نامواژه «فارس» درعبارت «خلیج فارس» دلالت بر قومیت یا ناحیه و استانی به نام فارس نمیکند و منظور از فارس در اینجا دقیقاً مترادف با کشور «ایران» است. چنانکه میدانیم هخامنشیان (و به ویژه داریوش یکم) نام ناحیه خاستگاه خود را به کل قلمرو خود تعمیم دادند و کشور متبوع خود را «پارس» (در سنگنبشتههای فارسی باستان: «پارسَه») نامیدند. از همین جا نام «پارس» به عنوان کشوری که بعدها (و شاید قبلتر از آن) «ایران» نامیده شد، در دستگاههای دیپلماسی آن زمان رایج شد و به متون سیاسی و تاریخی یونان باستان (و سپس روم باستان) راه پیدا کرد. در سدههای میانه، این نام با تلفظهای «پرشیا»، «پرس»، «پرشن»، و اخیراً «پرژن» به متون لاتینی و سراسر مغربزمین راه یافت و در همه جا این نام مترادف با کشور «ایران» به کار رفت. شهرت و کاربرد فراوان این نام در طول تاریخ موجب شد که حتی نویسندگان ایرانی و تاریخنگاران شرقی دوره اسلامی (از جمله فردوسی در شاهنامه) نیز به گستردگی از آن استفاده کردند و صورتهای «پارس»، «فارس»، «الفارس»، «فُرس» یا «الفُرس» را در آثار خود ثبت کردهاند که در همه جا دلالت بر کشور «ایران» میکند. […]
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.