… لوح ۲۵۲ از سال هفتم پادشاهی کورش بر بابل، با همه اختصار و کوتاهی، شامل اطلاعات مفید و ارزندهای از یک نظام بهرهکشی است. «شِکِل»، واحد سکه نقره به وزن ۸ گرم و «مینه»، واحد وزن و معادل ۶۰ شِکِل بوده است. به عبارت دیگر، مبلغ کل بدهکاری مرهون ۷۰ شِکِل یا ۵۶۰ گرم نقره بوده است. این مبلغ به قیمت امروزی نقره حدود ۱.۴۰۰.۰۰۰ تومان میشود. در سند، نام وام گیرنده بصورت مستعار و با سه حرف اختصاری نشان داده شده که لابد صلاحدید وام دهنده بوده است. وام دهنده یا ایکیشا-اَپلو، پسر صاحب رباخانه اِگیبی است. با توجه به تاریخ ثبت سند و تاریخ تأدیه که بدون ذکر سال است، و نیز با توجه به اینکه ماه سیوان اولین ماه بعد از ماه ایار است، دریافته میشود که او این مبلغ ناچیز را فقط برای ۱۷ روز در اختیار مرد نیازمند گذاشته است. او حتی از ذکر میزان اصل پول و سود متعلقه به تفکیک خودداری کرده و مجموع آنها را بلاتفکیک قید کرده است. طلبکار برای تضمین تأدیه، دو نفر را به گرو گرفته که میباید بدو خدمت کنند. نوع خدمت مشخص نشده و جریمه دیرکرد نیز در سند قید نشده است، چرا که اصولاً جریمه دیرکردی در کار نبوده و مرتهن برای جبران خسارت تأخیر، اقدام به بهرهکشی جنسی از گروگان خویش میکرده است. البته مؤلف بر این نظر است که اصولاً سود نقدی اضافه بر اصل پول وجود نداشته و بهرهکشی از دختر در حکم سود بوده است. […]
رنجهای بشری ۲۵۹: آزرمیدخت و شاهزنان ساسانی
پوراندخت و آزرمیدخت هر دو دختران خسرو پرویز ساسانی بودند که به شاهی رسیدند. اما سلطنت تشریفاتی و کوتاهمدت این دو زن که آلت دست صاحبان نفوذ و قدرت شده بودند، به این دلیل بوده که تمام مردان نسل شاهی در نزاعهای درون دربار کشته شده بودند و خاندان شاهی «بی مرد» شده بود. این زنان خاندان شاهی بطور موقت و از روی ناچاری برای مدت کوتاهی به شاهی گمارده شده بودند تا برای معضل مهم و حیاتی «نبودن مرد» راه حلی پیدا شود. با اینکه در نهایت تصمیم بر آن میشود که نوه خسرو پرویز یعنی یزدگرد سوم به شاهی نشانده شود؛ اما سرنوشت تلخی برای آزرمیدخت رقم میخورد. رستم فرخزاد که بعدها یکی از فرماندهان سپاه ایران در جنگ با اعراب شد، به آزرمیدخت تجاوز میکند و سپس او را کور میکند و میکشد.
رنجهای بشری ۲۵۸: سنت زرتشتی نام نبردن و خطاب نکردن زن
نام نبردن از زن و خطاب نکردن او و استفاده از اصطلاحاتی دیگر بجای نام و هویت او، یک سنت و عادت بازمانده از دین زرتشتی عصر ساسانی است. در سراسر متن فقهی و حقوقی «مادیان هزار دادستان» و منابع مکتوب مشابه آن، هیچ زنی با نام خود خطاب نشده و زن همیشه عیال دائمی، همسر موقت، همسر استیجاری، دختر، خواهر، همشیره یا برده یک مرد بوده است. چنانکه در کتیبههای سلطنتی هخامنشی نیز از هیچ زنی یاد نشده است. این رویه نه از جهت حفظ حرمت و حجب و حیای زنان، بلکه به این دلیل بوده که زن در دین زرتشتی فاقد هویت و شخصیت حقوقی مستقل بوده و نیازی نبوده تا نام او بطور مستقل از مرد برده شود. زن همیشه و در هر حال و در هر سنی باید تحت سرپرستی یک مرد باشد و هویت او منحصراً در پیوند با یک مرد معنا مییافته است.
رنجهای بشری ۲۵۶: واگذاری فرزند به بردگی در دین زرتشتی
در فقه زرتشتی امکان واگذاری فرزند به بردگی ممکن بوده و اختیار چنین تصمیمی با پدر بوده است. این بجز اجازه شرعی برای تولید برده از طریق اجاره دادن زن و فروش فرزندان او بوده است. […]
حوریهای بهشتی در دین زرتشتی
اعتقاد به حوریهای بهشتی یکی دیگر از سنتها و آموزههای دین زرتشتی است. ویژگیها و مشخصههای معادل با حوریهای بهشتی به صراحت در هادخت نسک اوستا آمده است. آنجا که زرتشت از اهورامزدا میپرسد «روان درگذشتگان در کجا و چگونه آرام میگیرد؟» و اهورامزدا در پاسخ او و ضمن توصیفات و داستانهای محرکی که قهرمان آن «دَئِنَا»ی متوفی است، به دختران زیبا و سفید و باکره و پانزده ساله اشاره میکند که در شب سوم قبر به نزد درگذشتگان میآیند: «دختری (یا کنیزی) زیبا، دوشیزه، نورانی، خوشسیما، بلندقامت، با پستانهای برجسته و برآمده، با بازوان سپید، با اندامی نیکو و پانزده ساله. دختری که بدنش به زیبایی همه زیبارویان خلقت است» (هادُختنَسک، فرگرد دوم). مفاهیم معادل با حوریان بهشتی و توصیف دختران زیبا و خوشاندام در جهان آخرت، علاوه بر هادختنسک، در منابع دیگر اوستایی و پهلوی و از جمله در بند سیام از فرگرد نوزدهم وندیداد و فرگرد چهارم ارداویرافنامه نیز آمده است […]
جعلیات تازه در زمینه حقوق زنان در دین زرتشتی
چنانکه میدانیم در سالهای اخیر حجم وسیعی از کتابها و برنامههای تبلیغاتی برای توجیه و زیباسازی دین زرتشتی انتشار یافته و اجرا شده است. در این فعالیتها کوشش میشود تا با سخنان اغواگرانه و عامهپسند و بدون ارجاع به منابع دست اول زرتشتی و یا با تحریف و جعل آن منابع، بر روی مخاطب سادهانگار و زودباور تأثیر گذاشته شود. این در حالی است که کتاب رنجهای بشری از این نگارنده به دلیل بیان واقعیتهای مستند و متکی به منابع در باره کورش و دین زرتشتی اجازه انتشار نیافته است.
در چند روز اخیر عدهای از خوانندگان پژوهشهای ایرانی گفتهاند که در یک برنامه تلویزیونی و به منظور پاسخ به سخنان این نگارنده، ادعا شده است که به موجب متن اوستا و نیز متن پهلوی ماتیکان هزار دادستان (مادیان هزار داتستان) حقوق زن زرتشتی از این قرار بوده است: زن حق مالکیت بر اموال خود را داشته است. زن حق اداره مستقل خانواده خود را داشته است. زن حق حضانت و سرپرستی فرزندان خود را داشته است. زن حق داشته تمام اموال خود را به موجب وصیت به هر کس دلخواه واگذار کند. مرد حق شوهر دادن دختر را نداشته، مگر آنکه زن رضایت و موافقت داشته باشد. دارایی مرد پس از مرگ بطور مساوی بین زن و پسران و دخترانش تقسیم میشده است. شهادت زن در دادگاه دارای اعتبار شهادت مرد بوده است. زن میتوانسته است موبد یا قاضی و یا وکیل شود. و مقداری ادعاهای واهی دیگر. […]
رنجهای بشری ۲۳۰: وظایف زن در قبال شوهر در دین زرتشتی
پیش از این مکرراً در باره حقوق و وظایف زن در فقه زرتشتی بر اساس منابع دست اول زرتشتی سخن راندهایم. یکی دیگر از این منابع که میتواند اطلاعاتی در این باره بدهد، کتاب «روایت پهلوی» است. چکیده مضمون آنچه در باره وظایف زن در قبال شوهر در این کتاب آمده، عبارت است از: دختر را از سن ۹ سالگی میتوان شوهر داد و در ۱۲ سالگی نزدیکی با او جایز است. چنانچه زن از این خواست مرد تمکین نکند، مرگ ارزان (مستحق اعدام) میشود (ص ۲۸۷). فرمانروایی مرد بر زن چنین است که مرد هر فرمایشی داشته باشد، زن باید انجام دهد. اگر زن به این سبب بر شوهر خود گله کند، نسبت به او بیاحترامی کرده است (ص ۲۸۸). اگر زن بمیرد، هر چیزی که مرد به او داده بوده است، مجدداً متعلق به مرد میشود. اما اگر مرد بمیرد، هیچ مقدار از اموال و داراییهای مرد به زن تعلق نمیگیرد (ص ۲۸۸). اگر زنی سه بار به شوهر خود بگوید «من زنی تو نمیکنم»، مرگ ارزان میشود (ص ۲۸۸). اما اگر مرد از آسیب به تن یا روان خویش یقین داشته باشد، میتواند زن را طلاق دهد. از شرایط حاصل شدن یقین این است که زن دشتان ماهانه را از شوهر پنهان کند (ص ۲۸۹). چنانکه پیش از این در باره نداشتن شخصیت حقوقی زن در دین زرتشتی گفته شد، زن در هر صورت و در هر سنی میبایست سرپرست و قیم داشته باشد. این قیم میتوانسته پدر، شوهر و یا کس دیگری باشد که دستگاه دینی-قضایی زرتشتی برای او معین میکرده است. […]
رنجهای بشری ۲۲۹: عیش و نوشهای پادشاهان هخامنشی
چنین به نظر میرسد که در نقل عیش و نوشهای پادشاهان و تقبیح آنان، دیوار پادشاهان قاجاری کوتاهتر از دیگران و دیوار پادشاهان هخامنشی بلندتر از دیگران بوده است. در این میان فتحعلیشاه قاجار چوبخور بیشتری در قیاس با دیگران داشته است. پرداختن بیش از اندازه لازم به عیش و نوش پادشاهان قاجار و سکوت تقریباً مطلق در قبال رفتارهای مشابه پادشاهان هخامنشی ظاهراً به این دلیل بوده که قلم در دست تاریخنویسان دلبسته به پهلویان و آریاگرایان بوده که از سویی بر سلسله ماقبل پهلوی بتازند و از سوی دیگر، در مواجهه با سلسله هخامنشی سکوت کنند و یا آنان را یکسره پاک و منزه نشان دهند تا بتوان رؤیایی از یک حکومت آرمانی که مورد نیاز رویههای ناسیونالیستی و فاشیستی است، بسازند. اما آیا منابع تاریخی نیز در این زمینه ساکت هستند؟ مختصری از پاسخ به این پرسش طولانی را با استناد به مضمون آنچه جلال خالقی مطلق در «ایرانیات در کتاب بزم فرزانگان» ترجمه کرده است، میآوریم: […]
خویدوده در دین زرتشتی: ازدواج با محارم یا همخوابگی با محارم؟
در متون پهلوی و متون فقهی دین زرتشتی اصطلاحی به نام «خویدوده» دیده میشود که اغلب دانشمندان و پژوهشگران دین زرتشتی و مترجمان پهلوی آنرا به معنای «ازدواج با محارم/ ازدواج با نزدیکان» گرفتهاند (از جمله بنگرید به گفتاری از استاد جلیل دوستخواه: «خویدُدَه/ خویدودَس، رازوارهای در آموزهی پسین زرتشتی»). در باره خویدوده از جمله در کتابهای زرتشتی «روایت پهلوی»، «مینوی خرد»، «روایت آذرفرنبغ فرخزادان»، «ارداویرافنامه»، «دینکرد»، «دادستان دینی»، «روایات داراب هرمزد» و «زادسپرم» سخن رفته است. به موجب این متون، خویدوده پدر و دختر، خویدوه مادر و پسر، و خویدوده برادر و خواهر از شایستهترین و مهمترین دستورات دینی زرتشتی و بزرگترین ثوابها است که اجرای آن موجب رسیدن سریعتر به بهشت، و اختلال در اجرای آن جزو بزرگترین گناهان دانسته میشده است. […]
رنجهای بشری ۲۱۰: زن و نداشتن شخصیت حقوقی در دین زرتشتی، اجازه تجاوز به زنان بیسرپرست
زن در دین زرتشتی عصر ساسانی فاقد شخصیت حقوقی است و چنین حقی در متون دینی و حقوقی زرتشتی از او سلب شده است. به عبارت دیگر، زن یک انسان دارای حق شناخته نمیشد، بلکه همچون دیگر کالاها و بردهها و داراییهای مرد، یکی از اموال و اجناس او به حساب میآمد. زن «شیئی» بشمار میرفت که همواره میبایست به کسی «تعلق» داشته باشد و شایستگی آنرا نداشت تا شخصاً سرپرستی خود را عهدهدار شود و صاحب اموالی باشد. او از هر لحاظ تحت سرپرستی و قیمومیت پدر یا شوهر بود و چنانچه شوهر و پدرش را از دست داده بود، همچون اطفال صغیر برای او قیمی معین میگردید. به موجب متون حقوقی زرتشتی (و از جمله «مادیان هزار دادستان»)، تمامی دسترنج زن که حاصل کار و فعالیت او باشد، متعلق به شوهر و یکی از دارایی او است و مرد میتواند به هر نحو دلخواه در آن تصرف کند و آنرا به مصرف برساند. همچنین هرگونه هدیهای که زن دریافت میکرده، متعلق به شوهر دانسته میشد. از آنجا که زن دارای شخصیت و هویت حقوقی به عنوان یک انسان نبوده، در نتیجه همچون بردگان نمیتوانسته حق مالکیت چیزی را و حتی شخص خودش را داشته باشد.
به همین سبب که زنان زرتشتی عصر ساسانی فاقد شخصیت حقوقی بوده و حتی مالک تن خویش نیز نبودهاند، تجاوز جنسی به آنان فاقد معذورات شرعی و ممنوعیتهای قانونی بوده و شخص متجاوز، به نفس عمل خود مرتکب گناه یا جرمی نمیشده و مؤاخذه و مجازات نمیگردیده است. بنا به احکام شرعی زرتشتی، تجاوز به زنان بیسرپرست عملی مجاز و مباح دانسته میشده و زنان وظیفه داشتهاند تا برای جلوگیری از چنین پیشامدهایی به ملکیت و قیمومیت مردی در آیند. تجاوز به زنان تنها در صورتی جرم به حساب میآمده که زن به یک مرد متعلق بوده و «ولی شرعی» داشته باشد. در این صورت، شخص خاطی نه به دلیل «تجاوز به یک زن» که به دلیل «تجاوز به حق مالکیت یک مرد» مجازات میشده است.
رنجهای بشری ۲۰۷: نسبت دستمزد مردان به زنان در عصر هخامنشی
به موجب لوحههای تختجمشید، نسبت متوسط دستمزد مردان به زنان حدود سه به دو بوده است. یعنی هر زن در شرایط برابر و برای کار یکسان، دو سوم مردان دستمزد میگرفته است. دستمزد زنان بطور حدود یک لیوان جو در روز بوده که میتوانستهاند با آن یک قرص نان بپزند.
اما به موجب لوحه شماره ۹۹ از الواح باروی تختجمشید، دریافته میشود که در مواردی این نسبت فاصله بیشتری مییافته است. به موجب این لوحه که به پرداخت دستمزد کارگران یا بردگان مقیم «اووادئیچَیَه» (مَتِسیش) تعلق دارد، صورت ثبت شده پرداخت غلات به شرح زیر است. […]
رنجهای بشری ۲۰۵: ماجرای اسپنوی و زندزدی در شاهنامه فردوسی
پیش از این نمونههایی از زندزدیهای شاهنامه را آوردیم و دیدیم که فردوسی با رویکردی واقعگرایانه، مضمون و محتوای منابع موجود را نقل کرده و رفتارهای زشت و زیبای ایرانیان و تورانیان را بدون سانسور و پردهپوشی به نظم کشیده است. بیگمان اگر فردوسی امروزه زنده بود و در حال سرایش شاهنامه، به دلیل چنین عملکردی به اتهام ایرانستیزی و دروغپردازی گرفتار میشد.
فردوسی آورده است که کیخسرو شیفته اسپنوی (دختر افراسیاب و همسر تژاو تورانی) میشود که زنی «ماهروی» و «سمنپیکر» و «مشکبوی» است. او چند جام زرین و پر از طلا و نقره را جایزه کسی میداند که تژاو را بکشد و زنش را برباید. در حملهای که به فرمان کیخسرو در میگیرد و پس از آنکه سپاهیان کیخسرو «همه مرز و بوم آتش اندر زدند»، اسپنوی و تژاو سوار بر یک اسب و با چشمانی گریان از مهلکه میگریزند. اما در نهایت، بیژن اسپنوی را گرفتار میکند و برای کیخسرو میبرد و گیو نیز تژاو را میکشد. […]
رنجهای بشری ۲۰۴: نیایش زنان اطاعت از شوهر باشد
چگونگی نیایش زنان و مصداق عینی شعار پندار و گفتار و کردار نیک به موجب متون فقهی زرتشتی و از جمله متن پهلوی «صد در نثر» چنین است که: «نیایش زنان آن باشد که هر روز سه مرتبه در وقت نماز صبح و نماز ظهر و نماز شام، دست در پیش گیرند و در برابر شوهر خود بایستند و از او بپرسند که امروز چه میخواهی بیندیشم تا من چنان اندیشم، چه میخواهی بگویم تا من چنان گویم، و چه میخواهی بکنم تا من چنان کنم. هر چه شوهر فرماید، زن باید همان کند و بیرضایت شوهر هیچ کاری نکند تا خدا از او راضی و خوشنود باشد. چه خوشنودی خدا در خوشنودی شوهر است. زنی که تحت اطاعت شوهر باشد را اشو گویند و آنکه نباشد را جهی (دیو فحشا) نامند».
رنجهای بشری ۱۹۸: هخامنشیان و طرد زنان از سنگنگارهها و کتیبهها
میدانیم که در تختجمشید و دیگر آثار هخامنشی هیچ نقشی از زنان بر روی سنگنگارهها دیده نشده است. اما باید اضافه کرد که این مختص به سنگنگارهها نیست و حتی در کتیبههای سلطنتی هخامنشی نیز نامی از هیچ زنی برده نشده است. این در حالی است که پیش از عصر هخامنشیان و در زمان عیلامیان و لولوبیان و جز آنان، نقش زنان و نام زنان بر روی سنگنگارهها و کتیبهها دیده میشود. همچنین پس از عصر هخامنشیان و در زمان اشکانیان نیز نقش زنان و نام آنان بر روی سنگنگارهها و تندیسها و کتیبهها ثبت شده است. این شواهد نشان میدهد که زنان در ایران بیقدر و بیمنزلت نبودهاند، بلکه در دوره هخامنشیان از سیاست و اجتماع و نهادهای تصمیمگیری به کنار نهاده شده بودهاند و لاجرم نقش و نام آنان نیز حذف شده است.
رنجهای بشری ۱۹۷: شاهنامه فردوسی و نگاه به زنان در ایران باستان
وضعیت زنان در شاهنامه فردوسی به اندازه حقوق زنان در متون پهلوی زرتشتی اسفبار نیست. اما با این حال نشانگر چگونگی نگاه جامعه به زن است. این نگاه را فردوسی با رویکرد واقعگرایانه و متکی به منابع خود، به خوبی ثبت کرده است. از صفات نیک زنان در شاهنامه بسیار گفته و نوشتهاند، اما صفات دیگر معمولاً نادیده انگاشته میشوند، سانسور میگردند و یا با لطائفالحیلی توجیه میگردند. اما بیتهای زنستیزانه در شاهنامه بیش از آن است که همه آنها قابل توجیه و انکار باشند. توجیه و انکار آنها به منزله نادیده انگاشتن رنج های بشری و ظلم مضاعفی در حق زنان است. چنانکه ترتیب دادن و ترویج نقاشیهای تخیلی و رؤیایی و آرمانی از زنان هخامنشی، علاوه بر اینکه عملی خودفریبانه و دیگرفریبانه است، نمونه دیگری از همان ظلم مضاعف نیز بشمار میرود. چرا که هخامنشیان زنان را حتی لایق آن نمیدانستهاند که نقشی از آنان را بیاورند و یا نامی از آنان ببرند، و از سوی دیگر شواهد فراوانی از بیگاری کشیدن و بردگی و بهرهکشی جنسی از زنان در عصر هخامنشی وجود دارد که قبلاً به آنها پرداختهایم. […]
رنجهای بشری ۱۸۹: شهرناز و ارنواز در تصرف ضحاک و فریدون
فردوسی نه آن است که رویدادهای مبتنی بر منابع را بنا به تعلقات و تعصبات نادیده انگارد و تحریف کند؛ بخشی را بازگو کند و دگر بخشها را نادیده انگارد. او ضمن اینکه از تصرف شهرناز و ارنواز (دو دختر جمشید) به دست ضحاک گزارش میدهد، از این نیز یاد میکند که فریدون در زمانی که مهمان ضحاک بوده، بطور همزمان با این دو خواهر خلوت و معاشقه میکند. کاری که موجب اعتراض ضحاک میشود و در نهایت به سرکوب او با «گرزه گاو سر» فریدون و تصرف دائمی شهرناز و ارنواز میانجامد. به گزارش شاهنامه فردوسی، نخستین چیزی که فریدون پس از نشستن بر تخت ضحاک خواسته بود، این بود که زنان حرمسرا را به حضورش بیاورند.
شاهنامه برای آموختن است و نه برای فخرفروشیهای بیحاصل و گاه مخرب. بیگمان خواست فردوسی نیز چنین نیست که بخشهایی از شاهنامه به نفع دیگر بخشها نادیده انگاشته شوند.
رنجهای بشری ۱۸۸: ماهآفرید در شاهنامه فردوسی
سرگذشت رنج انسان و به ویژه رنج زنان به روایت شاهنامه فردوسی از نکات مغفول مانده در مطالعات ایرانی است. زنانی که عمدتاً به کنیزی حرمسرای پادشاهان و ابزار هوسبازی آنان گمارده میشدند و فردوسی روایتگر راستین رنجهای آنان بوده است. برای نمونه میتوان از «ماهآفرید» یاد کرد که نام سه تن از زنان یاد شده در شاهنامه است […]
رنجهای بشری ۱۸۱: همه زنان متعلق به انوشیروان عادل
فرانتس آلتهایم و روت استیل آوردهاند که در زمان انوشیروان عادل (که با فتوای موبدان دست به نسلکشی سراسری مزدکیان زد) اصولاً همه زنان جامعه بطور پیشفرض متعلق به شاهنشاه بودهاند و زنان تنها با بخشش یا تفویض اختیار از جانب او به دیگران اعطا میشدند. او هرگونه تعدی را بیرحمانه به کیفر میرساند و جبری شدید و بیرحمانه برقرار کرده بود. در نتیجه مفاد بالا، شاه حق داشت هر زن دلخواهی را شخصاً تصاحب کند و به حرمسرای خود یا حرمسراهای اشراف و موبدان بفرستد و یا اینکه او را به هر کس که میل دارد، واگذار کند. […]
رنجهای بشری ۱۷۵: زنان و چگونگی بخشندگیهای کورش
زنان یکی از مظلومترین و ستمکشیدهترین اعضای جوامع انسانی بودهاند که قربانی جنگها و تجاوزهای متجاوزان و جهانگشایان میشدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست میدادند و به اسارت و بردگی گرفته میشدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است. یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگیهای او بدان استناد میشود، کورشنامه گزنفون است. اما در این استنادها معمولاً به بازگویی بخشهای دلپسند آن اکتفا میشود و جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمیشود. به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمینهای غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازندهای خوش الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگیاش دلکشتر و روحپرورتر از خانهاش شود». […]
رنجهای بشری ۱۷۰: هخامنشیان و تجاوز به زنان و مثله کردن آنان
قبلاً از تجاوز خشیارشا به زن و دختر ماسیست و سپس قتلعام همگی اعضای خانواده آنان به دست این شاه هخامنشی یاد کردیم. کتزیاس مورخ و پزشک رسمی دربار هخامنشی نمونههای فراوان دیگری را نیز نقل کرده است. او آورده که خشیارشای دوم به این دلیل به جانشینی پدرش اردشیر گمارده شد که تمامی هفده پسر دیگرش حرامزاده بودند و محصول همخوابگی او با فواحش و کنیزان و دختران اسیری که از سرزمینهای گوناگون به دربار گسیل شده بودند. او همچنین آورده است که دختری به نام رکسانا/ رخشان را پس از آنکه بدو تجاوز نمودند، بطور زنده قطعهقطعهاش کردند.
رنجهای بشری ۱۶۴: شاهنامه فردوسی و زنبارگیهای بهرام گور
ارج و ارزش سخن فردوسی علاوه بر تمام شگفتیها و زیباییهای گفتاری او، به نگاه واقعگرایانه و انسانی او نیز باز میگردد. شاهنامه فردوسی بسا بیش از آنکه در مدح و گزافهگویی پادشاهان باشد، متکی بر بیان زشتکاریها و تباهگریهای آنان است. یکی از این نمونهها، شرح زنبارگیها و عیش و عشرتهای بهرام شاه پنجم (بهرام گور) است که فردوسی به شیوایی آنها را به نظم کشیده است. او گزارش کرده که بهرام در یکی از شکارگاهها با پیرمردی به نام برزین روبرو میشود که سه دختر داشته است. بهرام با اینکه سیصد زن از حرمسرایش را به همراه آورده بوده است، اما از سه دختر پیرمرد دل نمیکند و هر سه آنان را برای شبی که در آنجا اقامت داشته، یکجا تصاحب میکند. در جای دیگری نیز فردوسی آورده است که بهرام گور به آسیاب و آسیابانی میرسد که چهار دختر داشته است. او هر چهار دختر آسیابان را نیز یکجا برای یک هفتهای که مقیم آنجا بوده تصاحب میکند. و همه اینها بجز آن چهارصد کنیز رومی است که برای انتخاب بهترینها به نزد بهرامشاه به ارمغان آورده بودهاند.
رنجهای بشری ۱۵۷: آتوسا و چهار زن داریوش و اجبار زنان بابلی به فحشا
تصرف زنان و دختران پادشاهان مرده یا مغلوب از سنتهای دیرین سلطهگران و تسکینی برای خوی تجاوزگرانه آنان بوده است. یکی از این زنان، آتوسا دختر کورش است که سه بار توسط پادشاهان دست به دست میشود. در ابتداء برادرش کمبوجیه او را از آن خود میکند. پس از مرگ مشکوک کمبوجیه، به تصرف گئومات در میآید و پس از قتل گئومات به دست داریوش، به تصرف داریوش در میآید. با این حال داریوش به آتوسا قناعت نمیکند و دختر دیگر کورش و خواهر آتوسا، یعنی آریستونه را نیز به جمع زنان خود اضافه میکند. این نیز داریوش را کفایت نمیکند و به سراغ پرموش دختر بردیا و نوه کورش و نیز به سراغ فیدوما دختر هوتانه نیز میرود. این گروه چهار نفره، زنان رسمی و عقدی داریوششاه را تشکیل میدادند. زنانی که سه تن از آنان دختر یا نوه کورش بودند. دو تن با یکدیگر خواهر بودند و دختر دیگری که هووی دو دختر عمه خود بود. شواهد دیگری نیز حاکی از آنست که داریوش زنان بابلی را مجبور میکرد تا علناً به فحشا بپردازند.
رنجهای بشری ۱۴۰: بیتفاوتی زنان
رنجهای بشری هنگامی آغاز شد که نخستین زن در حدود ۵۵۰۰ سال پیش آزادی خود را با امنیت اعطایی یک مرد-مالک مبادله کرد. و نیز از رازهای تاریخ بشری است که زنان با اینکه بیشتر قربانی زور و ظلم شدهاند، اما همواره در قبال رنجهای بشری و شناخت آنها بیتفاوتتر از مردان بودهاند.
رنجهای بشری ۱۳۸: کورش و تصرف آمیتیس
امروزه عدهای هرودوت را مورخی دروغگو مینامند. این ادعا تا حدی درست است و سابقه تاریخی نیز دارد. برای مثال کتزیاس که مورخ و پزشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی بود، هرودوت را دروغزن مینامید. او گزارشی را نقل کرده که با گزارش هرودوت مغایر است. کتزیاس آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود. […]
رنجهای بشری ۱۳۴: استعمال حشیش در دین زرتشتی
حشیش یا بنگ و استعمال آن به عنوان یکی از یاریگران اهورامزدا در برابر اهریمن از اعمال مقدس در دین زرتشتی بشمار میرود. مصرف حشیش در دین زرتشتی یکی از راههای معراج و سفر به بهشت و جهان آخرت دانسته شده است، بخصوص اگر سه جام زرین از «بنگ گشتاسپی» باشد و موبدی آنرا سر بکشد. چنانکه ارداویرف در آتشکده آذرفرنبغ و در برابر هفت تن از بزرگان زرتشتی آن می و بنگ را نوشید و استعمال کرد و به مسافرت آن دنیا رفت و برگشت. ارداویراف همان موبدی بود که سنت ازدواج با محارم را با هر هفت خواهر خود اجرا کرد و کتابی به نام «ارداویرافنامه» از او برجای مانده است. نشانه دیگری از مصرف مقدس حشیش، گزارش «زراتشتنامه» است. به موجب این منظومه، زرتشت نیز چنین جامی را به گشتاسپ نوشانید تا او را سه شبانهروز به معراج بفرستد و از بهشت دیدار کند. […]
رنجهای بشری ۱۳۱: انتخاب شوهر در فقه زرتشتی
در فقه زرتشتی چنانچه پدر نخواهد با دختر خود ازدواج کند، دختر میباید منحصراً با مردی ازدواج کند که پدرش برای او معین کرده است. چنانچه در زمینه انتخاب شوهر اختلافی بین پدر و دختر وجود داشته باشد، نظر پدر ملاک عمل قرار میگیرد و دختر حق اعتراض ندارد. مگر آنکه سن او کمتر از ۹ سال باشد که در اینصورت پس از رسیدن به ۹ سالگی میتواند شوهر فعلی خود را با رضایت او تغییر دهد. […]
رنجهای بشری ۱۳۰: ازدواج موقت یا صیغه در دین زرتشتی، بهرهکشی جنسی از کارگران زن
در دین زرتشتی بجز امکان اجاره دادن زن، امکان ازدواج موقت یا صیغه نیز وجود داشت. زنان صیغهای (متعه) در حکم کارگرانی بودند که وظیفه داشتند در کارگاه یا خانه مرد که در حکم کارفرما بود، کار کنند و نیز مشترکاً به او خدمات جنسی بدهند. تعداد زنان صیغهای هر مرد بستگی به ثروت و موقعیت اجتماعی و شغلی او داشت. زنانی که به صیغه این مردان در میآمدند، در ازای کار روزانه خود دستمزدی نمیگرفتند و حقی بر ارث نیز نداشتند، اما مبلغی به عنوان مهریه (صداق) دریافت میکردند و خوراک و پوشاک آنان تأمین میشد. فرزندان این زنان نیز از مرد ارث نمیبردند و نام و نسب مرد به آنان نمیرسید. مرد همچنین حق داشت که یکی از زنان صیغهای خود را با رضایت یا بدون رضایت او به یکی از پسران خود واگذار کند. در مجموع میتوان گفت که زنان کارگر شاغل در کارگاهها و خانهها، در حکم زنان صیغهای صاحب کارگاه بودند که میبایست بدون دستمزد و فقط در ازای خوراک و پوشاک و مبلغی مهریه برای او کار کنند و رضایت جنسی او و پسران او را نیز برآورده سازند. […]
رنجهای بشری ۱۲۹: شوهر دادن دختر سه ساله در دین زرتشتی
شوهر دادن دختر در سن سه سالگی عملی مجاز و مباح در فقه زرتشتی بوده است. به موجب فتوای دوازدهم از مجموعه فتاوی موبد آذرفرنبغ فرخزادان، دختری که او را در سن سه سالگی به همسری مردی در آوردهاند و زندگی مشترک تشکیل داده است، میتواند و این حق را دارد که پس از رسیدن به سن بلوغ ۹ سالگی از شوهری که برایش انتخاب شده، پشیمان شود و با رضایت شوهر فعلی به همسری مرد دیگری در آید. […]
رنجهای بشری ۱۲۸: شوهر دادن دختر نه ساله در دین زرتشتی
در دین زرتشتی دختر موظف بود حداکثر تا سن ۹ سالگی (و ترجیحاً قبل از آن) با شوهری که برایش انتخاب میشد، ازدواج کند و اگر به مدتی طولانی از اینکار سرباز میزد و زندگی بدون شوهر را ترجیح میداد، باید کشته میشد. به موجب فتوای سیزدهم و فتوای چهاردهم از مجموعه فتاوی موبد آذرفرنبغ فرخزادان، چنانچه دختری قبل از سن ۹ سالگی شوهر میکرد، پس از رسیدن به این سن میتوانست از پیمان ازدواج پشیمان گردد و با رضایت شوهر به دیگری شوهر کند؛ اما چنانچه در سن ۹ سالگی شوهر میکرد و از ازدواج خود پشیمان میشد، مجازات سختی در انتظار او بود و میبایست به قتل برسد. […]