از یعقوب لیث تا آقامحمدخان
با استناد به منابع تاریخی ایرانی، ادبیات فارسی، هنرها و میراث فرهنگی ایران
جوامعی که سیاسیون و مورخانش بیدادگران تاریخ را پرچمداران عظمت و استقلال و هویت ملی بنامند و اعمال ضدبشری آنانرا توجیه یا پنهان کنند، به فاجعهآفرینان فرصت تکرار میدهند و به چرخۀ ظلم تداوم میبخشند.
نسل امروز به دروازههای روشن صلح و همزیستی و تفاهم بشری برای ساختن آیندهای بهتر و پرورش نسلهایی خوشبختتر نخواهد رسید تا زمانی که به جهانگشایان و جنگافروزان تاریخ خود مباهات کند و بدانها بنازد و ببالد.
بیان و شناخت فجایع تاریخی موجب آگاهی از تجربههای بشری و پیشگیری از تکرار خواهد شد؛ اما «مال ما» دانستنِ کشورها و شهرهای تصرف شده، و «مال خود» دانستن دستاورهای علمی و فرهنگی دیگران، و «جواهرات ملی» دانستنِ اموال غارت شده، طرز فکر خطرناکی است که میتواند بشریت را تهدید کند.
متون تاریخی ایرانی و ادبیات حماسی فارسی آکنده از توصیف توأم با تحسین جنایت علیه بشریت هستند. در این منابع، سخنی از روزگار تلخ مردم و رسیدگی به رنجها و مصائب آنان و یا ساخت بناهای عامالمنفعه و فعالیتهای علمی و عمرانی و اعمالی که مفید به حال جامعه و بشریت باشند، دیده نمیشود. اغلب هر چه هست، گزارش قدرتطلبی و وسعت مرزها و حمله و تجاوز و کشتار و شکنجه و غارت و بردگی و متلاشی شدن خانوادهها و شهرها و کشورها است. […]