این گفتار نگارنده در کتاب «نوروزنامه»، ۱۳۸۶، صفحه ۱۴۷ تا ۱۵۴، نیز منتشر شده است.
چون از عبارت جالب «جشن زنانه» نام بردید، ابتدا در باره این احتمال توضیح دهید.
شواهد مردمنگاری و منابع مکتوب در یکی- دو سده پیشین، جای تردید کمی در این باره میگذارد. ادوارد پولاک، پزشک اتریشی ناصرالدینشاه و معلم مدرسه دارالفنون در سفرنامه خود به سال ۱۲۴۳ هجری شمسی (۱۸۶۵ میلادی) گزارش کرده است که زنان تهرانی در روز سیزدهبدر به آیینی کهن به دشت و صحرا میروند و دولت وقت برای جلوگیری از اینکار، عوارضی وضع کرده و مبلغی از زنان دریافت میکند. ماری شیل، همسر وزیر مختار بریتانیا در ایران در سفرنامه خود به سال ۱۲۲۸ هجری شمسی (۱۸۵۰ میلادی) نقل کرده است که زنان برای سیزدهبدر به سنت قدیم به باغ سفارتخانه بریتانیا میآیند و بجز باغبانها، هیچ مرد دیگری در آنجا نیست. همچنین قهرمان میرزا عینالسلطنه در روزنامه خاطرات خود شرح میدهد که هنگام عزیمت به شمیران در سال ۱۲۸۷ هجری شمسی (۱۳۲۶ قمری) دیده است که زنان به سیزدهبدر آمده بودند و سبزیهای صحرایی را میچیدند در حالیکه مردان به زراعت رفته بودند.
بجز اسناد مکتوب، توجه به باورهای مردمشناختی نیز از زنانه بودن سیزدهبدر حکایت میکند. در افغانستان، روز سوم و یا سیزدهم فروردین را «نوروز زنان» مینامند. در آسیای میانه، برخی از روزهای نوروزی به «هوروزا» ایزدبانوی سغدی آبها وابسته است و زنان برای بزرگداشت او به دشت و طبیعت میروند. در بسیاری نواحی، مراسم فالگیری سیزدهبدر، منحصراً بدست زنان انجام میشود. در سنگسرِ سمنان، زنان آش مخصوصی به مناسبت این روز میپزند. در میان ارامنه فریدن، تازهعروسان با جامه عروسی خود در مراسم حاضر میشوند. در سنگسر و نیز در طبرستان و مازندران، پسران جوان به نامزدها و دلدادههای خود هدیههایی پیشکش میکنند. همه این شواهد که بطور خلاصه گفته آمد، بر زنانه بودن جشن سیزدهبدر دلالت میکنند که بعدها مردان نیز خود را از آن بیبهره نکردهاند.
چرا این مراسم در روز سیزدهم فروردین برگزار میشود؟
بسیاری از آیینها به شیوههای گوناگون و در زمانهای مختلفی برگزار میشود. اما از آنجا که شیوه رایج در تهران، بیشتر در رسانهها بازتاب مییابد، تصور میشود که همین شیوه در همهجا و در میان همه مردمان روایی دارد. برای نمونه، افزودن ماهی سرخ به سفره هفتسین، ابتکار ناهنجاری بود که سوداگران در تهران رواج دادند و به لطف تلویزیون، در شهرهای بزرگ هم فراگیر شد. در بسیاری از شهرها و روستاهای دورافتاده که به امواج تلویزیون دسترسی نداشتهاند، چنین بدعتی کاملاً ناشناخته است و آیینهای ایرانی که پیوندی عمیق با پاسداشت زیستبوم و گرامیداشت همه موجودات هستی دارد، هیچ ارتباطی با چنین قتلعام گستردهای ندارند.
هر چند فراگیرترین شکل برگزاری این جشن در سیزدهمین فروردینماه است اما گونههای دیگری از آن نیز شناخته شده است. در برخی نواحی استان سمنان، خوزستان و بختیاری، در چهاردهم فروردین و به نام «چاردهبدر» برگزار میشود. در غرب افغانستان در نخستین چارشنبه سال و در نواحی استان کرمان در نخستین شنبه سال نو انجام میشود. هممیهنان ارمنی در سیزدهمین روز ژانویه، و ارمنیان فریدن اصفهان در سیزدهم ماه فوریه چنین جشنی را با نام «دِرِنـدِز» یا «دریانداراج» برگزار میکنند. البته روحانیت مسیحی برای این آیین کهن، توجیهی دینی نیز پدید آورده و سیزدهم ژانویه را روز نامگذاری عیسی نامیده است. مراسم روز «کیپور» در نزد یهودیان نیز شباهتهایی با سیزدهبدر دارد. برگزاری سیزدهبدر در سیزدهمین روز ماه قمری صفر نیز در نواحی گوناگون و در منابع مکتوب سدههای اخیر دیده شده است. همچنین از گفتارهای ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه چنین برمیآید که گویا در زمان او، آیینی شبیه به سیزدهبدر در ششم فروردین ماه برگزار میشده است.
به گمان من، وظیفه پژوهشگران و رسانهها است که در شرح و گزارش آیینهای ملی، تنها به شیوه رایج در تهران، بسنده نکنند و آنرا گونه اصیل و باستانی هر آیینی ندانند. وظیفه مهم ما برای دوری جستن از تفرقههای قومی و ایجاد همبستگی، توجه و احترام به تمامی شیوههای گوناگون برگزاری آیینهای ایرانی در همه سرزمینها و بازگو نمودن آنها است.
قدمت سیزدهبدر چقدر است؟
برای بررسی دیرینگی جشن سیزدهبدر، ما با یک خلأ درازمدت در منابع و اسناد مکتوب روبرو هستیم. از همین روی، برخی پژوهشگران بر این گمانند که این جشن دیرینگیای بیش از یک یا دو سده ندارد. تمامی منابع مکتوبی که به گزارش صریح سیزدهبدر در ماههای فروردین یا صفر پرداختهاند، متعلق به عصر قاجاریه هستند. اما دو شاهد دیگر نشاندهنده دیرینگی بیشتر این جشن است. یکی آیینهای گسترشیافته و متنوع و گوناگون سیزدهبدر است که بر پایه قواعد مردمشناسانه و فرهنگ عامه، هر چقدر دامنه گسترش باوری فراختر و شیوههای برگزاری آن متفاوتتر باشد، نشاندهنده دیرینگی بیشتر آن است. و دیگری، مراسم مشابهای است که بموجب کتیبههای باستانی سومری و بابلی (اکدی) از آن آگاهی داریم. بموجب این گزارشهای مکتوب، آیینهای سال نو در سومر با نام «زَگموگ» و در بابل با نام «اَکیتو»، دوازده روز به درازا میکشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت میآراستهاند. بدین ترتیب تصور میشود که سیزدهبدر دارای سابقه و قدمتی بیشتر از دوران معاصر باشد.
چه ارتباطی بین این جشن و عدد سیزده و نحسی آن وجود دارد؟
در باورهای ایرانی هر یک از روزهای ماه خورشیدی از آنِ یکی از ایزدان و مینویان است و تمامی روزهای سال خجسته و فرخنده هستند. نحس بودن عدد سیزده، ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارد و متعلق به جوامع غربی و اروپایی است و پس از آشنایی و گسترش روابط ایرانیان با اروپاییان از عصر صفوی به بعد، به ایران راه یافته است. میدانیم که باور به نحس بودن عدد سیزده، علیرغم پیشرفتهای همهجانبه علمی و تکنولوژیکی هنوز هم عمیقاً در غرب متداول است و ایرانیان با اینکه سخنان فراوانی در باره نحس بودن عدد سیزده را شنیدهاند، اما میدانیم که چنین باوری در نزد عموم مردم رواج گسترده ندارد.
اما از سوی دیگر، عدد سیزده در نزد ایرانیان و جوامع کهن، بخاطر خاصیت بخشناپذیری آن، عددی «بد قلق» دانسته میشده است. در حالیکه عدد دوازده از قابلیت بخشپذیری بسیار بالایی برخوردار بوده و به پنج مقسوم کامل و چهار مقسوم با خارج قسمت غیر گنگ، قابل تقسیم است. البته سخن در باره ویژگیهای خاص و جالب اعدادی همچون سه، پنج، هفت، دوازده، سی، چهل، هفتاد و دو، بسیار است که باید در فرصت دیگری به آنها پرداخت.
اما انتخاب سیزده برای این جشن ایرانیان، نه به دلیل نحس بودن آن، بلکه از آن روی است که روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاهشماریهای ایرانی از آن ایزد «تیشتَر» (در گاهشماری سیستانی «تیرکیانوا»، در سغدی «تیشیج»، در خوارزمی «چیریج»)، ایزد آورنده باران و سال خوب است. ایرانیان این روز را برای خجستگی بسیار آن انتخاب کردهاند و اینکه در برخی نواحی نیز که سیزدهبدر را در روز چارشنبه برگزار میکنند هم به همین سبب بوده است. چرا که روز چارشنبه در ایران با نام «تیشتَر شید» شناخته میشده و در نتیجه پیوندی میان چارشنبه و روز سیزدهم وجود دارد.
دلیل برگزاری سیزدهبدر چیست؟
سیزدهبدر، سه دلیل شناختهشده دارد. یکی اینکه آخرین روز جشنهای نوروزی است. دلیل دوم در اینست که در این روز عملاً نیمسال دوم زراعی آغاز میشده است. سومین دلیل چنین است که سیزدهم فروردین، نخستین «تیشتر روز» سال است. در این روز، مردمان کشاورز برای نیایش و گرامیداشت تیشتر، ایزد بارانآور و نویدبخش سال نیک، به کشتزارها و مزارع خود میرفته و در زمین تازهروییده و سرسبز و آکنده از انبوه گلها و گیاهان صحرایی، به شادی و ترانهسرایی و پایکوبی میپرداختهاند و از گردآوری سبزههای صحرایی و پختن آش و خوراکیهای ویژه (در افغانستان به نام «آش ابودُردا») غافل نمیشدند. به سخن دیگر، سیزدهبدر از نسخههای جشنهای تیرگان و آبریزگان است.
اگر سیزدهبدر با نخستین تیشتر روز سال ارتباط دارد، در موقعی که آغاز سال در مبدأ دیگری بوده، بازهم این جشن برگزار میشده است؟
ما از برگزاری آیینهایی مشابه با سیزدهبدر بر بنیاد گاهشماریهای دیگر آگاهی داریم. جشن تیرگان در سیزدهمین روز تابستان، بازمانده نخستین تیشتر روز سال در کهنترین گاهشماری شناختهشده ایرانی، یعنی گاهشماری گاهنباری است که در آن، سال از ابتدای تابستان آغاز میشده است. آیین قالیشویان اردهال کاشان در سیزدهمین روز پاییز (امروزه در دومین آدینه مهرماه) بازمانده جشن ستایش و نیایشی برای این ایزد بزرگ ایرانیان است و میدانیم علیرغم اینکه به این آیین رنگ مذهبی دادهاند، اما هنوز هم پیوندی ژرف با مراسم نیایش آب و آببازی تیرگانی دارد و تنها مراسم مذهبی است که با گاهشماری خورشیدی سنجیده میشود. هممیهنان گیلانی و مازندرانی بر بنیاد گاهشماری کهن دیلمی و طبری، آیینهایی شبیه به این را در سیزدهمین روز تیرماه خود (برابر با بیست و هفتم و دوازدهم آبانماه) به نامهای «گالشی جشن» و «تیر ماه سینزده» (sinzdah) انجام میدهند. اما سیزدهمین روز سالی با مبدأ آغاز زمستان، امروزه در میان هممیهنان ارمنی در روز سیزدهم سال نوی میلادی برگزار میشود.
مراسمی که در سیزدهبدر انجام میشده است، چیست و چه دلایلی داشته است؟
بخشی از آیین سیزدهبدر را، باورداشتهایی تشکیل میدهد که به نوعی با «تقدیر و سرنوشت» در پیوند است. نمونه اینها عبارت است از فالگوش ایستادن، فالگیری (به ویژه فال کوزه)، گره زدن سبزه و گشودن آن، بختگشایی (که به ویژه در سمرقند و بخارا رایج است) و نمونههای پرشمار دیگر. چنین اعتقادهایی تنها منحصر به سیزدهبدر نیست بلکه با «آغاز یک مرحله جدید» در پیوند است. و در اینجا آغاز سال نو، آن مرحله جدید است. چنین باورهای مرتبط با بخت و تقدیر، از اعتقادهای بسیار کهن و همچنان زنده و پایدار «زروانی» ایرانیان سرچشمه میگیرد. همه مردمان در آغاز هر مرحله جدید در زندگی و روزگار خود، به نوعی در جستجو و گمانهزنی برای آینده هستند. بسیارند کسانی که یک واقعه نیک یا بد در بامداد یک روز، در نخستین روز هفته، در نخستین روز ازدواج، در نخستین روز شغل جدید و در بسیاری هنگامهای دیگر را به کل آن روز یا واقعه تعمیم میدهند و به «فال نیک» یا بد میگیرند. حتی عبارتهای تهنیتآمیز و نیکخواهی که مردمان در آغاز روز یا سال به یکدیگر میگویند نیز گونههایی از همین باورها است. چنین مراسمی که عموماً به «پیشبینی آینده» یا «تأثیرگذاری بر آینده» مربوط است، تنها متعلق به سیزدهبدر نیست و در چارشنبهسوری و دیگر مناسبتهای نوروزی دیده میشود.
علاوه بر این، آیینهای سیزدهبدر بمانند چارشنبهسوری و نوروز، بسیار پرشمار، زیبا و دوستداشتنی هستند. بازیهای گروهی، ترانهها و رقصهای دستهجمعی، گردآوری گیاهان صحرایی، خوراکپزیهای عمومی، بادبادکپرانی، سوارکاری، نمایشهای شاد، هماوردجوییهای جوانان و آبپاشی و آببازی (که این آخری در میان «فارسیوان»های پاکستان رایج است) بخشی از آن آیینهاست.
همانگونه که شباهتی بین چارشنبهسوری و نوروز امروزی متداول در تهران و شهرهای بزرگ، با شیوههای اصیل و کهن آن وجود ندارد، سیزدهبدر امروزی نیز تنها نامی از یک جشن کهن را برخود داشته و شباهتی به آیینهای کهن ندارد. نحوه اجرای این جشن، مانند بسیاری از دیگر آیینهای ایرانی، عمیقاً از شیوه اصیل خود دور شده است و به شکل فعلی آن، دارای سابقه تاریخی در ایران نیست.
سیزدهبدرِ پیشینیان ما، روزی برای ستایش تیشتر، برای طلب باران فراوان در سال پیش رو، برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن، و زیستبوم آنان بوده است. در حالیکه امروزه روز ویرانی و تباهی طبیعت است. بر این باورم که برای سپندارمذ، برای ایزدبانوی زمین سرسبز، هیچ روزی غمانگیزتر از سیزدهبدر امروزی ما نیست.
همچنین بنگرید به مصاحبههای زیر:
جشن زنانه سیزده بدر: رادیو فرانسه.
سیزده بدر: رادیو فرانسه.
ریشههای سنت سیزدهبدر در ایران باستان: رادیو فردا.
سیزدهبدر، جشن ستایش تشتر: رادیو فرانسه.
گفتگو با خانم ویدا سامعی، رادیو فرانسه: سیزدهبدر بهتر است یا روز طبیعت؟