ماساژتها نام مردمانی در شمال و شرق دریای کاسپین/ مازندران تا آسیای میانه بوده است. ماساژتها شاخه شرقی سکاییان بودند و به یکی از شاخههای زبانهای ایرانی تکلم میکردند. ماساژتها مردمانی عمدتاً کوچرو و جوشنپوش بودند که در حدود سدههای ۲۷۰۰ تا ۲۳۰۰ قبل از میلاد به اوج قدرت خود رسیدند. ماساژتها پرستنده خورشید و مادرسالار بودند و زنان به مرتبه شاهی میرسیدند. آنان همچنین فلزگران برجستهای بودند که اشیای فراوان و زیبایی از مس و طلا میساختند. کورش هخامنشی در حین حمله به سرزمین آنان بود که کشته شد.
تومیریس Tomyris (که او را تامیریس/ تامریس/ تومریس/ توموروس/ توموریس/ توموری/ تومیری/ تومیرید نیز گفتهاند) ملکه ماساژتها و متحدکنندۀ اقوام و قبایل آنها بود. او همزمان با کورش هخامنشی بود و آخرین نبرد زندگی کورش با او اتفاق افتاد. هرودوت، دیودور سیسیلی، آریان، تروگوس پمپهای، پولیانوس، پروکوپیوس و عدهای دیگر از مورخان کلاسیک با تفاوتهایی نقل کردهاند که کورش از ملکه ماساژتها که تومیریس نام داشت، به عنوان یکی از زنان خود خواستگاری کرد، اما با مخالفت و سرزنش او روبرو شد. این مخالفت موجب تحریک کورش و آغاز حمله او به سرزمین ماساژتها شد.
سپس ملکه توموروس برای کورش پیغامی بدین مضمون میفرستد که «تو را نصیحت میکنم از این کار دست برداری. به فرمانروایی ملت خویش خرسند باش و فرمانروایی من بر ملت خویش را نیز روا دار. افسوس که به سخنم اعتنا نخواهی کرد، چون به کمترین چیزی که اعتنا داری، صلح و صفا است. از نبرد با من درگذر که پیروز نخواهی شد و این برای فرزند کمبوجیه ننگ است که از زنی شکست خورد».
با این حال کورش از خواست خود دست بر نداشت. او پسر تومیریس (و به روایتی شوهر او را) میکشد و سر او را در تشتی از خون برای مادر میفرستد و حمله خود را آغاز میکند. نبردی طولانی و با تلفات بسیار در میگیرد و در نهایت کورش با شمار زیادی از سربازان و سپاهیانش کشته میشوند. کورش سر خود را بر سر این آخرین هوس خود نهاد. پس از این نبرد، تومیریس به بازماندگان کورش پیغام میدهد که بهرغم این پیروزی، چشم طمعی به خاک دیگران ندارد و سرزمین خودش او را کفایت میکند. او پس از غلبه بر کورش و تلافی عمل او، سودای تجاوز متقابل به سرش نزد، به قلمرو و مردم خود خوشنود بود و حتی اجازه داد تا جنازه کورش را با تشریفات از سرزمین ماساژتها بیرون ببرند.
لازم به یادآوری است که امروزه اغلب کتابهای مرجع ایرانی مدخلی با این عنوان ندارند و اغلب مورخان ایرانی نیز یا واقعه نبرد تومیریس با کورش را نادیده میگیرند و یا آنرا با لطائفالحیلی توجیه میکنند. تحریفها و توجیهاتی که موجب اغفال انسانها و تکرار فجایع میشود.
تومیریس و مردمان ماساژت از سرزمین خود در قبال یک سپاه مهاجم با شجاعت و شرافت دفاع کردند. دفاع از کشور همواره و در هر جای جهان عملی پسندیده و قابل ستایش دانسته میشود.
ملکه تومیریس نه فقط ماساژتها که حتی نسل بشر را نیز نجات داد. اگر تومیریس در برابر جهانگیریهای سی ساله کورش مقاومت نکرده و او را شکست نداده بود، دامنه حملات کورش ادامه مییافت و تمدنهای دیگری نیز از میان میرفتند(+).
کورش و تومیریس در آثار هنری
۱۶ اسفند ۱۳۹۳
از واقعه حمله کورش به سرزمین ماساژتها و دفاع ملکه تومیریس و مردمان ماساژت در برابر او و در نهایت شکست و کشته شدن کورش، آثار هنری بسیار زیادی اعم از تابلوهای نقاشی، تئاتر، اپرا و فیلمهای سینمایی ساخته شده است. در این آثار، ضمن گزارش بخشی از واقعه به تحسین تومیریس و تخفیف کورش هخامنشی پرداخته شده است.
این آثار هنری خوشایند اغلب ما ایرانیان نیست، چرا که تصور میکنیم هر کتاب و فیلم و اثر هنریای که با ذائقۀ ما خوش نیاید، یا تحریف تاریخ است و یا توهین به ایرانیان.
عدهای بر اثر تبلیغات فراوان بر این گمانند که همه جهانیان در حال افتخار کردن به کورش هستند. چنانکه دیگران نیز تصور میکنند همه دنیا در حال نازیدن به تیمور و چنگیز و آتیلا هستند. اما در واقع چنین است که در جامعه جهانی، متجاوزان منفورند و این نفرت- به امید تقویت صلح و همزیستی انسانها و تضعیف نژادپرستی و فاشیسم- به آثار هنری هنرمندان راه مییابد.
نقاشی رنگ روغن پیتر پاول روبنز (۱۶۲۳ میلادی)، نقاش مشهور سبک باروک با عنوان «سر کورش تقدیم به ملکه توموروس» که در موزه هنرهای زیبای بوستون نگهداری میشود(+)، نمونهای از اینگونه آثار هنری است (تصویر مقابل). نقاشان دیگری از جمله جرارد هوت، آنتونیو زانچی، پیترو ریچی، توماس سولی، ژان سیمون برتلی، الکساندر زیک، و ویکتور ولفوویت نیز این واقعه را در آثار خود جلوهگر ساختهاند.