این گفتار نگارنده در کتاب «نوروزنامه»، ۱۳۸۶، صفحه ۴۲ تا ۴۵، نیز منتشر شده است.
هر چند که بسیاری از متون کهن در زمینه دانش کیهان و زمین در گذر زمان از بین رفته و یا نسخههای خطی و فرسوده آن در گوشه کتابخانهها در انتظار نابودی همیشگی هستند؛ اما همواره برخی از مورخان یا جغرافینویسان، بخشهایی از آنها را در آثار خود باز آوردهاند. یکی از مهمترین چنین آثاری، کتاب گرانقدر و بینظیر «اعلاقالنفیسه» نوشته «ابنرسته اصفهانی» است. از تولد، زندگانی و مرگ ابنرسته آگاهی چندانی در دست نیست و زمان نگارش اعلاقالنفیسه را به اواخر سده سوم هجری و یا اوایل سده چهارم منسوب میدارند. از همین رو این کتاب یکی از کهنترین منابع موجود در این زمینه دانسته میشود.
اعلاقالنفیسه در اصل فرهنگنامهای هفت جلدی بوده است که تنها آخرین جلد آن که در زمینه نجوم و جغرافیاست تا به امروز باقی مانده است. ابنرسته تحت تأثیر و آموزشهای فرغانی، ابومعشر و جیهانی بوده و برخی (همچون کراچکوفسکی) بر این باورند که او استاد کیهاننگاری قزوینی نیز بوده است.
متن اصلی این کتاب برای نخستین بار به کوشش آ. و. جوینبول به سال ۱۸۶۹ میلادی در هلند منتشر شد و پس از ترجمه فرانسه آن در سال ۱۹۵۵ توسط گاستون ویت، حیرت جهانیان را فراهم آورد و پس از آن بارها به زبانهای گوناگون ترجمه و منتشر شد. کراچکوفسکی نیز در «مجموعه نوشتههای جغرافیایی» (به روسی) به شرح و روشنگریهای فراوانی در این باره میپردازد. جالب است که اعلاقالنفیسه علیرغم شهرت جهانی آن، در میهن خود کاملاً ناشناخته بود و هنوز هم تاحدودی هست. خوشبختانه این کتاب گرانقدر ابنرسته به کوشش دکتر حسین قرهچانلو در ایران نیز منتشر شده است (امیرکبیر، ۱۳۶۵).
ابنرسته آگاهیهای زمان خود در زمینه شکل زمین، فاصله اجرام آسمانی از زمین و تناوب فاصله آنها، اندازهگیری میل محور زمین، حرکات کره زمین و بسیاری آگاهیهای دیگر را باز میآورد. او محاسبه میل محور زمین در سده سوم هجری را ۲۳ درجه و ۳۳ دقیقه آورده است که با دادههای دانش امروزی، تنها ۴ دقیقه با میل زمین در آنزمان (۲۳ درجه و ۳۷ دقیقه)، اختلاف دارد. در حالیکه در همان زمان، میل زمین در نزد اروپاییان ۲۴ درجه کامل دانسته میشد. همین اندازهگیری، معاصران ابنرسته را بر این گمان درست میراند که در عرضهای جغرافیایی بالاتر از ۶۶ درجه و اندی، شب کامل و روز کامل حکمفرماست.
او همچون روایت بیرونی از ابوسعید سجزی، به نقل باورهای موجود زمان خود در زمینه حرکت انتقالی کره زمین به گرد خورشید میپردازد: «گردشی که از ستارگان بنظر میرسد، در واقع حرکت زمین است، نه فلک خورشید». او همچنین به وضوح حرکت وضعی کره زمین به گرد خود را اینگونه بازگو میکند: «زمین مانند زرده است در میان تخم مرغ و بر محور دو قطب خود میگردد. قطبی در شمال و قطبی در جنوب. زمین در هر شبانروز یکبار بر دو قطب خود میگردد». ابن رسته پرسشی را پاسخ میگوید که هنوز هم پرسیده میشود و هنوز هم دانشمندان به همانگونه آنرا پاسخ میدهند: «بزرگی خورشید و ماه در افق، تنها بخاطر خطای دید ناشی از بخار و غبار و طولانیتر شدن مسیر پرتوهای ماه و خورشید است».
با اینکه آگاهی از کرویت زمین به زمانهای بسیار دورتری باز میگردد و در بخشهای گوناگونی از اوستا از زمین با صفت «سکَرِنَه» (گویپیکر/ کروی) یاد شده، اما ابنرسته دلایل دیگری نیز برای کرویت زمین نقل میکند. او علاوه بر تفاوت زمان طلوع و غروب خورشید، تفاوت زمان خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی را بعنوان دلیلی برای قوس عرضی زمین و تغییر ارتفاع ستاره قطبی را یکی از دلایل قوس طولی زمین و در نتیجه کرویت آن باز میشمارد.
ابنرسته زمین را «کوچکترین همه ستارگان» و بزرگتر از برخی سیارهها میداند. او جرم عطارد را یک بیست و دوم زمین میداند که با آگاهی امروزی که یک نوزدهم زمین دانسته شده است، به نحو چشمگیری نزدیکی دارد. او همچو دانش امروزی، قطر زمین را ۵/۳ برابر قطر کره ماه میداند و فاصله آن تا زمین را ۲۴۵.۰۰۰ میل (۴۵۰.۰۰۰ کیلومتر) ثبت میکند که با آگاهی امروزی تنها ۱۰ درصد اختلاف دارد. او از فاصله تناوبی سیارهها با زمین یاد میکند و ضمن اینکه دانسته میشود پیشینیان ما از چنین تغییراتی در فاصله سیارهها از زمین آگاهی داشتهاند، گاه دقت آنان نیز چشمگیر میشود. برای نمونه او بیشترین فاصله مریخ تا زمین را شصت میلیون کیلومتر میداند که برابر است با کمترین فاصله مریخ تا زمین بر مبنای اندازهگیریهای امروزی. او همچنین بیشترین فاصله مشتری تا زمین را یک و نیم برابر کمترین فاصله آن میداند. نسبتی که دانش امروزی آنرا تأیید کرده است.
ابنرسته از ثبت محاسبات مربوط به قطر و محیط کره زمین نیز غافل نمانده است و اندازهگیری ثبت شده او، قطری در حدود ۴۰.۰۰۰ کیلومتر و در نتیجه محیطی ۱۲۰.۰۰۰ کیلومتری را بدست میدهد.
اعلاقالنفیسه، علاوه بر آگاهیهای نجومی و زمینپیمایی (ژئودزی)، اطلاعات مفید دیگری نیز در اختیار ما میگذارد: در این کتاب نام خلیج فارس نه تنها برای دریای فعلی، که برای دریای عمان نیز بکار رفته است: «اول خلیج فارس در مصب دجله و آخر آن مکران است در اول هند». ابنرسته همچنین نقل میکند نخستین کسی که به زبان عربی نوشت، یکی از اهالی شهر انبار بود.