این گفتار نگارنده در کتاب «نوروزنامه»، ۱۳۸۶، صفحه ۲۲۰ تا ۲۲۶، نیز منتشر شده است.
این گفتار، در اصل نامهای سرگشاده بوده است که در تیرماه سال ۱۳۸۴ و پس از رویدادهای تلخی که برای چارتاقی نیاسر پیش آمده بود، نوشته شد و در همان زمان برای شماری از مسئولان محلی و کشوری همچون ادارههای میراث فرهنگی نیاسر، کاشان، اصفهان و مرکز؛ و نیز بخشداری نیاسر، فرمانداری کاشان، استانداری اصفهان و پژوهشکده باستانشناسی فرستاده شد و در بسیاری از مطبوعات و رسانههای گروهی مانند روزنامههای شرق، ایران، کیهان، ماهنامه معمار و خبرگزاری میراث فرهنگی ، متن کامل و یا گزیدهای از آن منتشر شد.
* * *
چارتاقی نیاسر کاشان، بنای علمی ایران باستان و یکی از معدود تقویمهای آفتابی سالم باقیمانده در ایران و جهان، و کهنترین بنای باستانی منطقه، بر اثر بیتوجهی، در معرض نابودی قرار دارد.
دوازده سال از آغاز پژوهشهایم در باره چارتاقی نیاسر، و چهار سال از انتشار کتابی در باره آن میگذرد. («نظام گاهشماری در چارتاقیهای ایران»، ۱۳۸۰؛ و چاپ تازهتر آن بنام «بناهای تقویمی و نجومی ایران» (رصدخانههای ایران)، ۱۳۸۳، از همین نگارنده. در این کتاب برای نخستین بار، کاربرد تقویمی چارتاقیهای ایران معرفی شده است).
در این مدت، دهها بار برای مطالعات میدانی، به تنهایی و یا با همراهی دوستداران باستانستارهشناسی ایران، به نیاسر رفتهام. در هر سفر، آشکارا تبدیل شدنِ روستای دور افتاده و ناشناخته نیاسر به شهری نسبتاً بزرگ را میدیدم و رونق و ترقی نیاسر، آشکارا به چشم میآمد. در این مدت، روستایی که بندرت گذر کسی بدان میافتاد؛ به شهری بدل میشود با انبوه گردشگرانی که از دور و نزدیک برای دیدار از آن، دیدار از چشمه باستانی پاک و دوستداشتنی آن، دیدار از نیایشگاه و چنار کهنسال آن، دیدار از باغ تالار، آبشار و باغهای گل گلاب، و به ویژه برای بازدید از چارتاقی، خود را به آنجا میرساندند. اما در میان اینهمه رونق و ساختوساز، بنای چارتاقی که با کاربرد ویژهاش در ایران و جهان منحصر بفرد است، به فراموشی کامل سپرده شد. به دیده هیچکس نیامد، تنها ماند و در انتظار فروپاشی همیشگی روزگار بسر برد. در هر سفر، رونق روزافزون نیاسر را میدیدم و تباهی تداوم یافته چارتاقی را. هر بار زخمی تازه و آسیبی جدیتر بر پیکره پیر و فرتوت آن. آسیب برای بنایی که دهها سال است در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
در اینجا به بخشی از مهمترین آسیبهای وارد شده، و تهدیدهایی که بنا با آن مواجه شده است، میپردازم و از همه دست اندرکاران، از همه مردم و به ویژه دوستداران فرهنگ و تمدن ایرانی، از همه مطبوعات و تشکلهای غیر دولتی جوانان که به افتخارهای میهنی میاندیشند؛ برای یاری در جلوگیری از نابودی آخرین چارتاقی ایران، استمداد میجویم:
۱- از این بنا هیچگونه حفاظتی به عمل نمیآید. چارتاقی در دامنه کوه و به حال خود رها شده و نه تنها کمترین رسیدگی به بنا و وضعیت اسفبار محوطه آن نمیشود؛ بلکه در میان جمعیت فراوان گردشگرانی که به نزدیک آن میروند، هیچ نگهبانی از بنا مراقبت نمیکند. کندهکاری بر روی دیوارهای بنا و کلنگزنیهای گنجیابان در پیرامون آن، عملی بسیار عادی و روزمره شده است. آگهیهای خرید و فروش و اجاره گنجیاب در اطراف چارتاقی و در همه جای نیاسر به فراوانی به چشم میخورد. متأسفانه این بیتوجهی شامل چشمه و چنار کهنسال نیاسر نیز میشود. این چنار عظیم، در حالیکه از درون دچار پوسیدگی و ضعف استقامت شده است؛ اما همچنان بدون هیچگونه دیوار حائل و اقدامات حفاظتی در میانه راهی پر عبور و مرور جای گرفته است. به این ترتیب بعید نیست که بزودی به سرنوشت تلخ چنار تجریش و چنارهای بسیار بزرگ پونک دچار شوند.
۲- بخشهای وسیعی از پایههای بنا و شاخصهای اندازهگیری پرتوهای خورشید، به منظور مرمت و کفسازی، در دل خروارها سنگ و بتون دفن شده و دیوارهای بنا با اندودی سخت پوشانده و پنهان شده است. این عمل نه تنها موجب نابود شدنِ بخشهایی از بنا، بلکه به دلیل یخزدگیهای زمستانی، موجب آغاز تخریبِ تمامی بنیانِ پایههای بنا شده است. اگر این اعمال با نظر و مشورت متخصصان انجام شده، آنان چه کسانی بودهاند و با چه نگرشی چنین طرحهای تخریبی را پیشنهاد دادهاند؛ و اگر اجرای این طرح بدون نظر و مشورت اهل خبره و صرفاً با تصمیم عدهای بیاطلاع و ناآگاه بوده است، چگونه بدون نظر کارشناسان، چنین طرح مخربی تصویب و اجرا شده است؟ این عمل در مغایرت کامل و ناقض بند الف ماده ۶ قانون حفظ آثار ملی (مصوب ۱۲ آبان ۱۳۰۹) و آییننامه اصلاحی آن (مصوب ۲۸ آبان ۱۳۱۱) است که به موجب آنها منهدم کردن یا خرابی وارد آوردن به آثار ملی و مستور ساختن آنها به اندود، ممنوع و جرم جزایی شناخته شده است. افسوس که پس از گذشت ۷۳ سال از تصویب و اجرای این قانون، هنوز میباید نگران نقض آن باشیم.
۳- در نزدیکی محل تقسیم آبِ چشمه نیاسر و در نزدیکی چارتاقی، ساعتی آفتابی و کهن و ساخته شده از سنگ قرار داشت که متأسفانه در نهایت بیتوجهی و به منظور ساخت بنایی چند طبقه، برای همیشه منهدم و نابود شد. این ساعت را مردمان نیاسر به نام «سنگ نیمه رو» میشناختند و با بنای چارتاقی به عنوان یک تقویم آفتابی، یک مجموعه کامل را تشکیل میدادند.
۴- در میانه بنا، بدون هیچگونه شواهد یا اثر قبلی، محلی به عنوان آتشدان ساخته شده و موجب گمراهی و فریب بازدیدکنندگان در کارکرد واقعی بنا شده است. علاوه بر این، وجود چنین آتشدان مجعول و قلابی، موجب تجمع افراد بازیگوش و بیاطلاع و آتشبازی در داخل بنا شده است که بقایای آتش و دودهها، سلامت بنا را تهدید میکند. «تغییر صورت بنا» نیز در مغایرت با بند ب قانون یاد شده بالا است و به موجب آن ممنوع بوده و جرم شناخته شده است.
۵- در محل چارتاقی، یک تابلوی اطلاعرسانی توسط شهرداری نیاسر نصب شده است که ضمن اشاره به ثبت بنا در فهرست آثار ملی!، آنرا به نقل از آندره گدار و با جعل گفتارهای او، آتشکدهای ساخته اردشیر بابکان دانستهاند. در حالیکه گدار، ضمن استفاده از این نام، به صراحت گفته است که این بنا یک آتشکده نیست (آندره گدار، آثار ایران، جلد ۱، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص ۴۶) و در جای دیگری اینها را روایاتی بیارزش قلمداد میکند که با آزمایشهای ساختمان تأیید نشده است (همو، هنر ایران، ترجمه بهروز حبیبی، چاپ سوم، ۱۳۷۷، ص ۲۴۵ . باید دانست که در هر صورت فرضیههای آندره گدار، فصلالخطاب به حساب نمیآید). تبلیغ این واژه ساختگی موجب شده است تا امروزه برخلاف مردمان کهنسال نیاسر، از واژه آتشکده به جای چارتاقی استفاده شود و با تابلوهای راهنمای دیگری که اخیراً در نیاسر نصب شده است؛ به رواج این پندار اشتباه دامن زده شود.
۶- در فاصله حدود ۲۰۰ متری غرب بنا، عملیات استخراج سنگهای ساختمانی از معدن سنگ اجرا میشود که به گفته مردم محلی، گاه با انفجارهای مهیب برای متلاشی کردن سنگها همراه است. اجرای چنین انفجارهایی در فاصلهای چنین اندک، بیگمان آسیبهای جبرانناپذیری به استحکام بنا وارد میکند و بیتردید ادامه این روند، آنرا متلاشی خواهد کرد. این عملیات نیز در صورت صحت، ناقض بند ب قانون یاد شده بالا است که به موجب آن عملیاتی در مجاورت آثار ملی که سبب تزلزل بنا شود، ممنوع بوده و جرم شناخته میشود.
۷- بتازگی چندین خانه روستایی در فاصله حدود ۱۵۰ متری شرق چارتاقی، خریداری و به قصد احداث هتل یا بنایی بلند در آن محل، تخریب شدهاند. این محوطه، دقیقاً در شرق بنا و در امتداد تابش پرتوهای بامدادی خورشید به شاخصهای خورشیدی چارتاقی است. چنانچه چنین فاجعهای اتفاق افتد، کارآیی علمی دوهزار ساله این بنا از دست میرود و دیگر هرگز نمیتوان به رصد و محاسبه پرتوهای خورشید در درون این رصدگاه باستانی دست یازید. این آخرین چارتاقی ایران است که هنوز هم پس از گذشت بیست سده، چنین قابلیت علمی را دارا است. سکوت شهرداری نیاسر و دیگر ارگانهای مسئول، و نیز سکوت اداره میراث فرهنگی نیاسر و کاشان در این باره، آسیب جبرانناپذیری به تاریخ علم ایران وارد خواهد ساخت. به یاد داشته باشیم که این آخرین چارتاقی است. آنرا از دست ندهیم که دیگر هیچ شاهدی بر ادعاهای علمی خود نسبت به نیاکان این سرزمین نخواهیم داشت. علاوه بر این، چنین ساخت و سازی ناقض بند ۲ آییننامه اصلاحی قانون حفظ آثار عتیقه (مصوب ۲۸ آبان ۱۳۱۱) است که در آن به ممنوعیت اجرای عملیاتی در مجاورت ابنیه ثبت شده در فهرست آثار ملی اشاره شده که به صورت آنها صدمه وارد آورد.
۸- حریم قانونی چارتاقی نیاسر، بارها و بارها با ماشینآلات سنگین، حفاری و زیر و رو شده است و همچنان میشود. متأسفانه در این خاکبرداریها، بازمانده بناهایی باستانی که در پیوند با چارتاقی بوده است، بطور کامل و برای همیشه تخریب و نابود شد و امکان ادامه تحقیقات در باره آنان برای همیشه از دست رفت. برای نگارنده دانسته نیست که چه مرجعی اجازه چنین تخریبهایی را صادر میکند و با چه اهدافی چنین اجازههایی داده میشود. و اگر تخریبها بدون مجوز صورت گرفته است، چگونه مسئولان محلی از خاکبرداریهای چندین باره ماشینآلات سنگین بیاطلاع بودهاند؟
۹- اما غمانگیزترین رویداد اینکه در سفر اخیر به نیاسر (خرداد ۱۳۸۴) و در حالیکه اخیراً اداره میراث فرهنگی نیاسر نیز راهاندازی شده است؛ با کمال تأسف و حیرت فراوان دیده شد که بخشهای بسیار وسیعی از پایههای اصیل و باستانی بنا و شاخصهای تقویمی آنرا به بهانه نصب نورافکن و یا دلایل ناشناخته دیگر، بطور کامل تخریب کردهاند. برای نصب نورافکنی کوچک، کل پایه دیوارهای بنا تا انتها معدوم و متلاشی شده است. سنگهایی که با دقت فراوان و با محاسبات دقیق نجومی در دوهزار سال پیش ساخته شده بود، در زیر ضربههای جهل خرد و نابود شد. چه غمانگیز است، ارزشی که ما برای یادمانهای پیشینیان خود قائل هستیم و چه لحظه شومی بود، آن زمان که کلنگهای افراد ناآگاه، بخواست افرادی ناشناس، بر پیکره این آخرین چارتاقی فرود میآمد. میپرسیم: چه کسی دستور چنین تخریب خلاف قانونی را صادر کرد و مسببان این تخریبها کِی و در کدام دادگاه محاکمه خوهند شد؟ روان دانشمندان سازنده بنا در آن لحظههای تلخ چه رنجی میکشیدند و نسبت به فرزندان خود چه میاندیشیدند و چه میگفتند؟ دریغ و درد بر ما، این فرزندان ناخلف آنان!
این سخنانی بود از دلی دردمند و برای آیندگان. بی گمان تلخی این سخنان، بیش از تلخی نابودی یک اثر منحصر بفرد و یگانه ایران، نیست. این کمترینِ خواستههای ماست: چارتاقی، امید پژوهشگران تاریخ علم ایران است. چارتاقی نیاسر را ویران نکنید!
پیوست: در بهار سال ۱۳۹۰، سطح بیرونی نیمه پایینی چارتاقی نیاسر با تصمیم ویرانگر آقای راعی- مدیر وقت پایگاه میراث فرهنگی نیاسر و مدیر فعلی پایگاه میراث فرهنگی بیستون- به بدترین و غیراصولیترین شکل ممکن و به اسم مرمت دچار تخریب و آسیب جدی شده است. آسیبی که هرگز امکان اصلاح آن و بازگردادن آن به وضع قبلی وجود ندارد.
گزارشهای دیگران:
گفتگوی خانم شهلا رستمی از رادیو فرانسه: تقویم آفتابی نیاسر رو به ویرانی است.
گفتگوی آقای بیژن روحانی از رادیو زمانه: وضعیت بحرانی چارتاقی نیاسر.
روزنامه اعتماد: وضعیت اسفبار و رو به تخریب چارتاقی نیاسر.
گفتگوی آقای حمیدرضا حسینی از روزنامه همشهری: بناهای تاریخی ایران مثل ساعت کار میکنند.
خبرگزاری ایرنا: خطرات زیادی تقویم آفتابی نیاسر کاشان را تهدید میکند.