برگرفته از کتاب «جشنهای مهرگان و سده»، ۱۳۸۴، از همین نگارنده، با بازنگری.
جشن «سَـدَه» بزرگترین جشن آتش و یکی از کهنترین آیینهای گروهی و اشتراکی شناخته شده در ایران است. در این جشن و در آغاز شامگاه دهم بهمنماه، مردمانِ بر بلندای کوهها و بام خانهها، آتشهایی برمیافروخته و هنوز هم کموبیش بر میافروزند. جشن سده همچون جشنهای نوروز و یلدا در سنت دینی زرتشتیان پذیرفته نشده و متون پهلوی و زرتشتی در این زمینه ساکت است. مردمان نواحی مختلف در کنار شعلههای آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانههای گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را میکنند. همچنین در برخی نواحی، به جشنخوانی، بازیها و نمایشهای دستهجمعی نیز میپردازند.
گستره جشن
در گذشته، جشن سده در گستره پهناوری از آسیای صغیر (آناتولی) تا استان سینکیانگِ چین یعنی در سرتاسر فلات ایران، در بین همه مردمان، فارغ از هر قومیت یا گرایش دینی رواج داشته و به مانند نوروز در روایتهای مکتوب تاریخی به آن اشاره شده است.
امروزه تا آنجا که نگارنده آگاهی دارد، این مراسم در میان روستانشینان شمال شرقی کشور (همچون آزادوَر و روستاهای دشت جوین)، در بخشهایی از افغانستان و آسیای میانه (با نام «خِرپَچار»)، در کردستان (پیرامون سلیمانیه و اورامانات)، نواحی مرکزی ایران (با نامهای «هلههله»، «کُرده»، «جشن چوپانان») و در میان برخی روستانشینان و عشایر لرستان، کردستان، آذربایجان و کرمان رواج دارد.
همانگونه که گفته شد ، یکی از نواحیای که جشن سده را برگزار میدارند، روستاهای دشت جوین در خراسان و به ویژه روستای «آزاد ور» است. این روستا در جنوب شرقی جاجرم و در کنار خط راهآهن خراسان و ایستگاه آزادور واقع شده است. در این روستای کهنسال و روستاهای پیرامون آن، جشن سده با شکوه فراوان برگزار میشود. چشمانداز دشت جوین در آغاز شامگاه دهم بهمن ماه و شادی و آوازخوانی مردم و جوانان، بسیار زیبا و دیدنی است. بر بام خانه ها و بر فراز کوههای اطراف، آکنده از بوتههای فروزانی است که سراسر دشت را آتشباران و چراغانی کردهاند. هیزم این مراسم از بوته خاصی فراهم میشود که به نام محلی جشن، «سـرِه» (sareh/ serah) نامیده میشود. مردم منطقه از چند روز پیش از سده به گردآوری این بوته میپردازند.
سرودخوانی در جشن سده، زندهیاد ملا شعبان آزادوری، روستای آزادور خراسان، عکس از غیاث آبادی، دهم بهمن ۱۳۸۰
جشن سده آزادور در گذشته در چند روز متوالی برگزار میشده است و اکنون آقای خسرو زیباکیان از ناحیه کوهستانی وخان در پامیر (شرق افغانستان) خبر داده است که مردمان آن ناحیه هنوز هم جشن سده را در پنج روز متوالی منتهی به دهم بهمن برگزار میکنند.
در اینجا لازم میدانم از همه مردم مهربان روستای آزاد ور، به ویژه خانواده برادران آزادوری و مادر آگاه به باورهای کهن آنان که دوبار در جشن سده سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ من و همراهان مرا برای پژوهشهای میدانی به روستای کوچک و دوستداشتنی خود دعوت کردند، سپاسگزاری کنم.
با اینکه در هیچیک از متون پهلوی و منابع زرتشتی عصر ساسانی و پس از آن، نامی از جشن سده و مراسم آن برده نشده و پیداست که این جشن در مغایرت با سنت زرتشتی بوده است؛ اما خوشبختانه در دوران معاصر این مراسم در میان هممیهنان زرتشتی نیز رایج شده است که البته در شیوه برگزاری، به برخی آیینهای کهن و گاه مهم آن توجه نمیشود. روشن کردن تعداد زیادی کُـپههای جداگانه آتش از ویژگیهای این مراسم بوده و در همه متون کهن به آن اشاره شده؛ اما برافروختن تنها یک کُـپه آتش در منافات با آیین کهن است. همچنین با انجام مراسم توسط موبدان، جشنی همگانی تبدیل به مراسمی دینی شده و بتازگی با سخنرانیهای مقامات رسمی در حال تبدیل شدن به مراسمی تشریفاتی است. رواج این شیوه موجب میشود تا برگزاری جشنی همگانی، در انحصار گروهی خاص قرار بگیرد و دیگران حداکثر تماشاگر مراسم باشند. جشن سده در میان بسیاری از زرتشتیان و از جمله پارسیان هند در چهارم بهمن (برابر با دهم بهمن ماه در گاهشماری یزدگردی) برگزار میشود.
دلایل برگزاری جشن
جشن سده هیچگاه به هیچیک از اقوام یا ادیان باستان ارتباطی نداشته و همواره جشنی همگانی و برگرفته از شرایط اقلیمی و رویدادهای کیهانی بوده است. قدمت زیاد این مراسم باعث شده تا در باره دلایل برگزاری آن روایتهای بسیار متعدد و متناقضی در منابع قدیم ثبت شود.
یکی از دلایلی که برای پیدایش سده یاد میکنند همانا کشف آتش توسط هوشنگشاه در شاهنامه فردوسی است. باید گفت که داستان کشف آتش در زمان هوشنگ، هیچگاه باور ایرانیان نبوده و از ساختههای جدیدتر است. این فرضیه امروزه مورد توجه بیشتر شاهنامهشناسان قرار گرفته و از جمله در نسخههای تصحیح شده جلال خالقی مطلق و مصطفی جیحونی، داستان کشف آتش به دلایل بسیاری در زمره بیتهای افزوده شده و الحاقی شاهنامه آورده شده است. از سویی از این داستان در هیچیک از متون تاریخی مقدم بر شاهنامه و گاه متاخر بر آن یاد نشده است و همچنین میدانیم که کشف آتش بسیار کهنتر از عصر هوشنگ است که با توجه به اشارههای شاهنامه در باره چگونگی و دستاوردهای زندگی انسان در آن دوره (ساخت ابزار ریزسنگی، یکجانشینی، آغاز کشتوزرع و اهلی کردن برخی حیوانات)، میبایست با دورهای منطبق باشد که در باستانشناسی بنام «میانسنگی/ مزولیت» (حدود ۱۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پیش) خوانده میشود. و از سوی دیگر این بیتها در برخی نسخههای متقدم شاهنامه و از جمله کهنترین آن (دستنویس فلورانس) وجود ندارد.
نگارنده بر این باور است که پیدایی این جشن (مانند بسیاری مناسبتهای دیگر) نه فقط یک دلیل، بلکه دلایل متعددی دارد که همزمانی آنها بر اهمیت جشن افزوده است.
نخست اینکه، اشارههای فراوانی که از داستانها و ترانههای مردمی بدست میآید؛ نشانگر به ستوه آمدن مردم از یخبندان و آرزو برای رفتن سرما و یا کاستنِ از شدت آن بوده و همین نکته مهمترین دلیل پیدایش این مراسم و بر افروختن آتشهایی در مبارزه نمادین با سرماست.
بجز این، به نظر میآید که چند واقعه کیهانی نیز در پیدایش این آیین بیتاثیر نبوده است. نخست اینکه جشن سده در چهلمین روزِ شب یلدا یا شب زایش خورشید (انقلاب زمستانی) برگزار میشود و جشن چهلمین روز تولد خورشید است. دوم اینکه، دهم بهمن ماه، یکی از دو هنگامِ سال است که در عرضهای بالایی ایران، طول تاریکی کامل آسمان ۱۲ ساعت تمام است. سوم اینکه، میدانیم ارتباط واژه «سده» با عدد «سد/ صد» هنوز به اثبات نرسیده است. عدد «سد» به شکل «صد» معرب شده، در حالیکه واژه «سده» به شکل «سَذق» معرب گشته است. اما در زبان اوستایی واژه «سَـد» به گونه جالبی هم به معنای «فرو رفتن/ غروب کردن» و هم به معنای متضاد آن یعنی «بر آمدن/ طلوع کردن» آمده است. همچنین واژه «سَـذِه» در اوستا، هم به معنای طلوع کردن و هم به معنای غروب کردن آمده است که به گمان برگرفته از رویداد زیر است:
در حدود پنج هزار سال پیش و در نخستین شبهای شبهای بهمنماه، رویداد جالبی رخ میداده که بعید نیست با آیینهای جشن سده در پیوند باشد. این رویداد عبارت است از طلوع و غروب همزمان دو ستاره پرنور و درخشان آسمان به نامهای «سماک رامح» و «نسر واقع» در شمال شرقی و شمالغربی آسمان سرشبی. در آن زمان ستاره زرین «سماک رامح» در آسمان سرشبی عرضهای بالایی ایران و در افق شمالشرقی، به تازگی طلوع کرده و ستاره سپیدفام و درخشان «نسر واقع» در همان هنگام و در افق شمالغربی، آماده غروب کردن بوده است. احتمالاً طلوع و غروب همزمان دو ستاره درخشان آسمان، موجب پیدایی معنای دوگانه و متضاد واژههای اوستایی «سد» و «سذه»، و نیز عاملی دیگر برای جشن سده بوده است.