«به روزگار سلطه دروغ، بیان واقعیتها مبارزهای انقلابی است» (جورج اورول، کتاب ۱۹۸۴)
برای عبور از چاه خطرناک دیگری که در مسیر آینده ما حفر شده است
به امید آیندهای که برای نسلهای بعدی بهتر از امروز باشد
نسخه آنلاین این کتاب که چاپ آن ممنوع شده است با اجازه مؤلف منتشر شده و توزیع و به اشتراک گذاشتن آن در محیط وب بدون هیچگونه تغییر در محتوای آن برای همگان آزاد است. این کتاب برای دانلود موجود نیست و نسخههایی از آن که در برخی سایتها منتشر شده، اکنون فاقد اعتبار هستند.
کتاب «باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری» شامل گفتارهای تاریخنگاری انسانگرا و پسااستعماری در باره باستانشناسی سیاسی و سلطهگری، تقلب و پنهانکاری در تاریخ عصر باستان، تحریف منابع و تحریک تودهها، کشفیات تقلبی و آثار باستانی مجعول، کتیبهها و متون نوساخته، مناسبتها و شخصیتهای تخیلی، باستانگرایی و کورشپرستی، نابودی تمدنهای بشری، شکنجه و قتلعام و سرکوب جنبشهای رهاییبخش، سختگیریهای مذهبی، بردگی و بهرهکشی، زنستیزی و بهرهکشی از زنان، آماده چاپ و انتشار شده است.
ویرایش اول این کتاب در تاریخ ۲۴ تیر ۱۳۹۱ برای دریافت مجوز چاپ به اداره ذیربط در وزارت ارشاد اسلامی سپرده شد. اما در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۹۱ و به موجب جوابیه کتبی، از چاپ بخشهای وسیعی از این کتاب ممانعت به عمل آمد و در نتیجه چاپ نمیشود.
با توجه به اینکه در سالهای اخیر، حجم وسیعی از کتابهای غلوآمیز در معرفی آثار تقلبی و در شرح و بسط سجایای خیالی کورش و نیز ملیگراییهای افراطی و توأم با نژادپرستی و فاشیسم بدون هیچ محدودیت و بازدارندهای منتشر شده و میشود (بخصوص در کتابهای درسی مدارس+)، برای نگارنده جای سؤال است که چرا میتوان از سجایای ساختگی ستمگران سخن راند، اما نمیتوان از رنجهای بشری سخن گفت؟ چرا و به چه دلیل میباید به قیمت نادیده انگاشتن رنجهای بشری، نقابهای زیبای اغواگرانه برای کسانی ساخت که روزگاری زجرآور برای انسان رقم زدند و امروزه نیز دستمایه بهرهکشی از تودهها شدهاند؟ به گمان نگارنده، ممنوعیت انتشار رنجهای بشری، خود یکی دیگر از رنجهای بیپایان بشری است.
مقدمه کتاب باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری
• ما فقط مسئول حرفهایی که میزنیم نیستیم، مسئول سکوت و عافیتاندیشی و حرفهایی که نمیزنیم هم هستیم.
وظیفه اجتماعی و انسانی هر کس است که در حد توان و اطلاعات خود در قبال رنجهای بشری و فریب و بهرهکشی از تودهها و هرگونه عمل ضدبشری مقابله و مبارزه و روشنگری کند. سکوت و بیتفاوتی در حکم موافقت و یا رضایتِ ضمنی است. رضایتی که موجب تباهی جامعه، ظلم به بشریت و ظلم به نسلهای آتی خواهد شد.
در دوران معاصر، «مردمفریبی» عامل اصلی سلطه بر کشورها و بهرهکشی از انسانها در جوامع زودباور است. امروزه دروغ و تقلب- دو بازوی فریبگری- همچون دود سیاهی جامعه ایران را در بر گرفته است. نجات اینگونه جوامع هنگامی ممکن میشود که مبارزه توأمان با مردمفریبی و زودباوری تبدیل به جنبشی پیشرو و فراگیر در جامعه شود. آن هنگام که تعداد هر چه بیشتری از افراد مطلع جامعه در قبال فریب تودهها و بهرهکشیها و رفتارهای ضدبشریِ ناشی از آن با شجاعت و به صراحت روشنگری و انتقاد کنند. مبارزهای بیخشونت با جهل و ظلمِ حاصل از جهل که از روی درک مسئولیت اجتماعی و برخلاف همدستیهای معمولِ منفعتطلبانه یا سکوتهای عافیتجویانه انجام پذیرد. راه رهایی در مبارزه با کسانیست که دروغ میفروشند و ثروت و قدرت از جهل تودهها میاندوزند. نباید از کسانی بود که دروغ میفروشند و نان از جهل تودهها میخورند.
همچنین بر افراد جامعه فرض است که بجای مقاومت در برابر آگاهی و روشنگری، در برابر فریب و زودباوری از خود مقاومت نشان دهند. فرض است تا «قدرت تشخیص دروغ» و قدرت تشخیص روشنگران حقیقی از انبوه حیرتانگیز اشخاص و مؤسسهها و کتابها و رسانههای فریبگر را در خود پرورش دهند. فرض است تا ضمن جبران بیاعتناییهای معمول، در بهرهگیری و بازگویی و بازنشر روشنگریها بکوشند و از روشنگران در قبال سرکوبگران حمایت کنند تا همچون همیشۀ تاریخ به دست تنهایی و فراموشی سپرده نشوند و مهجور و منکوب نگردند.
جبران کوتاهیهای دیروز و امروز و ساختن فردای جامعه به جنبش روشنگری و مقاومت در برابر فریب و زودباوری بستگی دارد و به میزان توجه و حمایتی که افکار عمومی از روشنگران به عمل میآورند. روشنگرانی که از منفعت امروز خویش بخاطر منفعت فردای جامعه و نسلهای آینده چشم میپوشند.
بر همین اساس، نگارنده وظیفه خود میداند تا در قبال سوءاستفادههای سیاسی از تاریخ و باستانشناسی و گسترش سازماندهیشده جعل و جهل و تحریف تاریخ و اغوای عمومی که با اتکای بر ناسیونالیسم و باستانپرستی، قصد بسط و استقرار سلطه استعماری نوینی را در سر دارد، در حد توان خود و بهرغم همه عواقب و پیامدهای ناگوار آن، دست به روشنگری و مبارزه بزند. واقعیتهای تاریخی را میباید بدون واهمه و بدون رعایت منافع این یا آن بیان کرد و آنها را به هیچ قیمتی و تحت هیچ شرایطی سانسور و لاپوشانی نکرد. پنهان کردن یا توجیه واقعیتهای تاریخی موجب تجربه نیاموختن نسلهای حال و آینده، و تکرار آنچه خواهد شد که در طول تاریخ موجبات تباهی و رنج و شکنج انسان را فراهم کرده است.
واکنشهای خشمآلود کسانی که روشنگریهای مستند و متکی بر انبوه شواهد و اسناد تاریخی را مخل منافع خویش میدانند و تاریخ و باستانشناسی را ابزاری برای بسط سلطه و ترویج برترانگاری و نفرتپراکنی میان مردم کردهاند، نه تنها نمیتوانند کمترین مانع و تردیدی در راه این هدف انسانی ایجاد کنند، که موجب ابرام و انگیزههای بیشتر خواهند شد و حتی اسناد متقن و دست اولی برای آشنایی با روحیه تهاجمی این عده بشمار خواهند رفت. هرچند که لازم است میان این عده با کسانی که از روی سادهدلی و احساسات بیشائبه قربانی آنان شدهاند، تفاوت قائل شد.
جامعهای که برای کاستن از رنج انسان امروز و نسلهای فردا دست به روشنگری بزند، جامعهای انسانیتر، سالمتر، آبادتر و آزادتر خواهد بود و توان ساختن آیندهای بهتر و پرورش نسلهایی خوشبختتر را خواهد داشت.
این میتواند شاخصی برای شناخت هر فرد شود که چقدر از زندگی خود را وقف مبارزه با بهرهکشی از تودهها کرده است.
برای مطالعه محتوای کتاب به دو فصل باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری مراجعه کنید.
همچنین بنگرید به:
گفتارهایی در باره تبعیض نژادی، وطندوستی، غرور ملی، و قربانی کردن انسان به پای کشور