این گفتار نگارنده در کتاب «نوروزنامه»، ۱۳۸۶، صفحه ۶۳ تا ۶۶، نیز منتشر شده است.
در آثار کهن ایرانی از شش جشن سالیانه نام برده شده است که با نام «جشنهای گاهنباری» شناخته میشوند. نام و هنگام برگزاری این جشنها در آثار گوناگون با تفاوتهای فراوانی ثبت شده است که خود از نشانههای دیرینگی بسیار آن میباشد. این جشنها (با مبدأ آغاز تابستان) به ترتیب چنین هستند: «میدیوشـِم» (در اوستایی: «مَـئیذیوشِـمَـه») به معنای میانه تابستان، «پَـتیـهشَـهیم» (پَئیتیشهَهیـه) به معنای پایان تابستان، «اَیاثرِم» (اَیاثرِمَـه) به معنای آغاز سرما (منظور میانه پاییز)، «میدیارِم» (مئیذیائیریه) به معنای میانه سال (منظور پایان پاییز، بر مبنای سالی با مبدأ آغاز تابستان)، «هَـمَـسپَـتمَـدَم» (هَـمَـسپَـتمَـئیدَیـه) به معنای برابری شب و روز یا برابری سرما و گرما (منظور پایان زمستان و هنگام اعتدال بهاری)، «میدیوزَرِم» (مَـئیذیوئیزَرِمَـیـه)، به معنای میانه فصل سبز (منظور میانه بهار).
به گمان این نگارنده، جشنهای گاهَـنْـباری (پارههای سال/ موسمهای سالیانه)، ادامه و بازماندهای از نوعی تقویم کهن است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی، بلکه به چهار فصل و چهار نیمفصل تقسیم میکردهاند و هر یک از این بازههای زمانی، نام و جشنی ویژه به همراه داشته است.
سال گاهنباری از هنگام انقلاب تابستانی یا نخستین روز تابستان (بلندترین روز سال) آغاز میشده و پس از هفت پاره زمانی، یعنی سه پایان فصل و چهار میانه فصل، به آغاز سال بعدی میرسیده است (پایان بهار یا آغاز تابستان مانند دیگر فصلها، دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار میرفته است).
بعدها و در زمان تحریفهای عصر ساسانی، کوشش میشود تا ضمن الحاق جشنهای گاهنباری به تقویم مزدیسنا، آنرا با باورهای دینی نوساخته خود تطبیق دهند؛ برای آنها دلایلی مذهبی میتراشند و خلقت آسمان، آب، زمین، گیاه، جانوران و مردم را به این گاهها منسوب میدارند و دخل و تصرف فراوانی در فاصله حقیقی موسمهای گاهنباری (که با تقویم طبیعی کاملاً برابر هستند) میکنند. تحریفهای عصر ساسانی در نظام گاهشماری گاهنباری موجب شده است که فاصله گاهنبارها در متون کهن به گونههای بسیار مختلفی ثبت شوند و کمتر تطبیقی با یکدیگر داشته باشند. در حالیکه نظام موسمهای گاهنباری بسیار ساده و دقیق است و امروزه همچنان بیشتر روستانشینان و کشاورزان سرزمینهای ایرانی از آن بهرهبرداری میکنند. در بین کشاورزان، سنجش زمان به گونه شمارش روزهای فصل (مثلاً بیستم بهار، چهلم بهار، نیمه بهار و یا بیست روز به تابستان مانده) بسیار رایجتر از سنجش زمان بر اساس شماره روز و ماه است.
بیرونی در «آثارالباقیه» (فصل دوازدهم) از میانه فصلها در خوارزم با نام «اجغـار» یاد میکند و اینکه توده مردم برای آن اهمیتی فراوان قائل هستند. همو این آیین را بازمانده از زمانهای کهنی میداند که بسیاری از جزئیات تقویمی آن فراموش شده و تنها نام و مراسم موسوم به «اجغار» باقی مانده است.
یکی دیگر از دلایل نگارنده، نامهای گاهنبارها و معانی آنها است که از زمان صحیح آنها در آغاز و میانه فصلها حکایت میکند.
با توجه به شمار ششگانه نامهای گاهنبارهایی که در آغاز آمد، دو کمبود برای نام گاهنبار پایان بهار و نیمه زمستان دیده میشود. پایان بهار، مصادف با آغاز سال و جشنهای سال نو در این نظام گاهشماری بوده و همانند دیگر فصلها دارای جشن ویژه پایان فصل نمیباشد. اما در مورد گاهنبار نیمه زمستان، همه منابع ساکت هستند و نشانهای از نام آن به دست نیامده است. احتمال میدهم که فراموشی نام گاهنبار میانه زمستان نیز، عملی عامدانه و ناشی از تصرفهای موبدان عصر ساسانی و به قصد تطبیق تعداد گاهنبارها با شش مرحله آفرینش، صورت گرفته باشد.
اما علیرغم این فراموشی، مردمان نواحی گوناگون آیینهای جشن میانه زمستان را زنده نگاه داشتهاند: برگزاری جشنی در بزرگداشت «پیرشالیار/شهریار» در منطقه بسیار کهن و زیبای اورامانات کردستان (که براستی گنجینهای برای مطالعات فرهنگشناسی باستانی بشمار میرود)، جشن «میرما» در نواحی کوهستانی طبرستان/ تپورستان و نواحی شمالغربی کوهستانهای هندوکش (ولایتهای تخار، بغلان و سمنگان)، نمونههایی از آن هستند. همچنین نیمه زمستان، در برخی تقویمهای محلی، مانند تقویم «وهار کردی» که در لرستان، بختیاری و کردستان نشانههای آن تا به امروز باقی مانده است، به عنوان آغاز سال نو دانسته میشود.
همچنین از آغاز تابستان و جشن سال نوی گاهنباری، نشانههایی تا به امروز برجای مانده است: در فراهان و دیگر نواحی مرکزی ایران، در این هنگام آیینهایی با نام «اول تووستونی» (تابستانی) همراه با گردهمایی و آبپاشی، در صحرا برگزار میشود. بیست و نهم خرداد ماه را مردمان سوادکوه «عیدماه» مینامند و با آتشافروزی بر بلندیها، به شادی و بازیهای گروهی میپردازند و گاه میکوشند تا جشن عروسی خود را در این هنگام برگزار کنند. همچنین جشن فراموششده «نیلوفر» در ششم تیرماه از نمونههای دیگر آیینهای کهن آغاز تابستان است.
هومند، نصراله، گاهشماری باستانی مردمان مازندران و گیلان، تهران، ۱۳۷۵، ص۴.
نگارنده تاکنون چند تقویم آفتابی باستانی در ایران یافته است که کاملاً بر مبنای نظام گاهشماری گاهنباری، یعنی بر مبنای محاسبه آغاز و میانه فصلها، طراحی و ساخته شدهاند. یکی از آنها عبارت است از تقویم آفتابی یا رصدخانه مجاور زیگورات چغازنبیل در نزدیکی شهر شوش.