این گفتار نگارنده در کتاب «کتیبه خارک در خلیج فارس و دیگر آثار باستانی نویافته»، ۱۳۸۸، نیز منتشر شده است.
ویژگیهای طبیعی
جزیره خارک، تاقدیسی مرجانی در خلیج فارس به طول و عرض تقریبی هشت در چهار کیلومتر است که از نظر تقسیمات کشوری تابع استان و شهرستان بوشهر میباشد.
این جزیره از فسیلها و اندامهای مرجانها، دوکفهایها و دیگر جانداران دریایی که آمیخته با ذرات ماسه هستند، تشکیل شده و تنها لایهای نازک از سطح جزیره که ضخامتی در حدود بیست سانتیمتر تا پنج متر و چگالیای در حدود ۱.۵ دارد، دارای سختی بیشتر است. لایههای زیرین (که در برشهای عمودی دیده میشوند) از بافتی نرم و رسوبی که در برابر جریان آب کم دوام هستند، ساخته شده است. در بسیاری از نواحی خارک، فرسایش آب و باد موجب از بین رفتن لایههای زیرین و سقوط و تلاشی لایههای مقاوم فوقانی که حامل آثار و نقوش باستانی هستند، شده است. این روند فرسایش هم اکنون هم در حال تغییر مختصات ناهمواریهای جزیره است.
در گذشتههای دور و نزدیک، بسیاری از صخرههای مرجانی و زیبای خارک برای ساختوسازهای گوناگون به بندرهای گوناگون خلیج فارس همچون گناوه، آبادان و کویت حمل می شده است.
جزیره خارک از معدود جزیرههای خلیج فارس است که دارای آب شیرین فراوان بوده است. آب شیرین جزیره خارک در طول تاریخ علاوه بر گودالهای طبیعی، از طریق حفر دهها چاه آب و رشتههای قنات، و نیز هدایت مصنوعی آبهای سطحی فراهمشده از بارندگیها به سدهای کوچک و گودالهای طبیعی جزیره فراهم میشده است. در سراسر جزیره بازماندههای دایر یا بایر سامانههای گردآوری و استحصال آب شیرین به چشم میخورد که عبارتند از راهآبههای کوچک و بزرگ هدایت آب به چالههای طبیعی یا دستساخته، تا چاههایی که دهها متر در دل سنگ کنده شده و گاه دارای چرخهای آبکشی با نیروی گاو و دیگر چارپایان بودهاند، و نیز کاریزهای کهنسالی که در جابهجای جزیره دیده میشوند و به دلیل بیتوجهی در حال تخریب و نابودی هستند. برخی از این چاهها همچنان دارای آبی بسیار شیرین هستند که بهرهبرداری چندانی از آنها نمیشود. همچنین چاههای دیگری نیز در جزیره وجود دارند که مردمان خارک به مانند دیگر نواحی جنوبی ایران، در انتهای آنها درختان مو را میکارند. این درختان بدون نیاز به آبیاری و با استفاده ار رطوبت اعماق چاه، هر کدام سالانه تا چند صد کیلو انگور بار میدهند.
هر چند که به دلیل نبود یا کمبود خاک حاصلخیز در جزیره، زیستگاه گیاهی قابل توجهی شکل نگرفته است، اما در سراسر جزیره درختان «لیل/ لور» یا انجیر معابد توانستهاند با انطباق خود با ویژگیهای اقلیمی رشد کنند. این درختان بسیار بزرگ و پرسایه که دارای ریشههای هوازی هستند در سراسر جزیره به فراوانی دیده میشوند. ریشههای این درخت از خاک بیرون آمده و با پیچیدن بر تنه درخت از آن بالا رفته و دگرباره از شاخههای آن آویزان شدهاند. این ریشهها آب و غذای مورد نیاز درخت را بجای زمین از باد و هوا دریافت میکنند. از همین روی است که اسطورههای در پیوند با زمین در میان مردمان جزیره شکل نگرفته و اسطورهها و باورهای در پیوند با آب و باد و دریا در میان آنان بیشتر شکوفا شده است. درخت سدر یا کُنار نیز از دیگر درختان مهم و فراوان جزیره است که به دلیل شرایط زیستبومی نتوانستهاند به بزرگی درختان کنار در دامنههای زاگرس بشوند.
حیات وحش خارک بسیار محدود و منحصر به گلههای کمشماری از آهو که روزبروز کمتر میشوند و مارهای بزرگ و سمی است که طول آنها به یک تا یکونیم متر میرسد. پرندگان مهاجر فراوانی نیز فصل زمستان را در کرانههای خارک میگذرانند.
اقلیم خارک دربردارنده ویژگیهای خاص، چشماندازی شگرف و تفاوتهایی قابل ملاحظه با دیگر نواحی ایران است که اکنون تمام قابلیتهای آن به پای صنعت نفت از میان رفته است.
نام جزیره
تلفظ نام جزیره و شهر آن به هر دو شکل «خارک» و «خارگ» تداول دارد. مردم محلی، شهر و جزیره را «خارگ» مینامند؛ اما در منابع مکتوب «خارک» بکار رفته است. آثار تاریخی و جغرافیایی سدههای میانه نیز تلفظ خارک را ضبط کردهاند که مشخص نیست آیا گونه درست آن بوده و یا محصول تعریب نام خارگ بوده است. در نوشتهها و نقشههای اروپایی نیز هر دو نام Khark و Kharg بکار میروند، اما شکل نخستین بیشتر متداول است.
برخی از پژوهشگران بر این باورند که منظور از نام «ایکارا/ ایکاریا» و «ایکاریوس» که در کتابهای جفرافیای بطلمیوس و استرابون برای نامیدن شهر و جزیرهای بکار رفته، همانا جزیره خارک است و حتی براساس همان نوشتهها، جزیره خارک را محل ساخت معبد آپولو و نصب تندیسهای زئوس و نپتون میدانند. اما نگارنده این فرض را نادرست میداند؛ چرا که در این آثار جغرافیایی، نام جزیره ایکارا همراه با نام دیگر جزیرههای یونانی و آسیای صغیر در دریای مدیترانه آمده است. این نام چند بار در جغرافیای استرابون تکرار شده که همگی در کتاب چهاردهم یعنی جایی که به شرح سرزمینهای یونیه، کاریه و دامنه کوهستانهای تاروس اختصاص دارد، آمده است. در اینجا ایکارا و فاصله آن با شهرها و جزیرههای معروف مدیترانه همچون: دماغه تروکلیان، سونیوم، ساموس، ملانتیان و کورسیا آمده است و آشکارا جزیره ایکاروس را درنزدیکی هلسپونت میداند.
استرابو، جغرافیا، کتاب چهاردهم، فصل یکم، بندهای ۱۳ تا ۱۹.
ویژگیهای انسانی
تنها سکونتگاه بومی جزیره خارک، شهر کوچکی به همین نام در شمال شرقی جزیره است که حدود ده هزار نفر اهالی بومی اهل سنت و فارسیزبان دارد. یعنی کمتر از جمعیتی که خارک در دویست سال پیش داشته است. معاش این مردم بیشتر از راه دریانوردی، ماهیگیری، تجارت و صید، به ویژه صید مروارید مشهور خارک که با نام «درّ یتیم» شهرتی جهانی داشته، بوده است. در این زمینه اشارههای فراوانی در آثار جغرافی سدههای میانه همچون «فارسنامه» ابن بلخی، «اشکالالعالم» جیهانی، «مسالک و ممالک» ابن خردادبه، «مسالک و ممالک» اصطخری، «صورهالارض» ابن حوقل، «جهان نامه» محمد بکران، «جغرافیا»ی حافظ ابرو و نیز «حدودالعالم» از نویسندهای ناشناس آمده است که علاوه بر این، نشان از اهمیت تاریخی، نظامی، تجاری و لنگرگاهی خارک به عنوان مهمترین جزیره سوقالجیشی شمال خلیج فارس دارد. یکی دیگر از حرفههای مردمان خارک که دریانوردانی ماهر و مشهور بودهاند، راهبلدی و هدایت کشتیهایی بوده است که از سرزمینهای دور به خلیج فارس میآمدهاند.
پای پرتغالیان و سپس هلندیان از زمان صفویه به خارک باز شد و بخاطر بیکفایتی حکومتهای مرکزی تا سال ۱۱۴۳ هجری شمسی (۱۷۶۵ میلادی) که «میرمهنا» سردار ایرانی خلیج فارس آنان را از جزیره بیرون راند، قدرت و نفوذ فراوانی در جزیره داشتند و عملاً آنرا به اشغال خود در آورده بودهاند. پس از آن نیز جزیره خارک در استقرار فرانسویان و اشغال نیروهای نظامی انگلیس بوده است. حاکمیت قطعی ایران بر جزیره (پس از مدتها اشغال نظامی بیگانگان) در سال ۱۲۳۵ هجری شمسی (۱۸۵۷ میلادی) در زمان ناصرالدینشاه قاجار و به موجب عهدنامه پاریس روی داد.
بنگرید به: فرامرزی، احمد، جزیره خارک، تهران، کتابخانه ابنسینا، ۱۳۴۷.
سراسر جزیره خارک در سال ۱۳۱۲ و در زمان رضا شاه بر اثر تصمیمی نابجا و ویرانگر، تبدیل به یک زندان و تبعیدگاه شد. در دهها سالی که این کاربری خارک دوام یافت، مردمان بسیاری از جزیره کوچ کردند و در حالیکه جزیرههای جنوب خلیج فارس رو به آبادانی و رونق میرفت، خارک به ویرانهای وهمانگیز بدل شد و تمامی رونق اقتصادی و جایگاه ممتاز خود در خلیج فارس را از دست داد.
در این زمینه بنگرید به کتاب زندهیاد کریم کشاورز که خود در سالهای ۱۳۳۲ و ۱۳۳۳ یکی از تبعیدیان خارگ بوده است: چهارده ماه در خارک، انتشارت پیام، ۱۳۶۳.
در سال ۱۳۳۷ عملیات ساخت اسکله نفتی خارک آغاز شد که منجر به احداث بزرگترین پایانه صدور نفت جهان و همچنین بزرگترین خط لوله نفت جهان (از آغاجاری و گچساران/ دوگنبدان تا خارک) شد. اکنون نیز اسکله جزیره خارک مهمترین پایانه صدور نفت ایران است و بجز این تأسیسات گوناگون نفتی دیگر (همچون پتروشیمی) در جزیره وجود دارد. با اینکه انتظار میرفت ساخت و پیدایش چنین تأسیسات بزرگ صنعتی موجب رونق و شکوفایی خارک شود، اما چنین نشد و خارک به دو پاره جداگانه تقسیم شد که باند فرودگاه خارک که از ساحل شرقی تا ساحل غربی درازا دارد، آن دو را از یکدیگر جدا کرد. قسمت کوچکی در شمال شرقی، برای مردم بومی و تمام دیگر بخشهای جزیره از آن شرکت نفت و تأسیسات و شهرکها و خانهها و امکانات وابسته به آن. در جزیره خارک بطور پیشفرض، اختیار تمامی زمینها متعلق به شرکت نفت است، مگر آنکه شرکت نفت تمایلی به تصرف آن نداشته باشند. اکنون کوششهایی در حال انجام است که زمینهای تصرفشده مردم به آنان بازگردانده شود. در مجموع بهرغم بهرهبرداریهای فراوانی که از موقعیت ممتاز جزیره میشود اما از درآمد و محصول آن، آنچنان که باید صرف بهبود جزیره نمیشود.
اکنون به دلیل وجود پایگاههای مهم صنعتی و نظامی، رفتوآمد به جزیره خارک جز برای اهالی و ساکنان آن ممنوع است و کسانی که تمایل به سفر داشته باشند، میباید پیشاپیش دلایل سفر خود را به فرمانداری بوشهر یا بخشداری خارک عرضه و موافقت مکتوب آنان را دریافت دارند. در واقع سفر به خارک نیاز به روادید دارد. شاید بتوان چنین تصمیمی را برای زمان جنگ توجیه کرد، اما تعمیم آن به همه زمانها و برای مدتی طولانی، عقبماندگی و انحطاط را به همراه میآورد. در بسیاری از جزیرهها و کشورهای دیگر خلیج فارس و دیگر نقاط جهان نیز چنین تأسیساتی وجود دارد که در کنار آن توانستهاند کوششهای فراوانی را برای رونق اقتصادی و شکوفایی همه جانبه آن انجام دهند و آنرا به یکی از مقصدهای بازرگانان و گردشگران از سراسر جهان تبدیل کنند. بسا کشورهایی که تنها از همین جزیرههای کوچک تشکیل شده و توانستهاند بخوبی از تمامی قابلیتهای آن استفاده کنند. اگر به قدرت دفاعی و امنیت داخلی و تواناییهای دولت و مردم باور داریم، شایسته است که با الغای این تصمیم و با برنامهریزیهای شایسته و گسترده، جزیره فراموششده خارک را از چنین وضعیت اسفباری خارج کنیم و فرصت دهیم تا شکوفایی همیشگی تاریخی خود را پس از سه ضربه سهمگین (اشغال بیگانگان، زندان و نفت)، دگرباره احیا کند و همچو همیشه تاریخ خود به مانند نگینی زیبا و درخشان در خلیج فارس بدرخشد.
گورصخرهای خارک، عکس از: غیاث آبادی، اسفند ۱۳۸۶
آثار باستانی
در جزیره خارک آثار و یادمانهای باستانی متنوعی از دورهها، اقوام و مذهبهای گوناگون وجود داشته که مشخص نیست چه مقدار از آنها در کشاکش رویدادهای طبیعی و انسانی از میان رفتهاند. از مهمترین آثار باستانی جزیره میتوان از گور سنگی مشهور به قبر دو خواهرون، دهها گورصخره و به ویژه دو گورصخره پارتی- پالمیری، چارتاقی در بلندترین بخش جزیره، کلیسای نسطوری، جاده باستانی، آبانبار، آرامگاه میرمحمد حنفی و معمار آن- سید علی بخاری- و نیز صخرهکندهایی نویافته و بینظیر یاد کرد. قبر دو خواهرون با قدمت حدود سه هزار سال، در سالهای اخیر و گویا به اهتمام شرکت نفت که در حال تخریب تپه ماهورها و تبدیل آنها به زمینهای مسطح است، به کلی منهدم شد. همگی دیگر آثار جزیره به دلیل مواجهه با پدیدههای مخرب گوناگون و همچنین نبود پایگاه میراث فرهنگی در معرض استهلاک و نابودی هستند.
کتیبه خط میخی جزیره خارک
در پاییز سال ۱۳۸۶ و پیرو جنجالهای گسترده خبری و تبلیغاتی اعلام شد که یک کتیبه هخامنشی به خط میخی فارسی باستان در جزیره خارک کشف شده است. بعضی اشخاص به فوریت آنرا ترجمه کردند و بعضی دیگر آنرا «سند نام خلیج فارس» نامیدند. ادعای به ظاهر جذاب و به باطن خطرناکی که به گستردگی تمام در رسانهها منتشر شد. سپس در فاصله کوتاهی از انتشار اخبار کشف و ترجمه و سندیت، در خرداد سال ۱۳۸۷ اعلام شد که این کتیبه بر اثر ضربات جسم تیز آسیب دیده و تخریب گردیده است. نگارنده در فاصله بین کشف و تخریب از این کتیبه بازدید کرد و گزارشهایی درباره آن نوشت و آنرا آوانویسی کرد. اما همچنین ابراز داشت که این کتیبه آشفته قابل ترجمه نیست و حتی در اصالت آن تردید وجود دارد: «بدیهی است که هنگام کشف یک اثر باستانی، نخستین پرسشی که میباید بدان پرداخت، مسئله اصالت اثر و اطمینان از غیرساختگی بودن آن است. در کتیبه خارک نیز لازم است تا بررسیهای بیشتری برای اطمینان از اصالت آن انجام شود. نکتههایی که این کتیبه را در معرض تردیدهایی قرار میدهد، عبارتند از: نگارش عجولانه و بدون دقت کافی متداول در تمامی آثار مشابه هخامنشی، گونه ناشناخته یک نویسه، آمیختگی و بینظمی سطرها، و نیز نشان عجیب تاجی ساسانی و یا پهلوی در میان کتیبه». نگارنده پس از این ابراز تردید اولیه و بعد از چند سال مطالعات و بررسیهای دقیقتر، با قاطعیت بیشتری اصالت این کتیبه کوچک و ناشیانه را رد کرد و آنرا مجعول دانست. به نظر میرسد که تولید و تخریب این کتیبه تقلبی و معرفی آن به عنوان سند نام خلیج فارس، بخشی از یک پروژه واحد با هدف نامعلوم بوده است.
مرادی غیاثآبادی، رضا، کتیبه خارک در خلیج فارس و دیگر آثار باستانی نویافته، تهران، ۱۳۸۸، صفحه ۳۶.
صخرهکندهای نویافته
در جزیره خارک چند صخرهکند دیگر نیز وجود دارد که با توجه به ویژگیهای ظاهری آنان گمان میرفت دارای کاربری تقویمی باشند. بررسیهای مقدماتی نگارنده، شواهدی از کاربری تقویمی در آنها را نشان نداد، اما ویژگیهای ممتاز دیگری را عرضه میدارند.
نشانگر چهار جهت اصلی
نخستین صخرهکند، عبارت است از چهارضلعیای نیممتری با گوشههای مدور که بر کف زمین و بر روی صخرهای مسطح و مشرف به یک راه قدیمی تراشیده شده است. در میانه نیمه بالایی این نگارکند، نیمکرهای حفر شده و چهار خط چلیپایی به مرکزیت آن تا چهار ضلع مجاور امتداد یافته است.
سمتنمای جغرافیایی، جزیره خارک، عکس از: غیاث آبادی، اسفند ۱۳۸۶
اندازهگیری با قطبنما نشان میدهد که این چهار خط با دو درجه انحراف شرقی به سوی چهار جهت جغرافیایی، و اندازهگیری با جیپیاس نشان میدهد که این چهار خط ، رو به سوی چهار جهت اصلی دارند (دقت اندازهگیری ~ ۱۵ دقیقه قوسی). در واقع خطوط این شکل، رو به سوی چهار جهت حقیقی و غیر مغناطیسی دارند. نگارنده قدمت این «سمتنما» را که کاربری آن نامشخص است، با مقایسه با دیگر آثار سنگی و همچنین لایههای اکسیدهشده و فرسایش یافته سنگ، در حدود دو تا سه هزار سال تخمین میزند.
متأسفانه بخشی از این صخرهکند بر اثر تخریب و ریزش دیواره سنگی حامل آن از بین رفته است. این رویداد تلخی است که در جزیره خارک به فراوانی بر اثر عوامل طبیعی و انسانی دیده میشود. از آنجا که چنین اثری در ایران کاملاً تازگی داشته و نمونه دیگری از آن در اختیار نیست، جا دارد که برای حفاظت و نگهداری از آن کوششهای فزایندهای انجام شود. به ویژه که به دلیل ویژگی و ارتباطش با وضعیت جغرافیایی منطقه، امکان انتقال آن به موزه یا هر محل دیگری ممکن نیست و موجب از بین رفتن مشخصه جهتیابی آن میشود.
نردهای سنگی
دیگر نگارکندهای نویافته خارک عبارت است از گودالهای کوچکی با قطر چهار تا ده سانتیمتر که با ترکیبهای گوناگون و متنوعی بر کف زمین و بر روی صخرههای مرجانی ساحل شمالغربی جزیره کندهکاری شدهاند. این نقشها در جایی ساخته شدهاند که دارای زمینی صخرهای و مسطح و مرتفع و دارای چشماندازی عالی به دریا است.
نرد سنگی (نمونه دوم)، جزیره خارک، عکس از: غیاث آبادی، اسفند ۱۳۸۶
تاکنون هفت نمونه از این نگارکندهها که هر کدام ترکیب چینش متفاوتی دارند، شناسایی شده است. نمونه نخست دارای دو ردیف خانه پنجتایی در میان، دو خانه بزرگتر در دو طرف و دو خانه کوچکتر در بالای آنها (در مجموع ۱۴ خانه)؛ نمونه دوم دارای هشت ردیف چهارتایی و یک خانه در بالای آنها (۳۳ خانه)؛ نمونه سوم دارای دو ردیف هفتتایی (۱۴ خانه)؛ نمونه چهارم دارای دو ردیف پنچتایی (۱۰ خانه)؛ نمونه پنجم نیز دارای دو ردیف پنجتایی (۱۰ خانه)؛ نمونه ششم دارای وضعیتی تخریب شده و نامشخص؛ و نمونه هفتم دارای چهار ردیف هفتتایی (۲۸ خانه) هستند. آخرین نمونه، برخلاف بقیه در ساحل دریا واقع نشده است.
نگارنده تاکنون نتوانسته است برخلاف فرض نخستین، ارتباطی با سنجش زمان و کاربریهای تقویمی در میان این ترکیبهای متنوع بیابد. با توجه به تنوع و تفاوت فراوان آنها با یکدیگر، و نیز موقعیت قرارگیری آنها، گمان میرود که نوعی صفحه نرد برای مشغولیت و بازیها و ورزشهای فکری باشند. نمونههای دیگری از چنین صفحههایی از جنس چوب با قدمت پنجهزار سال در شهرسوخته سیستان و از جنس سنگ با قدمت حدود ۱۵۰۰ سال در کرمانشاه دیده شده است.
نرد سنگی (نمونه دوم)، جزیره خارک، اسفند ۱۳۸۶
اکنون این نردهای سنگی وضعیت نگهداری و حفاظت مناسبی ندارند. لایههای زیرین صخره حامل آنها که بافتی نرم و رو به سوی دریا دارند، در معرض فرسایش ناشی از باد و کوبش امواج هستند. تخریب لایههای زیرین موجب تلاشی لایههای فوقانی و فروریختن آنها به دریا می شود. ممکن نیز هست که در میان انبوهی از صخرههای تخریب شده پیشین که در محل فراوان هستند، نمونههای دیگری از این نردهای سنگی و یا حتی نگارکندهایی دیگر وجود داشته باشد.
چنانکه در عکسها دیده می شود، رشد گلسنگ بر سطح آثار باستانی سنگی جزیرهای در میان خلیج فارس که دارای رطوبت بسیار زیاد و اقلیمی شرجی میباشد، بسیار ناچیز است. این نشانهای دیگر از بیارتباطی افزایش رطوبت محیطی با گسترش رشد گلسنگ در بناهای سنگی باستانی است.
نگارنده قدمت این آثار را نیز را با مقایسه با دیگر آثار سنگی، لایههای اکسیدهشده و فرسایش یافته سنگ و همچنین در قیاس با یادگارهای نوشتههای سده اخیر، در حدود دو تا سه هزار سال تخمین میزند.
نیز بنگرید به: تخته نردهای مشابه با آثار نویافته جزیره خارک از محوطه باستانی پارتی- پالمیری بُـتْـرا (Petra) در جنوب غربی اردن.
مطالعات اولیه نگارنده پیرامون نردهای سنگی جزیره خارک در وبسایتهای زیر نیز منتشر شده است:
Archaeo News l Tech- Archive l Top News l Goddess Chess l The Megalithic Portal l Thaindian News l Wirtualna Polska l Signs of the times news