بازماندههای شهر و محوطه باستانی هَترا در بینالنهرین شمالی و ۱۱۰ کیلومتری جنوب غربی شهر کردنشین موصل واقع است. هترا به همراه مجموعهٔ عظیم بناها، تندیسها، سنگنبشتهها و دیگر یادمانهای فراوانی که در آن به دست آمده، یکی از بزرگترین و مهمترین بازماندههای هنر ترکیبی ایرانی- رومی و فرهنگ و تمدن اشکانی است. این شهر در سده دوم پیش از میلاد پایهگذاری شد و در سده دوم و ابتدای سده سوم میلادی به اوج بالندگی و عظمت خود رسید.
هترا در زمان اردشیر بابکان مورد هجوم قرار گرفت و تضعیف شد. سپس در زمان شاپور یکم و شاپور ذوالاکتاف که هر سه پادشاهان ساسانی بودند، اشغال گردید و دستور ویرانی آن صادر گردید. هترا پس از این سه یورش ویرانگر، هرگز روی آبادانی مجدد ندید و برای همیشه متروک ماند. امروزه نیز ایرانیان هترا را بکلی به دست فراموشی و بیتوجهی سپردهاند و آشنایی چندانی با این آثار گرانمایهٔ ایرانی ندارند.
هترا را بخاطر وجود نیایشگاه خورشید و دیگر بناها و آثار در پیوند با خورشید، «شهر خورشید» نیز مینامند. و این برای پارتیان دوستدار میترا و خورشید دور از انتظار نیست.
وجهتسمیه هترا و خاستگاه لغوی آن تاکنون دانسته نشده است. در زبانهای غربی این شهر و تمدن را Hatra مینامند که برگرفته از صورت یونانی و لاتینی نام این شهر است. در متون ادبیات و جغرافیای تاریخی فارسی و عربی نام این شهر را به صورتهای حَضْرَه، الحَضراء و حَضْر ثبت کردهاند. گوناگونی ثبت یک نام واحد در زمانها و زبانهای گوناگون، نشان میدهد که با نام و واژهای کهن و فراموششده روبرو هستیم که دستیابی به خاستگاه اصلیِ لغوی آن امکانپذیر نیست. در متون فارسی دوران اخیر نام این شهر به شکلهای بسیار متنوعی ثبت شده است که برخی از آنها عبارتند از: هترا، هاترا، هتره، هرتا، هستره، خاترا، ختره، حترا، حتره، حضرا و حضره. با اطلاعاتی که فعلاً در دسترس است، نمیتوان گفت که کدامیک از این صورتها درستتر و به شکل اصلیِ نامعلوم آن نزدیکتر است.
در هترا تندیسها و مجسمههای فراوانی پیدا شده است که براستی گنجینه و منبعی بزرگ برای مطالعات باستانی بشمار میروند. اما در این میان، آنچه که بخصوص توجه نگارنده را به خود جلب کرد، دو مجسمه به شکل چارتاقی بود که در نوع خود جالب و منحصربفرد هستند. قدمت این مجسمهها با چارتاقیها برابر هستند و هر دو به حدود دو هزار سال پیش و عصر اشکانیان باز میگردند.
نخستین این مجسمهها که آشکارا و بیتردید، ماکت و مدلی از یک چارتاقی است، مجسمهای از جنس سنگ مرمر خاکستری و به ارتفاع ۴۶.۵ سانتیمتر است. این ماکت چارتاقی شباهت حیرتانگیزی به چارتاقیهایی در سراسر ایران دارد که نگارنده در سالهای اخیر مناسبات خورشیدی آنها را بررسی و شناسایی کرده است.
مجسمه چارتاقی از شهر اشکانی هترا
عکس از کتاب: هترا- شهر خورشید، نوشته فؤاد سفر و محمدعلی مصطفی، ترجمه نادر کریمیان سردشتی، ۱۳۷۶، تصویر ۳۰۲
با اینکه این مجسمه اطلاعات چندانی در زمینه کاربری بنا در اختیار نمینهد، اما حضور دو مرد در دو سوی یکی از درگاههای آن قابل توجه و تأمل است. این دو مرد، پشت به چارتاقی و در کنار پایهها ایستادهاند و تفاوت ظاهری آنان نشان میدهد که از دو مرتبه و موقعیتِ اجتماعی یا صنفی متفاوت برخوردارند.
مرد سمت چپ پا برهنه است و بالاپوشی بر تن دارد که گوشهٔ آنرا بر شانهٔ چپ خود انداخته است. چهرهٔ مرد متبسم است و کلاهی نیممخروطی بر سر دارد. در دست چپ مرد ظرفی قرار دارد که دست راست خود را بسوی آن برده و احتمال دارد در حال تناول بخور باشد.
اما مرد سمت راست برخلاف نفر اول، پایافزار بر پای دارد و کلاه بر سر ندارد. دست چپش را با حالت احترام و درود تا سینه بالا آورده است و با دست راستش شاخهای را برگرفته و بالا آورده که ظاهراً ساقهای کوتاه و همیشه سرسبز از درخت نخل است.
حالت و وضعیت هر دو مرد با تمامی اجزای متشکلهٔ آن، موقعیت «انتظار» و «پیشواز» را تداعی میکند. آنها در انتظار چه کسی ایستادهاند و چشم براه استقبال از چه کسی هستند؟ این پرسشی است که اکنون نمیتوان با قاطعیت بدان پاسخ داد؛ اما نگارنده با توجه به وجود مناسبات خورشیدی در چارتاقیها و پیوند آنها با حرکات سالانهٔ خورشید احتمال قوی میدهد که این مجسمه، نمایشی نمادین از مراسم گردهمایی به هنگام انقلاب تابستانی یا زمستانی و ثبت آن رویداد باشد. به این ترتیب به نظر میرسد کسی که آنان به استقبال او ایستادهاند، کسی نیست جز «خورشید» و «خدای خورشید».
اما مجسمه بعدی که تاکنون چهار نسخهٔ تقریباً شبیه به یکدیگر از آن پیدا شده، ماکت چارتاقیای را نشان میدهد که تاقهای آن شکسته و از بین رفته است. بخشهایی از ستونها نیز شکسته بوده که مرمتگران آنرا ضمن مطابقت و مقایسه با ستونهای دیگر بازسازی کردهاند. این مجسمه نیز از جنس مرمر خاکستریرنگ است که حدود ۲۳ سانتیمتر ارتفاع دارد. بر بدنهٔ پایین بنا نقش خطوط مواجی دیده میشود که نمونه مشابه آن بر بدنه داخلی چارتاقی نیاسر کاشان نیز دیده شده است. (متأسفانه بخشهای وسیعی از این آرایههای چارتاقی نیاسر در طی مرمت غیراصولی مدیر وقت پایگاه میراث فرهنگی نیاسر در سال ۱۳۸۸ تخریب و نابود شده است).
مجسمه چارتاقی از شهر اشکانی هترا
عکس از کتاب: هترا- شهر خورشید، نوشته فؤاد سفر و محمدعلی مصطفی، ترجمه نادر کریمیان سردشتی، ۱۳۷۶، تصویر ۲۶۷
در اینجا برخلاف نمونه قبلی که دو مرد در کنار چارتاقی ایستاده بودند، بانویی برازنده و آراسته در میان یکی از درگاهها ایستاده است. در دست راست این بانو یک گوی قرار دارد که آنرا بسوی جلو گرفته است. در دست چپ او ظرف باریک و بلندی جای دارد که در آن انواعی از میوهها- و از جمله انگور- را نهاده است. بانو دامنی گشاد و چیندار و بالاتنهای فاخر پوشیده که شالی بر روی آن بسته و بندهای شنلی که بر دوش دارد تا شیرگاه او رسیده است. پاها و بازوان و سر او برهنه هستند و گیسوان آراستهٔ خود را از پشت سر بافته و در بالای سر بسته است.
در اینجا نیز همچون نمونه قبلی، حالت و وضعیت بانو نشاندهندهٔ انتظار و استقبال است. توجه اصلی او نیز- همچون آن دو مرد- به سمت درون بنا نیست، بلکه به سمت بیرون بناست. به نظر میرسد در اینجا نیز بانو در انتظار طلوع خورشید و استقبال از او ایستاده است. آن گوی که در دست راست او دیده میشود و در سنگنگارههای تختجمشید نیز دیده شده است، به احتمال نماد و نشانهای از «گوی خورشید» است.