با اینکه برخی پژوهشگران زمان سنتی زرتشت را نادرست میانگارند و آنرا تا حدود ششصد سال به عقب میبرند، چنین به نظر میرسد که نادرست انگاشتن و رد گزارشهای ایرانی از زمان زرتشت (صرفنظر از تردیدهای مطرح در زمینه موجودیت تاریخی یا داستانی او)، کار سادهای نیست. تخیلی دانستن و رد این دادهها، به معنای رد تمامی گزارشهای منابع ایرانی و از جمله شاهنامه فردوسی از تسلسل زمانی رویدادها، دورهها و پادشاهانی است که زمان زرتشت و گشتاسپ شاه نیز یکی از حلقههای به هم پیوسته آن است.
باورمندان به نادرستی زمان زرتشت در منابع ایرانی به ناچار با زنجیره گسیختهای از رویدادها روبرو هستند که در کنار ادعاهای تازه برای زمان زرتشت، میباید به پاسخ و چارهای برای پیوستگی کل زنجیره رویدادهای از هم پاشیده نیز برآیند. راهحلهایی که میباید علاوه بر توجیه تاریخی و تقویمی، توجیه باستانشناختی و زبانشناختی نیز به همراه داشته باشند. […]