Skip to content
بایگانی کلیدواژه دانش‌آموز

کتاب‌ها و فیلم‌ها و رسانه‌های بدآموز: لزوم گردآوری آثار باارزش فرهنگی برای کودکان و نوجوانان

وضعیت زیانبار و نگران‌کننده فیلم‌ها، کتاب‌ها و دیگر محصولات فرهنگی و هنری که در دسترس کودکان و نوجوانان است، ایجاب می‌کند تا به عنوان یکی از چاره‌های فوری، با همکاری و همراهی یکدیگر و با مشورت و نظرخواهی از مطلعین، مجموعه‌هایی از آثار باارزش علمی، فرهنگی و هنری را که می‌شناسیم و عامداً در حال بایکوت و فراموشی و نابودی هستند، شناسایی و گردآوری کنیم و در اختیار کودکان و نوجوانان قرار دهیم.

اگر زمانی کودکان و نوجوانان و دانش‌آموزان را به کتابخوانی تشویق می‌کردیم و اینکه به جای توجه به دو بلای فیلم و فوتبال به کتاب روی بیاورند، امروزه از فرط فراوانی کتاب‌های بدآموز و مخرب، حتی می‌بایست به احتراز از مطالعه کتاب نیز توصیه کرد، مگر آنکه شخص مطلع و دلسوزی آنرا تأیید کرده باشند.

برنامه‌های شبکه‌های تلویزیونی داخلی و شبکه‌های خانگی و نیز ماهواره‌های فارسی‌زبان خارجی در کنار سینماها و گیم‌ها، روزبروز مبتذل‌تر و بدآموزانه‌تر و گمراه‌کننده‌تر می‌شوند. تا حدی که حتی تبلیغ موذیانه و قباحت‌زدایی از مصرف مواد مخدر و چندهمسری و روابط نامشروع و الفاظ رکیک و رفتارهای سبک و زننده و انواع ابتذال‌های دیگر در بسیاری از آنها دیده می‌شوند. فیلم‌ها و کارتون‌هایی که یا در ترویج فساد و بی‌تربیتی و پایین آوردن ذائقه و توقع عمومی از یکدیگر سبقت می‌گیرند؛ و یا با شخصیت‌های بی‌احساس، بی‌عاطفه و مروج خشونت و بی‌رحمی، تربیت کننده نیروی جنگجو و مصرف کننده آتی تسلیحات خریداری شده از استعمارگران […]

ویرانی و تباهی کشور، عاقبت تبعیض تحصیلی و سهمیه‌های آموزشی و شغلی

برابری تحصیلی حق همه انسانهاست. وقتی فرصت‌های تحصیلی و شغلی آلوده به تبعیض و سهمیه شود و بی‌استعدادها جای بااستعدادها را بگیرند، از آن کشور ویرانه برجای می‌ماند. اعطای تبعیض‌آمیز امتیاز و رانت و سهمیه به منظور تربیت اشخاص بی‌اختیار و وابسته و مطیع و دست‌نشانده انجام می‌شود. پذیرفتن استفاده از امتیاز و سهمیه‌خواری نیز عملاً به معنای پذیرفتن اجحاف به حق دیگران، از دست دادن خوی آزادگی و استقلال و عزت نفس، سلب جرأت انتقاد و اعتراض، قبول کردن قید بندگی و سرسپردگی، و ناچار شدن به تسلیم و تعظیم و اطاعت است. باشد تا از آنانی نباشیم که فرصت‌های تحصیلی و شغلی را در شرایط نابرابر و با سهمیه‌خواری و تجاوز به حق دیگران به دست […]

ترویج باستان‌گرایی و جنگ‌افروزی در کتاب‌های درسی مدارس

ناسیونالیسم و باستان‌پرستی «پناهگاه» نیست، «پرتگاه» است!
ناسیونالیسم چگونه انسان‌ها را تحریک به جنگ می‌کند؟ دانش‌آموزان چگونه داوطلبانه تبدیل به برده‌های جنگی می‌شوند؟

آنتونیو گرامشی در «یادداشت‌های زندان» می‌نویسد: «ما تنها هنگامی می‌توانیم بر هژمونی فائق آییم که دانش و فرهنگ غالب محیط سلطه را به بوته نقد و سنجش بسپاریم و میزان خلوص علمی و ناخالصی‌های هژمونیک آنرا شناسایی کرده و جدا نماییم. این وظیفه روشنفکران است که نشان دهند چه میزان از عناصر اقتدارآمیز و غیرانسانی با ماهیت سلطه‌گرانه در علوم و منابع آموزشی وارد شده و پنهان شده‌اند». هژمونی اصطلاح مشهور و ابداعی گرامشی است برای توصیف نوعی از سلطه‌گری که بیش از اتکای بر زور، به توجیه فرهنگی و ایدئولوژیک اقشار تحت سلطه و کسب میزانی از رأی و رضایت آنها متکی است.

نوعی از فریب انسان‌ها که از طریق تبلیغ شوونیسم و ناسیونالیسم و باستان‌گرایی انجام می‌شود، به منظور تربیت نسل مطیع و دست‌آموزی صورت می‌گیرد که بدون هیچ مقاومت و اراده‌ای، مجری سیاست‌های سلطه‌گرانه شود. نسلی که با القائات مبتنی بر ستایش جهان‌گشایان و افتخار به مرزهای پهناور و جان‌نثاری به پای خاک پاک، به آسانی متقاعد به جنگ شود و بتواند با احساسات تحریک شده، اسلحه در دست بگیرد و خود را قربانی اهداف استعماریِ تجاوزطلبان و جنگ‌افروزان و اسلحه‌فروشان کند. که بتواند تحت تأثیر انواع مغزشویی‌های برگرفته از مذهب و ملیت و قومیت و زبان و تاریخ تحریف شده و افتخارات کاذب و اشعار حماسی و موسیقی مهیّج و برتر دانستن خود و پست دانستن دیگران، همنوع و همسایه خود را موجودی بی‌ارزش و دشمن خود فرض کند و حمله به او را «افتخار ملی» و «آزادسازی کشورها» بداند. آنهم در خاورمیانه ملتهب از جنگ‌های مکرر که بیش از هر چیز دیگری، به ترویج صلح و به تربیت نسل پیرو همزیستی بشری و ارزش‌های انسانی نیازمند است.

پایه‌های قدرت فاشیسم بیش از هر چیز دیگر متکی و مبتنی بر هژمونی برآمده از پروپاگاندا است. مبتنی بر تربیت فاشیستی زیر نقاب وطن‌پرستی. دستکاری در تاریخ نیز به شکلی که مقتضی مقاصد امروز شود، یکی از مهمترین و مؤثرترین ابزارها برای جهت‌دهی ذهنی و بسیج افکار عمومی و بهره‌کشی از انسان‌ها است.

اینکه تعدادی از اشخاص و رسانه‌ها با اشاره هدایتگران و در فواصل معین به مخاطبان القاء می‌کنند که نام پادشاهان و تاریخ ایران باستان از کتاب‌های تاریخ مدارس حذف شده و یا قصد آن در نظر است، بخش شاخصی از همان پروپاگانداست که با اهدافی درازمدت برای مخاطب ساده‌دل و سطحی‌نگر بیان می‌شود. فعالیت‌های باستان‌گرایانه و ناسیونالیستی، مکملی برای وضع موجود است. دماگوگ‌ها و متخصصان دستکاری‌های اجتماعی بخوبی می‌دانند که وقتی جامعه‌ای در قبال تحریکات دریافتی، واکنش مقتضی بروز نمی‌دهد و در مقابل آنها مقاوم شده است، لازم است تا محرک‌های تازه‌ای را رونمایی کنند.

مقاومت‌های مردمی در برابر نظام‌های طبقاتی و ثروت‌های انباشته، بخشی از سیر طبیعی تاریخ است. مهمترین ابزار برای مقابله با جنبش‌های پیشرو و مترقی که در روند تکاملی تاریخ شکل می‌گیرند، تبلیغ و ترویج واپس‌گرایی و باستان‌پرستی است. بازگشتی ارتجاعی به هزار و پانصد یا دوهزار و پانصد سال پیش. افکار کهنه‌پرستی در جوامعی که امیدی به آینده ندارند و نگاهشان به گذشته است، شیوع و مقبولیت بیشتری دارد. آنان بجای توجه به پیشرفت و توسعه اجتماعی و انسانی، توجهشان به گذشته‌های دور و رجوع به چیزهایی است که هزاران سال پیش و در سیر تکامل جوامع بشری منقرض […]

حق آموزش به زبان مادری

حق آموزش زبان مادری و نیز حق آموزش به زبان مادری، یکی از حقوق اساسی و ذاتی بشر است. یعنی هر کودکی بطور طبیعی دارای این حق است که در مدرسه به زبان مادری خود آموزش ببیند و یکی از زبان‌های رسمی کشور را به عنوان زبان دوم بیاموزد. این حق را نه کسی به کسی داده است و نه کسی به هیچ بهانه‌ای حق سلب کردن یا مسکوت گذاشتن یا به تعویق انداختن آنرا دارد. […]

آسیب‌های فرهنگستان به علم و به زبان فارسی

نتیجه نهایی لغت‌سازی‌های افراطی فرهنگستان زبان فارسی تضعیف علم و تصغیر زبان فارسی است

علوم بخشی از مفاهیم هستند و زبان وسیله بیان مفاهیم است. علم در خدمت زبان نیست، این زبان است که در خدمت علم و بیان مفاهیم است. چرا که علم نسبت به زبان ترجیح ذاتی دارد.

شوونیست‌ها به زبان خالص تعلق خاطر خاصی دارند؛ چنانکه به خاک و خون و خلوص و نژاد و تاریخ. آنان برای مقاصد خود براحتی تاریخ و تقویم و جغرافیا و هویت اجتماعی و مذهب و زبان و نام‌های جغرافیایی و حتی نام‌های علمی را جعل می‌کنند و دستاوردهای دانش بشری را ملعبه هوس‌های خطرناک خود می‌کنند. در هیچ کجای دنیا جز در میان فارسی‌زبانان و عربی‌زبانان برای نام‌ها و اسامی علمی، معادل‌‌های من‌درآوردی نمی‌سازند.

در زمانی که مشرق‌زمین به علم توجه می‌داشته (بخصوص در قرن‌های چهارم و پنجم هجری)، مغرب‌زمین اسامی علمی وضع شده آنها را با روی باز پذیرفته و هنوز هم بکار می‌برد و در فکر جایگزینش نیست. هیچ زبانی زبان خالص نیست، جز زبان بومیان ابتدایی در نواحی دوردست جهان. زبان انگلیسی به عنوان یکی از غنی‌ترین زبان‌های فعلی در جهان، دارای درصد ناچیزی لغت و نام با ریشه انگلیسی یا آنگلوفریسی است. زبان لاتینی به عنوان یکی از ممتازترین زبان‌های علمی جهان در دوران گذشته و منشأ بسیاری از اسامی و اصطلاحات علمی، ریشه و نیای زبان انگلیسی نیست و زبان انگلیسی نسبت به آن بیگانه به حساب می‌آید. […]

کتاب‌های خطرناک

در جوامع رو به انحطاط، تعداد کتاب‌های زیانبار و خطرناک بسیار بیشتر از کتاب‌های مفید و آموزنده است. کتاب‌هایی که در همراهی با فیلم و دیگر آثار مثلاً فرهنگی و هنری، سلامت جامعه و آینده انسان را هدف می‌گیرند. افزایش انتشار کتاب‌های مضر، ارتباط مستقیمی با انحطاط فکری و ادراک جامعه دارد. در جامعه‌ای که فساد و تباهی همه اندام‌های آنرا از آب و خاک و هوا و نان و غذا و دارو و درمان و مدرسه و دانشگاه و اداره‌جات و دیگر مناسبات انسانی و اجتماعی در برگرفته است، فساد کتاب چندان به چشم نمی‌آید و چندان مهم جلوه نمی‌کند.

دستۀ شاخصی از کتاب‌های خطرناک شامل کتاب‌های مروج نژادپرستی و ناسیونالیسم و بخصوص «کتاب‌های استعماری» می‌شود. کتاب‌هایی که به منظور توجیه و تطهیر استعمار و تسلیم در برابر آن نوشته می‌شوند و با حمایت و تبلیغات گسترده رسانه‌های کشورها و حکومت‌های سلطه‌گر به عنوان کتاب‌های مهم و برجسته به افکار عمومی و به ویژه به نسل رو به رشد معرفی می‌شوند. نمونه شاخص و معروفی از کتاب‌های استعماری که برای شستشوی مغزی کودکان و نوجوانان تهیه شده و در سراسر جهان به زبان‌های مختلف منتشر گردیده، مجموعه کتاب‌های «ماجراهای تن‌تن» هستند که تاکنون موجبات اعتراض‌ها و واکنش‌ها و تظاهرات وسیع ضداستعماری در سراسر جهان را به همراه داشته است. جالب است که کتاب‌های استعماری در ایران نه تنها موجب مخالفت و واکنشی نمی‌شوند، که حتی انتشار و استقبال از آنها بیش از کشورهای دیگر صورت می‌پذیرد.

برخی از فرهنگنامه‌ها و دانشنامه‌ها و دائره‌المعارف‌های مخصوص کودکان و نوجوانان که در دهه‌ها و سال‌های اخیر به فراوانی منتشر می‌شوند، نمونه‌های شاخص دیگری از اینگونه کتاب‌ها هستند که مفاهیم و القائات ناسیونالیستی و استعماری را به عنوان واقعیت‌های بدیهی و به شکلی زیرکانه در لابلای مطالب علمی و آموزشی گنجانده‌اند. […]

بهره‌کشی از کودکان با بهانه‌های جذاب و فریبنده

دیده می‌شود که در تجمع‌ها و برنامه‌های سیاسی یا اجتماعی، کودکان را به خط کرده و با شعارها و مستمسک‌های به ظاهر جذاب و فریبنده و مردم‌پسند، اطلاعیه‌ها و اعلامیه‌های خود را به دست آنان می‌دهند و آنانرا به سیاهی‌لشکر و سکوی تبلیغاتی خود تبدیل می‌کنند. حتی بدتر از اینها، دیده شده که از کودکان برای سرکوب تظاهرات بهره‌کشی می‌کنند و یا آنان را تشویق و تحریک به مبارزه و شرکت در تظاهراتی می‌کنند که ممکن است به آنان صدمه وارد شود.

چنین اعمال ضدبشری و بهره‌کشی از کودکان و بسیج آنها برای مقاصد حزبی و ایدئولوژیکی، به فراوانی در جوامعی که اطلاع چندانی از حقوق کودکان و محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های اخلاقی و قانونی مرتبط با آنرا ندارند، اتفاق می‌افتد.

تجربه‌های تاریخی نشان داده است کسانی که کودکان را تشویق می‌کنند به هواداری و سرود حمایت خواندن و شعار دادن، و یا کودکان را «به صف» می‌کنند و اعلامیه و تابلو و پرچم و شاخه گل به دست آنان می‌دهند، هنگامی که قدرتش را داشته باشند، مسلسل در دستانشان می‌گذارند. […]

دانشنامه دانش‌آموز

«دانشنامه دانش‌آموز»، ایده‌ای است که در دست بررسی و تألیف و تدوین قرار دارد. این دانشنامه منبع و مرجعی علمی برای نوجوانان و دانش‌آموزان خواهد بود تا بتوانند پاسخ کنجکاوی‌ها و پرسش‌های خود از جهان هستی و محیط پیرامونی را در آن بیابند و از بینش و دانش‌های پایه و دانستنی‌های بنیادینی که برای رشد علمی و آگاهی اجتماعی بدان نیاز دارند، برخوردار شوند.

در جهان ارتباطات کنونی، تأثیر سازنده یک دانش‌آموز دانش‌پژوه امروزی که دانشمند دانا و انسان‌دوست فردا خواهد شد، به تمام مردم جامعه کوچک پیرامونی خود و نیز به جامعه بزرگ بشریت خواهد رسید. هیچ درد و رنجی در دنیای امروز نیست که به دیگران سرایت نکند و هیچ تلاش سازنده‌ای نیست که نفع آن به همه مردم جامعه و به همه جهانیان نرسد. […]

اشارات ضداستعماری در حکایات کهن: پینوکیو، دوآل‌پا و بز زنگوله‌پا

نویسنده پینوکیو، پندهایی از تجارب تلخ و دام‌های روزگار را در قالب تمثیل‌ها و اشاره‌های زیبا و خردمندانه به کودکان می‌آموزد. او کسانی را پیش چشم بچه‌ها می‌آورد که می‌خواهند با وعده‌های زیبا و سخنان فریبگرانه، کاری کنند تا آنان به میل خود کارهای جدی و سازنده را رها کنند و به «رقصیدن» در «خیمه شب بازی» سودآور آنان روی بیاورند. و نیز برای اینکه از «بدکاران» در امان باشند، در «قفس» از آنان نگهداری شود. او از کسی یاد می‌کند که با سخنان زیبا و وعده رسیدن به «شهر شادی‌ها» و ساختن «تاریخچه» قلابی برای آن شهر، بچه‌ها را تبدیل به کره‌هایی می‌کند تا «حمال کالسکه» او شوند. 

کارلو کولودی (نویسنده ایتالیایی پینوکیو در قرن نوزدهم میلادی) قصد داشته تا با اشاره‌ای مختصر، پرده از جلوی چشم کودکان هشیار بردارد تا آنان پی به مکرها و دام‌هایی که بر سر راه زندگی انسان‌ها هستند، ببرند. اما در جامعه‌ای که متوسط ادراک عمومی اندک باشد، نه تنها چنین تمثیل‌هایی برای کودکان و حتی بزرگسالان به کار نخواهد آمد و قابل درک نخواهد بود؛ که حتی اگر به صراحت و با صدای بلند و با نشان دادن دم خروس‌های فراوان، فریاد زده شود: آن شخص یا آن حزب یا آن رسانه با چنین تاریخ‌سازی‌ها و با چنان وعده‌ها و سخنان زیبا و پرچم‌های فریبگرانه‌ای که در دست گرفته، آهنگ آنرا دارد تا ما و شما را به کالسکه سوداگری و سلطه‌گری خود ببندد؛ باز هم قادر به درک و فهم آن نیستیم. بسیاری از مشکلات چنین جوامعی، برخاسته از همین زودباوری‌ها، هیجان‌زدگی‌ها، دلبستگی‌های نسنجیده و عواقب ناشی از آنها است. […]

آفت کنکور و توصیه‌هایی برای علاقه‌مندان به رشته باستان‌شناسی

کنکور به شکل فعلی خود موجب طرد و تخریب جوانان باهوش و انحطاط کشور می‌شود. رقابت‌های ناعادلانه و ظالمانه‌ای که طی آن اشخاص دارای هوش و فکر و فهم و قوه تجزیه و تحلیل و استنتاج مردود می‌شوند و اشخاصی مقبول می‌گردند که فقط دارای حافظه بهتری باشند. تجربه نشان داده است که اشخاص خوش‌حافظه شاید بتوانند سریع تست بزنند و انبوهی از اشعار و مطالب را همچون یک دستگاه ذخیره اطلاعات در ذهن خود بایگانی کنند، اما تقریباً هیچگاه نتوانسته‌اند از آن اطلاعات استفاده ارزنده‌ای بکنند و منجر به نتیجه درخوری بشود. پیشرفت‌های بشری تابع و حاصل فکر و عمل اشخاصی بوده که شاید حافظه قوی نداشته‌اند، اما دارای هوش فراوان و قدرت تفکر و فهم و تجزیه و تحلیل بالاتری بوده‌اند. همان‌هایی که در چرخه عبث کنکور خرد و نابود می‌شوند و نابودی آنان نتیجه‌ای نخواهد داشت جز اضمحلال حال و آینده کشور. بخصوص در شرایطی که «اشخاص سهمیه‌دار» و شاید بی‌استعداد جای دو گروه بالا را پر می‌کنند و وضعیت اسفبارتری به وجود می‌آید.

هیچگاه با کلاس‌های کنکور همکاری نداشته‌ام. چرا که سازوکار کنکور و کلاس‌ها و کتاب‌های آنرا که هم شاگردان نگون‌بخت و هم آموزگاران ناچار را به کام خود کشیده است، دلالی دانش قلابی، بهره‌کشی از نسل جوان، و کسب‌وکاری ناسالم و ویرانگر می‌دانم. به همان ناسالمی خرید و فروش مواد مخدر و دلالی انسان. آن دلال‌هایی که جوانان آینده‌ساز جامعه و استادان فرهیخته را به چشم منبعی برای بهره بردن و طعمه‌هایی برای غارت کردن نگاه می‌کنند، نمی‌توانند نه به علم دلبستگی داشته باشند، نه به فرهنگ، نه به آینده جامعه، و نه حتی به انسانیت. همین دلال‌ها هستند که کارشان حتی با اعلام نتایج کنکور هم تمام نمی‌شود، بلکه پس از آن نیز طعمه‌های خود را تشویق می‌کنند تا به منظور نگارش مقاله برای مجلات داخلی و خارجی، و نیز پایان‌نامه تحصیلی به آنان رجوع کنند و سفارش کار بدهند. سفارش تولید علم قلابی و مدرک قلابی که می‌تواند همچون هر فساد دیگری، کشور و جامعه‌ای را به تباهی بکشد. این دلال‌ها الزاماً اشخاصی خارج از محیط دانشگاه‌ها نیستند. دانشگاه‌های ما با چنین رویه‌ای تبدیل به مراکز رسمی صدور مدارک تحصیلی قلابی و فارغ‌التحصیلان بیسواد شده‌اند. […]

اسامه:نگاهی به رنج‌های بی پایان و دیرین دختران در سرزمین‌های افراط‌گرا

فیلم «اسامه» ساخته «صدیق برمک» فیلمساز و هنرمند ارزنده افغانستان، تنها قصه درد و رنج دختران افغانستان طالبانی نیست. اسامه، سرگذشت همیشگی و تکرارشونده دختران همه سرزمین‌های افراط‌گرا و همه تاریخ بشریت از پایان عصر نوسنگی تاکنون است. اسامه، نه تنها رنج‌نامه یک دختر، که دردنامه هر انسان و قصه تباهی هر میهن، هر آبادی و آبادانی، و هر سرزمینی است.

اسامه می‌ترسد. از همه چیز و همه کس. جامعه پیرامون او از صدای ویرانگری، نفیر جنگ و گلوله، استغاثه زنان، بیماران بی پناه، و فشارها و محدودیت‌ها و محرومیت‌ها لبریز شده است. دستان پناه‌جوی اسامه، همواره دامن مادر را چنگ زده و چشمان نگران و مصیب‌دیده‌اش در انتظار رنج و ستمی دیگر.

اسامه، فقط در آغوش مادربزرگ آرام می‌گیرد. بر زانوان خشکیده‌اش می‌خسبد و گیسوان بلندش را به میان پنجه‌های تکیده مادربزرگ فرو می‌نهد. مادربزرگ، گیسوان او را می‌نوازد و می‌بافد و با گفتار دلنشینش از روزگار سخت و سیه باز می‌گوید. روزگاری که در آن می‌باید گیسوان نازنین دخترک را با قیچی ببرد تا اسامه پسرنما بتواند در میان آدمی‌خواران زنده بماند. بریدن گیسوان دختری که هزاران سال در آغوش هزاران مادربزرگ، به چهل رشته بافته شده و بر هر رشته، گلی نهاده شده، با قیچی‌ای بزرگ و سنگین شدنی است و صدیق برمک نیز چنین می‌کند. دخترک، گیسوان بافته و بریده شده خود را به گلدانی می‌کارد و آبش می‌دهد. […]

آینده جوانان ایران و آرمان‌های پیش رو

بی‌‌گمان دوستان و دانش‌پژوهان این گردهمایی پرشکوه سالیانه، انتظار دارند تا از زبان یک پژوهشگر کوچک باستان‌‌شناسی ایران، سخنانی در باره فرهنگ و تمدن کهن ایران بشوند. اما بودن در میان جوانانی که می‌توان آینده میهن را در چشمان آنان جستجو کرد، بر آنم می‌دارد تا با نگاهی به گذشته به جستجوی چشم‌اندازهای آینده و آرمان‌های پیش رو بپردازم. از فرهنگ و تمدن کهن ایران تا آنجا که در توانمان بوده، گفته‌ایم و خواهیم گفت؛ نوشته‌ایم و خواهیم نوشت. اما هیچکدام اینها به تنهایی برای ساختن آینده‌ای بهتر و زیباتر کافی نیست.

اگر در گذشته‌های دور، کشوری با توان نظامی برتر و سپاهی فراوان‌تر و کارآزموده‌تر می‌توانست کشورهای دیگر را تسخیر کند؛ و اگر در گذشته‌های نزدیک‌تر، کشورهای استعماری با نفوذ و تسلط بر منابع کشوری دیگر و برگماردن حکومت‌های وابسته و دست‌نشانده، بر مستعمره‌های خود می‌افزودند و آنان را در چنگال خود نگاه می‌داشتند؛ امروزه تمام آن شیوه‌ها کهنه و منسوخ شده است.

در جهان امروز، جامعه و کشوری که از لحاظ دانش و فن‌آوری از میزان متوسط جهانی باز پس ماند؛ ملت‌هایی که نیازمند دانش و دستاوردهای فنی و صنعتی کشورهای دیگر باشند، شکست‌خوردگان دنیای امروزند. ادعای استقلال در دنیای امروز برای کشورهایی که صادر کننده مواد خام طبیعی و بدون ارزش افزوده، و وارد کننده تمام محصولاتی است که برای زندگی امروز به کار می‌آید؛ ادعایی عبث است. هرگونه ادعای میهن‌پرستی و میهن‌دوستی و آینده‌نگری برای مردمان کشوری که چنانچه مرزهایش بسته شوند، در مدت کوتاهی تمامی بنیان‌های اقتصادی و صنعتی و کشاورزی آن به علت وابستگی مفرط از هم می‌پاشد و از گرسنگی و بیماری تباه می‌شوند، نه یک ادعا که یک شوخی تلخ است. […]

web analytics