیمین هر کدام حاوی متنی به زبان فارسی باستان و با ترجمه عیلامی و بابلی قرار دادهاند.
کاخ صدستون
کاخ صدستون که به نام کاخ تختگاه نیز معروف است، دومین بنای بزرگ تختجمشید پس از کاخ آپادانا میباشد. ساخت آن در زمان پادشاهی خشیارشا آغاز شد و در زمان اردشیر یکم به پایان رسید. تالار کاخ صدستون مربعی است که طول هر ضلع داخلی آن نزدیک به ۷۰ متر است و در مجموع مساحتی نزدیک به ۴۷۰۰ متر را در بر میگیرد. در این وسعت، تعداد یکصد ستون سنگی ۱۴ متری در ده ردیف ده تایی قد برافراشته بودند و پیکرههایی از گاو سنگی بر بالای هر یک از آنها نهاده شده بود. دور تا دور تالار صدستون را دالانی باریک و طولانی فرا گرفته است که بجز به درون تالار به جای دیگری راه ندارد. مابین تالار اصلی و این دالانها، در هر سو، دو درگاه سنگی با نگارههایی جالب توجه وجود دارد که مجموعاً ۱۶ تابلوی سنگی را شامل میشود. بر خلاف کاخ آپادانا، کاخ صدستون تنها از یک ایوان بهرهمند است که در ضلع شمالی و رو در روی دروازه نیمه تمام واقع شده است. این ایوان دو ردیف هشت ستونی دارد که با احتساب ستونهای تالار جمعاً ۱۱۶ ستون در کاخ صدستون دیده میشود. امروزه بجز یک ستون در ایوان، هیچیک از دیگر ستونهای این کاخ بر پای نیستند و پارههای فرو افتادۀ ستونها و سرستونها در سطح تالار پراکندهاند.
مجموعۀ کاخ صدستون و دروازۀ نیمهتمام با دیوارهای قطوری از دیگر بخشهای تختجمشید منفک شده است و ورود به کاخ تنها از طریق دروازۀ نیمهتمام و به تبع آن از دروازۀ همه ملتها صورت میپذیرفته است. در جوار کاخ صدستون و در سوی شرقی آن (همانند کاخ آپادانا) اطاقهای متعددی وجود دارد. بخشی از لوحههای گلی تختجمشید که اسناد حسابداری هستند در همین محل پیدا شدهاند. تفاوت این اطاقها با اطاقهای کاخ آپادانا اینست که اینها بطور مستقیم دری رو به تالار ندارند، بلکه با واسطۀ عبور از ایوان، رفتوآمد امکانپذیر میشده است.
کاخ تَچَر
تَچَر نامی است که داریوش یکم در کتیبه درگاه جنوبی کاخ آنرا به این نام خوانده و امروزه با نامهای کاخ آینه و کاخ داریوش نیز شناخته میشود. این کاخ را بخاطر سنگهای صیقلی آن، کاخ آینه نیز مینامند. کاخ تچر در سمت غربی ضلع جنوبی کاخ آپادانا قرار گرفته است و همچون آپادانا مشرف به دشت مرودشت است. این کاخ، مربع مستطیلی است با ۱۲ ستون و با عرض و طول تقریبی ۳۰ متر و ۴۰ متر که مجموعاً وسعتی ۱۲۰۰ مترمربعی را در بر میگیرد. در ساخت این کاخ بیش از هر بنای دیگر از سنگ استفاده شده است، بطوری که تمام درگاهها و طاقچهها از تختهسنگهایی یکپارچه تراشیده شدهاند. ورود به کاخ از طریق پلکانهایی کـه در سمت غرب و جنوب بنا قرار دارد، صورت میپذیرد. این راهها به تالاری مرکزی و مربع شکل ختم میشوند که قریب ۲۵۰ متر مساحت دارد و از سه سو به چهار اطاق و این چهار اطاق به نُه اطاق دیگر ختم میشود. هیچیک از این اطاقها جز به تالار مرکزی راه دیگری به بیرون ندارند.
ضلع جنوبی این تالار به ایوانی گشوده میشود که از هشت ستون سنگی تشکیل شده است و در دیوارههای داخلی این ایوان کتیبهای از خشیارشا وجود دارد که نشان میدهد این ایوان و پلکانهای روبروی آن در زمان این شاه ساخته شدهاند. پلکانها و سنگنگارههای جناح غربی کاخ تچر در زمان پادشاهی اردشیر سوم ساخته شدهاند و از آخرین ساختههای تختجمشید میباشد. دیوارهای تالار تچر و ایوان آن از ۱۸ طاقچه سنگی یکپارچه تشکیل شدهاند که همه آنها حاوی کتیبهای تکراری هستند که به سه زبان فارسی باستان و عیلامی و بابلی نوشته شدهاند.
کاخ هدیش
هَدیش نامی است که خشیارشا در کتیبهاش بر این کاخ آنرا به این نام خوانده و امروزه با نام کاخ خشیارشا نیز شناخته میشود. خشیارشا نه تنها این کاخ بلکه کاخ تچر را نیز بنام هدیش نامیده است. این ساختمان در سمت جنوب شرقی کاخ تَچَر واقع است و از بناهایی است که ساخت آن در زمان پادشاهی خشیارشا آغاز و در زمان همین پادشاه به پایان رسیده است. کاخ هدیش مستطیلی است با عرض و طول تقریبی ۴۰ متر و ۵۵ متر که تمام سطح زیر بنای آن قریب ۲۲۰۰ مترمربع میباشد. تالار مرکزی این کاخ با وسعت نزدیک به ۷۰۰ متر مربع از ۳۶ ستون تشکیل شده است. مجموع ستونهای کاخ هدیش و ستونهای اطاقها و ایوان و دروازه جمعاً به ۶۰ عدد میرسید که امروزه حتی یکی از آنها برپا نیست. تالار هدیش از جانب شرقی و غربی به ۱۳ اطاق تودرتو راه دارد که هیچیک از این اطاقها جز به درون تالار راه به جایی دیگر ندارند. تعداد این اطاقها با اطاقهای کاخ تچر برابر است.
تالار هدیش از سمت شمال با دو درگاه به تنها ایوان کاخ گشوده میشود که به محوطه روبازی راه پیدا میکند. ورود به کاخ از پلکانی که در دو سوی همین محوطه قرار دارد، انجام میشود. در سوی شرقی، علاوه بر پلکان، بقایای دروازهای همچون دروازه همه ملتها و دروازه نیمهتمام شناسایی شده که امروزه چیزی از آن باقی نمانده است. کاخ هدیش علاوه بر پلکانهای شرقی و غربی از سمت جنوب نیز دو راه پله دیگر داشته است که امروزه تنها یکی از آنها که در سمت غربی قرار دارد، باقی مانده است. این راه پلهها کاخ را به ساختمان مهمانخانه که سطح آن نُه متر پایینتر از سطح کاخ است، میرساند. در ضلع جنوبی کاخ هدیش همچنین یک در و شش پنجره وجود دارد که از میان آنها دشت مرودشت تا دوردست قابل تماشاست.
کاخ سهدری
کاخ سهدری را کاخ شورا و کاخ مرکزی نیز میگویند. این کاخ در مرکز تختجمشید ساخته شده و علیرغم کوچک بودنش سنگنگارههای زیبا و متنوعی را داراست. کاخ سهدری در جنوب شرقی کاخ آپادانا جای دارد و با راهها و راهپلههای متعدد با بسیاری از کاخها مرتبط است: از شمال غربی با کاخ آپادانا، از غرب با کاخ هدیش، از جنوب شرقی با کاخ مهمانخانه و از شمال با کاخ صدستون. تالار مرکزی کاخ سهدری قریب ۲۵۰ متر مربع وسعت دارد. یعنی مربعی متشکل از چهار ضلع ۱۶ متری که سقف آنرا چهار ستون نگاه میداشته است. در سمت شرق و غرب کاخ سهدری، اطاقها و دالانهای متعدد و تودرتویی وجود دارند.
از دیگر ویژگیهای کاخ سهدری تختهسنگی است به طول و عرض قریب ۷۰ سانتیمتر که درست در وسط تالار قرار گرفته است. در میانه این تختهسنگ حلقه کوچکی تراشیده شده که قطری نزدیک به هفت سانتیمتر دارد. بعضی پژوهشگران این سنگ و به تبع آن کاخ سهدری را ابزار زمانسنجی و محل تابش نور خورشید در نوروز دانستهاند. اما این فرض بنا به محاسبات و مشاهدات نگارنده درست نیست و به نظر میرسد این تختهسنگ یک بنچمارک Benchmark یا «ترازسنگ» به عنوان نقطه صفر و شاخص ترازگیری تختجمشید باشد.
در کاخ سهدری هیچگونه کتیبهای وجود ندارد. عملیات ساختمانی این کاخ در زمان خشیارشا آغاز و به پایان رسیده است. اما پلکان شمالی و سنگنگارههای آن در زمان اردشیر یکم ساخته شدهاند..
کاخهای «هـ»، «ج»، «د»
از کاخهایی که به موجب نامگذاری اشمیت، حفار پیشین تختجمشید نامهای: «هـ»، «ج»، «د»(H, G, D) بر خود دارند، اثر چندانی باقی نمانده و یا حفاری نشده است.
کاخ «هـ» در غرب هدیش، کاخ «د» در شرق هدیش و کاخ «ج» در شمال هدیش واقع بودهاند. از کاخ «هـ» باقیمانده و طرح بعضی از دیوارها و ستونها بجای مانده است و تنها اثر قابل توجه آن سنگنگاره و کتیبههای جناح شمالی آن میباشد که محل واقعی آن مورد تردید است و بعضی پژوهندگان اعتقاد دارند که این نقوش در واقع در ضلع جنوبی کاخ «ج» واقع بودهاند و در جای فعلی آنها پلکان و نگارههای زیبای دیگری وجود داشته است. در سمت جنوب غربی کاخ «هـ» که به دشت مرودشت مشرف است، کنگرههای خاصی هست که در جای دیگری از تختجمشید دیده نمیشود.
از کاخ «ج» امروزه جز تل کوتاهی وجود ندارد و محلی که به نام کاخ «د» معروف شده است، تا حد زیادی تهی از هرگونه آثاری است.
کاخ و ساختمانهای مهمانخانه
کاخی که ما آنرا با نام مهمانخانه مینامیم، با نامهای کاخ ملکه، کاخ حرمسرا و کاخ اندرونی شناخته میشود. این پندار که این بنا را کاخ حرمسرا نامیدهاند، از آنجا ناشی شده که دارای اطاقهای کوچک و فراوان و راههای ارتباطی محدود بوده است. از دیدگاه ما و به احتمال، اینجا کاخ و ساختمانهای مهمانخانۀ هیئتهای نمایندگی ملل بوده است؛ چرا که در اینجا ۲۳ واحد مسکونی یعنی به تعداد ۲۳ هیئت نمایندگی ساخته شده است.
این مجموعه را تعداد زیادی اطاق کوچک و بزرگ تشکیل میدهد که در ضلع جنوبی تختجمشید واقع شده و قریب نُه متر از سطح سکو پایینتر هستند. این اطاقها از غربیترین جناح جنوبی آغاز شده و ۱۵۰ متر به طرف شرق ادامه دارند. آنگاه تغییر جهت داده و قریب ۱۳۰ متر به سمت شمال و تا دیوار کاخ صدستون ادامه پیدا میکند. این بنا در مجموع بیش از ۹۰۰۰ مترمربع وسعت دارد که از یک کاخ مجلل در بخش علیای آن و از ۲۳ واحد اقامتی تشکیل شده است. این مهمانخانه مجموعاً متجاوز از ۹۰ اطاق کوچک و بزرگ تنها در طبقه اول دارد و احتمال میرود که این ساختمان بیش از یک طبقه داشته است. هر واحد مسکونی در این کاخ از یک اطاق کوچک یا بزرگ ستوندار تشکیل شده است که به یک یا دو اطاق کوچکتر راه دارد، هر اطاق ۸ تا ۱۲ طاقچه یا کمد دیواری نیز دارا بوده است. وسعت هرکدام از این واحدهای اقامتی بسته به تعداد نفرات هیئتهای نمایندگی متفاوت بوده و اندازه اطاق اصلی آنها از ۸۴ متر تا ۱۷۰ مترمربع و اندازه اطاقهای جانبی آنها از ۱۲ تا ۲۲ مترمربع متغیر میباشد. در قسمتی از این مجموعه، اطاقهای متعدد کوچک و مستقلی دیده میشود که احتمالاً محل بخشهای بهداشتی و خدماتی مختلف بوده است.
بخش شمالی این مجموعه مسکونی با بنایی که همچون کاخهای دیگر از درگاههای سنگی و سنگنگارهها ساخته شده، تشکیل شده است. درگاههای ورودی این کاخ از دو تختهسنگ یکپارچه که قریب ۷۰ تن وزن دارند، ساخته شدهاند.
این کاخ از هفت اطاق و یک ایوان هشت ستونی تشکیل شده است. تالار مرکزی کاخ را ۱۲ ستون و چهار درگاه شامل میشود که امروزه با ستونها و سقف چوبی بازسازی شده و بعنوان موزه تختجمشید استفاده میشود.
روبروی ایوان کاخ، محوطه روباز و بدون سقفی وجود دارد که با دیوارهای بلند محاط بوده است. در روبروی این محوطه تعدادی اطاقهای دیگر، اما با نقشهای متفاوت وجود داشته است که احتمالاً جایگاه میزبانان و خدمتکاران و بخشهای لازم مهمانخانه بوده است. دورتادور این مجموعه وسیع را دیواری قطور احاطه کرده است که امروزه مقداری از آنها باقی مانده است. همچنین در دو سوی ایوان کاخ اطاقهایی دیده میشود که با توجه به سنگنگارههای آن که نقش نگهبانانی را نشان میدهد، احتمالاً محل اقامت نگهبانان مهمانخانه بوده است.
بطور خلاصه در اینجا ۲۳ واحد مسکونی به تعداد ۲۳ هیئت نمایندگی ملل که در تختجمشید حضور پیدا کردهاند، ساخته شده است. این مهمانان از طریق دو پلکان از کاخ هدیش به راهروها و آنگاه به اطاقهای بزرگ و ستوندار آن میرسیدهاند که از یک یا دو اطاق خواب و تعداد زیادی کمد دیواری برخوردار بوده است. همۀ راهروها با یک دالان به بخش مجلل مهمانخانه که ما آنرا کاخ مهمانخانه نامیدهایم، میپیوندد که ظاهراً تالار عمومی آنان بوده است.
در شمالیترین بخش مجموعه و در آنسوی محوطه مجاور کاخ، اطاقها و ساختمانهای اداری و محل کارکنان و خدمتکاران مهمانخانه واقع بوده است. این کارکنان برای اینکه برای انجام کارهای روزمره و در رفتوآمدهای مکرر خود، با مهمانان حاضر در کاخ مواجه نشوند، راه جداگانهای داشتهاند که از پشت دیوار شرقی و جنوبی کاخ میگذشته و به دالان اصلی مهمانخانه راه مییافته است.
کاخ خزانه یا اداری
کاخ خزانه یا کاخ اداری در جنوب شرقی تختجمشید قرار دارد و با دیوارهای قطور و دو خیابان، کاملاً از بخشهای دیگر تختجمشید تفکیک شدهاند. این قسمت نزدیک به ۸۰ متر عرض، ۱۳۰ متر طول و بیش از ۱۰۰۰۰ متر مساحت دارد. کاخ خزانه در دورۀ داریوش یکم ساخته شده اما در زمان خشیارشا و اردشیر یکم در ساختمان آن تغییراتی صورت گرفته است.
این کاخ از نُه تالار ستوندار کوچک و بزرگ تشکیل شده است. کوچکترین آنها چهار ستون و بزرگترین آنها به ترتیب یکی ۹۹ ستون و دیگری ۱۰۰ ستون داشته است. پایه این ستونها از سنگ و بدنه آنها از چوب بوده است که تمام بخشهای چوبی آن در آتشسوزی از بین رفته است. این کاخ همچنین از دو محوطه چهار ایوانی برخوردار است که در نوع خود بینظیر است. در این کاخ همچنین سنگنگارهای وجود دارد که بعضی را عقیده بر این است که این نگاره از جای دیگری و احتمالاً از جناح شرقی کاخ آپادانا به این محل تغییر مکان یافته است. با توجه به لوحههای گلی و اشیای مختلفی که از این کاخ بدست آمده است، به نظر میرسد که این ساختمان محل انجام امور اداری و خزانهداری و حسابداری و انبارداری تختجمشید بوده است.
دخمه
بر ارتفاعات شرقی مشرف به تختجمشید و در سینه کوه رحمت، سه دخمه سنگی وجود دارد که دو تای آنها که بزرگتر است و از داخل تختجمشید به چشم میآید، متعلق به دو تن از آخرین پادشاهان هخامنشی یعنی اردشیر دوم و اردشیر سوم است. اما هیچگونه دلیلی در دست نیست تا بدانیم هر دخمۀ بخصوص به کدامیک از این دو منسوب است. دخمۀ سوم که از درون تختجمشید دیده نمیشود و در چند صد متری جنوب بقیه قرار گرفته است، دخمه نیمهتمامی است که به داریوش سوم، پادشاه ناکام و آخرین شاه هخامنشی تعلق دارد. این دخمهها نیز همچون تختجمشید رو به جانب جنوب غربی دارند. نمای ظاهری این آثار جالب توجه است. این نما با سنگنگارههایی که شکل ظاهری کاخهای تختجمشید را تداعی میکند، ساخته شدهاند. چهار ستون که در میان آنها درگاهی شبیه به درگاههای کاخ تچر قرار گرفته است و از طریق آن میتوان به دخمه راه یافت. دخمهای که درون آن متشکل از یک اطاق سنگی تاریک است. در بالای ستونها، نقشهای جالبی وجود دارد که به موجب همین نقوش بازسازی طرح سقف کاخهای تختجمشید ممکن شده است.
در بخش بالاتر نمای دخمه نگارۀ سنگی ۲۸ تن از نمایندگان ملل دیده میشوند که اورنگی را بر دوش دارند و شخص دیگری در کنار یکی از پایههای اورنگ ایستاده است. از طریق کتیبههای میخی بر روی این نگارهها که ملیت هر یک از این اشخاص را بازگو میکند، شناسایی صاحبان نگارهها ممکن میشود و نیز از طریق مقایسه همین اشخاص و وضع ظاهری و لباس آنها میتوان ملیت دیگر نقوش تختجمشید، همچون نقوش پلکان شرقی و شمالی کاخ آپادانا را متوجه شد.
در بخش علیای نمای دخمهها، کسی بر روی سکویی با سه پله ایستاده است. این شخص که کمانی در دست چپ دارد و دست راست را تا نیمه بلند کرده است، در برابر قرص خورشید و آتشدانی از آتش فروزان ایستاده و نشان گوی بالدار در بالای همه آنها قرار گرفته است. در شش کیلومتری شمال تختجمشید و در محلی موسوم به نقشرستم، چهار دخمه دیگر به همین سبک وجود دارد که قدیمیترین این دخمهها متعلق به داریوش یکم است.
ستون
تختجمشید با ۸۷۳ ستون، جنگلی از ستونهای سر به فلک کشیده بوده است. این ستونها در سه تکه و قریب ۱۸ متر ارتفاع با استحکامی بینظیر برافراشته شدهاند و آنگاه سرستونی با قریب ۱۵۰۰۰ کیلوگرم وزن را بر فراز آن بالا برده و استوار ساختهاند. اینکار امروزه با هیچ توجیهی امکانپذیر نیست و دانسته نیست که برافراشتن این ستونها و سرستونها با چه شیوهای انجام میشده است. از ۸۷۳ ستون تختجمشید امروزه تنها ۱۸ تای آن بر پای هستند: ۱۴ ستون در کاخ آپادانا، سه ستون در دروازه همه ملتها و یک ستون در ایوان کاخ صدستون. اکثر ستونهای باقیمانده، از زمان هخامنشیان تا کنون علیرغم نشست زمین و زمینلرزهها و طوفانهای بسیار بر پای ماندهاند؛ اما چند تای آنها اخیراً و با قطعات پراکنده آنها بازسازی شده است که بهترین آنها یکی از ستونهای دروازه همه ملتهاست که تنها ستون سرستوندار تختجمشید است.
ستونها همگی مدور و از چند بخش مجزا، که سر هم شدهاند، تشکیل شده است. بدنه این ستونها همگی خیارهدار و بر روی تهستونی پایدار شدهاند که در بعضی جاها همچون تالار آپادانا، چهار گوش و مطبق و در جاهای دیگر مدور و زنگولهای شکل هستند. تهستونهای مدور از تزئینات گلدار زیبایی بهره میبرند. هر چند بیشتر از ۹۸ درصد ستونهای تختجمشید فرو غلطیدهاند، اما شمار بسیاری از تهستونها همچنان بر جای خود باقی ماندهاند که راهنمای خوبی برای پی بردن به جای ستونها و نقشه کاخها بوده است. ته ستونهای کاخ خزانه و ساختمانهای مهمانخانه کوچک و سادهاند و از ستونهای چوبی برخوردار بودهاند.
بلندترین ستونها با ارتفاعی قریب به ۲۰ متر و قطر دو متر به کاخ آپادانا تعلق دارند که چهارده تای آنها به شکل ناقص بر جای هستند. ستونهای آپادانا که قریب نُه متر از هم فاصله دارند، در زمان آبادانی بدون هیچگونه حائل یا دیواری از دوردستهای دشت مرودشت دیده میشدهاند. از لحاظ تعداد، تالار صدستون و ایوان آن جمعاً با ۱۱۶ ستون بیشترین تعداد را در میان کاخها داراست. ارتفاع ستونهای کاخ صدستون ۶ متر کمتر از کاخ آپادانا است و به ۱۴ متر میرسد. از این ستونها همانطور که گفته شد، تنها یکی از ستونهای ایوان بر جای مانده است، اما اکثر قریب به اتفاق تهستونها در جای خود باقی هستند.
ستونهای تختجمشید در بخشهای علیایی، تزئینات و آذینهایی دارند که با الهام از گیاهان و گلها انجام شده است. بر بالای این بخش و در آخرین قسمت، سرستونی از دو گاو که پشت به هم دارند و به پایین مینگرند، قرار داده شده است. در قسمت میانی و بالایی سرستونها، شکاف یا فرورفتگیای وجود دارد که جای قرار گرفتن تیرهای حمال سقف است. این تیرها به اظهار داریوش در کتیبه شوش، از چوب درخت سدر تهیه شده که بنا به گفتهاش از کوهستانی بنام لبنان آورده شده است. حمل آن به عهده مردمانی از آشور و کاریه و ایونیه بوده است. با اینکه سقفها همگی و به کلی در آتش از بین رفتهاند اما بازسازی آنها با نگرش به بنای دخمهها تا حدی ممکن است. اینکار با بازسازی بدنه و سقف کاخ مهمانخانه، تا اندازهای صورت پذیرفته است.
پیکره
پنج نوع پیکره در تختجمشید دیده شده است: گاو، شیر، شاهین، گوپت و سگ.
گاو: بیشترین تعداد مجسمهها را گاو تشکیل میدهد. هر ستون، از دو تندیس گاو که پشت به هم دارند، ساخته شده است. این گاوها ساختی عالی و سنگی مرغوب دارند. بعضی از آنها که بهتر باقی ماندهاند، چنان صیقل یافتهاند که مانند آینه تصویر را منعکس میکند. تندیس گاو با توجه به محل نصب از ۹۰ تا ۲۲۰ سانتیمتر بلندی دارد. این گاوها به بهترین شکل زینت داده شدهاند: گردنبندی از گلهای متداول دوازده گلبرگی بر گردن دارند که یکی از آنها در اندازهای بزرگتر و شانزده گلبرگ بر سینهاش نشانده شده است. حیوان دستهای خود را از زانو خم کرده و بر روی آن نشسته است. شاخهایش اگر سالم مانده باشد، قوس زیبایی دارد که به بالا و جلو متوجه است. این گاو در همه جا گوشهایش را به جلو خم کرده و با هیبتی تمام حضار را مینگرد. از پیکره گاو نه تنها برای سرستون، بلکه در دو طرف ایوان کاخ صدستون، در دروازه نیمه تمام و در دو سوی درگاه غربی دروازه همه ملتها بکار رفته است.
شیر: از مجسمه شیر تنها یک سرستون دو سویه با بلندای بیش از دو متر در تختجمشید بدست آمده است که اکنون به محوطه ایوان شرقی کاخ آپادانا منتقل شده است و از قصد سازندگان آن اطلاعی در دست نیست. این شیر بر روی پنجههای قویاش نشسته و آنها را به سوی جلو گرفته است. دهانش را با هیبتی تمام باز کرده و میغرد. در داخل دهان او زبان و همه دندانها به دقت تراشیده شدهاند.
شاهین/ عقاب: سرستون دیگری نیز که تعداد معدودی از آن در تختجمشید بدست آمده متعلق به شاهین/ عقاب است. این سرستون نیز بطور دوسویه ساخته شده اما مشخص نیست که قرار بوده در کجا نصب شوند. آنها هر کدام بیش از دو متر بلندی دارند و ظاهر آنها نشان میدهد که هنوز عملیات ساخت آنها کاملاً به پایان نرسیده است. شاید بعد از نصب، کارهای پایانی آنرا انجام میدادهاند. این شاهین نیز همچون گاوان گوشهای خود را به جلو گرفته و با منقار نیمه باز و هراسناکش به پایین متوجه است.
گاو-مرد: گاو-مرد (یا گوپَت) پیکرهای است که بر درگاههای شرقی دروازه همه ملتها و نیز بر ستونهای کاخ سهدری به چشم میخورد. از گاو-مرد نمونه دیگری نیز در دست است که در موزه ایران باستان نگهداری میشود و در اصل یکی از سرستونهای کاخ سهدری بوده است.
سگ: از سگ دو مجسمه در تختجمشید بدست آمده است که در اصل تعداد آنها به هشت میرسیده است. از این دو پیکره که یک متر بلندی دارند، یکی در موزه تختجمشید و دیگری که سالمتر است در موزه ایران باستان در تهران نگهداری میشود. این سگها در دو طرف ورودی مجموعه اطاقهای چهار گوشه کاخ آپادانا جای داشتهاند و از سنگ سیاه براق و صیقل یافته تراشیده شدهاند. این سگ نر بر روی پاهای عقب خود نشسته، دستهایش را عمود کرده و سینه ستبرش را به جلو داده است. او قلادهای که دو بار به گردنش پیچیده به گردن دارد و دم خود را از زیر پا خمانده و بر روی ران پای راست انداخته است.