افکار عمومی برخلاف برخی ظاهرسازیها، دوستدار و ستایش کننده و دلبسته هر نیروی قوی و قدرتمند است. نیروهای ضعیف حتی اگر مفید به حال انسانها باشند، توجه و احترام آنان را برنمیانگیزانند. به همین دلیل است که نام درازگوش (الاغ/ خر) معادل با تحقیر و شناعت میشود و نام اسب معادل با تمجید و نجابت.
الاغ و اسب در زندگی روزمره جوامع انسانی کارکردهای متفاوتی را دارا بودهاند. الاغ حیوان مورد نیاز زارعان و زحمتکش، و کارگران و باربران بوده است. نقش ممتازی که الاغ در خدمت به انسان و تسهیل کارهای روزمره او داشته، تنها با گاو قابل قیاس است. علاوه بر این، الاغ حیوانی قانع بوده است. بهرغم اینکه بیش از حیوانات دیگر از او کار کشیده میشده، اما همیشه بدترین نوع غذا و بدترین شکل نگهداری متعلق به او بوده است. خوراک الاغ را بدترین نوع علوفه و معمولاً کاه و یا دمخوردههای مازاد ماده گاو تشکیل میداده است. با این حال نام الاغ بهرغم تمامی خدمات ارزانی که در اختیار انسان مینهاده، معادل با زشتی و فحش دانسته میشده است.
اما اسب حیوانی بکلی متفاوت با الاغ است. اسب تقریباً هیچ نقشی در خدمترسانی به مردم و زندگی روزمره بشری نداشته و همواره حیوان و ابزار مورد نیاز جنگیان و جهانگشایان و قوای نظامی و مهاجم بوده است. حیوانی که برای حمله به مزارع کشاورزان و غارت مردمان زحمتکش بکار میرفته است. اسب نقشی در تولیدات زراعی و باربری و حتی شخمزنی نداشته و کاربرد آن در افزایش قدرت و تواناییهای نظامیان و جنگیان و رزمآوران بوده است. با این حال نام اسب بهرغم آنکه مرکب مهاجمان بوده و از بلا و خشونت خبر میداده، معادل با زیبایی و نجابت دانسته میشده است.
الاغ را بهرغم هوش سرشار، بخاطر چهره بیآزار و مظلوم و مطیع و آرامی که دارد، موجودی نفهم و احمق و حتی سمبل حماقت فرض کردهاند. صدای عرعر الاغ از وجود طبقه کشاورز و زحمتکش و محیطی روستایی و مولد خبر میداده، در حالی که صدای شیهه اسب در دل مردم رعب و وحشت ایجاد میکرده و از وجود طبقه نظامی و مسلح و محیطی جنگی و مخرب خبر میداده است.
بطور خلاصه میتوان گفت که الاغ حیوان محبوب کشاورزان و اسب حیوان محبوب نظامیان بوده است. برای مردمان روزگاران گذشته، الاغ معادل با تراکتور امروز و اسب معادل با تانک امروز بوده است.