دیده میشود که در تجمعها و برنامههای سیاسی یا اجتماعی، کودکان را به خط کرده و با شعارها و مستمسکهای به ظاهر جذاب و فریبنده و مردمپسند، اطلاعیهها و اعلامیههای خود را به دست آنان میدهند و آنانرا به سیاهیلشکر و سکوی تبلیغاتی خود تبدیل میکنند. حتی بدتر از اینها، دیده شده که از کودکان برای سرکوب تظاهرات بهرهکشی میکنند و یا آنان را تشویق و تحریک به مبارزه و شرکت در تظاهراتی میکنند که ممکن است به آنان صدمه وارد شود.
چنین اعمال ضدبشری و بهرهکشی از کودکان و بسیج آنها برای مقاصد حزبی و ایدئولوژیکی، به فراوانی در جوامعی که اطلاع چندانی از حقوق کودکان و محدودیتها و ممنوعیتهای اخلاقی و قانونی مرتبط با آنرا ندارند، اتفاق میافتد.
تجربههای تاریخی نشان داده است کسانی که کودکان را تشویق میکنند به هواداری و سرود حمایت خواندن و شعار دادن، و یا کودکان را «به صف» میکنند و اعلامیه و تابلو و پرچم و شاخه گل به دست آنان میدهند، هنگامی که قدرتش را داشته باشند، مسلسل در دستانشان میگذارند.
وادار کردن دختربچهها به آتش زدن عروسکهای خود، نهایتی بر بیرحمی و قساوت
۱۰ دی ۱۳۹۴
بنا به گزارش مصوری که اخبار شبکه دوم تلویزیون نشان داد، مسئولان یک دبستان دخترانه در حیاط مدرسه آتشی برافروخته و کودکان معصوم را وادار و تشویق کردهاند که عروسکهای بهزعم خود غیر اسلامی و مروج فرهنگ غرب را به داخل آتش بیندازند و بسوزانند و آتش گرفتن و سوخته شدن آنها را نیز تماشا کنند.
عروسکهایی که دخترکان ما آنها را عضوی از خانواده خود و همچون بچه خود و چونان همبازی و همصحبتی عزیز و صمیمی به حساب میآوردهاند و هر کدام آن عروسکها بخش مهمی از خاطرات و بازیها و آرزوها و احساسات بیشائبه آن دخترکان پاک و بیگناه بودهاند.
پرسش اینجاست که یک متولی تعلیم و تربیت چگونه میتواند از تأثیر عاطفی هولناک و مخربی که با چنین اعمال خشونتورزانه بر جان و روان کودکان مینهد، بیخبر باشد؟ چگونه و تحت چه تربیت و تعالیم و آموزههای اخلاقی کسی میتواند تا این اندازه به بیرحمی و قساوت و انحطاط انسانی برسد؟