اسکار وایت موسکارلا (Oscar White Muscarella) باستانشناس و متخصص آثار هنری ایران و شرق باستان و از موزهداران پیشین موزه هنر متروپولیتن در نیویورک است. از او تاکنون کتابها، مقالهها و کاتالوگهای متعددی منتشر شده که از جمله عبارتند از: «عاجهای تپه حسنلو» (۱۹۸۰)، «آثار عصر مفرغ و آهن شرق نزدیک باستان در موزه متروپولیتن» (۱۹۸۹)، «گاهنگاری مجعول تپه زیویه» (۱۹۷۷)، «تپه سرخدُم در موزه متروپولیتن» (۱۹۸۱) و «آثار مفرغین لرستان» (۱۹۸۸). او سابقه همکاری در کاوشهای باستانشناسی ایران و ترکیه را نیز دارد و در دهه ۱۳۴۰ (۱۹۶۰ میلادی) در تپه حسنلو و عقربتپه (هر دو در نزدیکی نقده) کار کرده است.
موسکارلا کتاب مهم دیگری نیز دارد که در ایران ناشناخته مانده و ترجمه نیز نشده است. این کتاب «دروغی که بزرگ شد: جعل فرهنگ شرق نزدیک باستان» نام دارد و در سال ۲۰۰۰ میلادی در هلند منتشر شده است. او در این کتاب نشان داده است که صرف وجود یک اثر باستانی در موزهای مشهور یا در کتاب دانشمندی صاحبنام دلیل بر اصالت آن اثر نمیشود.
Muscarella, Oscar White, The Lie Became Great: The Forgery of Ancient Near Eastern Cultures, Styx Publications, 2000, 548 p.
موسکارلا در این کتاب از حجم وسیع اشیای قلابی باستانی و سندسازیهای لازم تاریخی و باستانشناختی برای آنها پرده بر میدارد. اشیایی که به گفته او به فراوانی در موزههای جهان پراکنده هستند و دست اشخاص ذینفوذی، همچون فروغی، در ساخت و تجارت آنها دخیل بوده است. او ضمن معرفی مستند و مصور بسیاری از این آثار، در باره همکاری داوطلبانه یا «ناچارانه» باستانشناسان و موزهداران و متخصصان تاریخ هنر در روند این جعلکاریها سخن میگوید.
او «آرتور اوپهام پوپ» و «رومن گیرشمن» را جزو بزرگترین دلالان فروش آثار عتیقه و از ماهرترین سازندگان اشیای تقلبی شبهباستانی معرفی میکند. آثار تقلبی ساخته شده توسط این دو نفر به بسیاری از موزههای مهم جهان فروخته شده و مورد استناد محققان بیاطلاع قرار میگیرد. حتی در کتابهای درسی آموزش و پرورش امروز ایران نیز تصویر کتابهای گیرشمن و آثار تقلبی موجود در آن به عنوان آشنایی با «هویت ملی» منتشر میشوند و ذهن معلم و دانشآموز را گمراه میکنند.
او پوپ و گیرشمن را کسانی میداند که عکس آثار تقلبی را قبل و بعد از عرضه برای فروش، در کتابهای ایرانشناسی خود منتشر میکردهاند و کتابهای آنان در واقع کاتالوگ اشیای تقلبیای بوده است که در میان تعدادی آثار اصیل بُر خورده بودهاند. برای نمونه عکسی که موسکارلا به عنوان مجسمه قلابی مرد هخامنشی در روی جلد کتاب خود گذاشته، قبلاً در صفحه ۲۴۵ کتاب «هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی» نوشته رومن گیرشمن منتشر شده است. این کتاب گیرشمن به اندازهای در بردارنده تصویر اشیای جعلی است که براستی میتوان آنرا کاتالوگ تقلب دانست.
در باره آرتور پوپ و کتاب سیری در هنر ایران بنگرید به اواخر این صفحه: «شیردال تقلبی و اصالتبخشی برای اشیای جعلی غار کلماکره».
برخی از آثار مربوط به ایران که موسکارلا در این کتاب و یا در دیگر مقالات خود آنان را تقلبی دانسته، عبارتند از: جامهای طلای مارلیک و دیگر جامهای منسوب شده به گیلان همچون جام املش، اشیای نقرهای و بعضاً طلایی منسوب شده به غار کلماکره لرستان، زیورآلات مشهور شده با عنوان گنجینه آمودریا یا گنجینه جیحون، زیورآلات طلایی منسوب به تپه زیویه کردستان، کتیبههای گلی و برخی ظروف و مجسمههای سنگی منسوب شده به تپه کُنارصندل و تمدن جیرفت.
موسکارلا مدعی میشود که جاعلان آثار باستانی به اندازهای خبره و سازمان یافته هستند که میتوانند هر دانشجو و پژوهشگر مزاحمی را به راحتی چنان از کار برکنار کنند که هیچ آینده شغلی برای او متصور نباشد. چنانکه خود او نیز سه بار اخراج شده و در نهایت از او خواستهاند که به میل خودش کنارهگیری کند.
او همچنین از نمایشگاههایی یاد میکند که موزه بریتانیا در لندن با اشیای قلابی در نواحی گوناگون جهان برگزار میکند. او بسیاری از اشیای باستانی هخامنشی، اشکانی، ساسانی و بینالنهرینی، مجسمهها و سنگنگارهها، آثار زرین و سیمین و از جمله تکوکها (ریتون)، بشقابهای زرین، کوزههایی با دستههای به شکل حیوان، و امثال آنها را جعلی قلمداد میکند. جعلهایی که گاه حتی باستانشناسان برای آنها مستندنگاریهای لازم و گزارشهای قلابی حفاری را تهیه کردهاند و شناسنامهدار شدهاند.
او میگوید هر کجا که اجازه عکاسی یا ورود دوربین عکاسی به شما ندادند، بنا را بر این بگذارید که با شیء یا اشیای قلابی مواجه هستید.
موسکارلا بر این باور است که بسیاری از موزهها و مجموعههای خصوصی با علم به جعلی بودن آثار بر واقعیتها سرپوش مینهند. جلوی انتشار اخبار آنرا میگیرند و یا مزاحمت خبرنگاران را به ترتیبی از سر خود کوتاه میکنند. چرا که یا اعتبار موزه و مجموعه را در معرض خطر میبینند و یا اخراج و آینده حرفهای خود را.
او در مصاحبهای با سوزان مازور از اشخاصی (و از جمله وزیر خزانهداری ایالات متحده) نام برده است که در طول دهها سال در ایران و عراق و دیگر کشورهای کهنسال دست به حفاریهای غیرمجاز میزدند و از او نیز دعوت به همکاری کرده بودند. حفاریهایی که بنا به گفته او موجب نابودی تاریخ و تمدن این کشورها میشد.
کتاب «دروغی که بزرگ شد» بخصوص برای جامعه ایران که از وفور آثار باستانی قلابی و بخصوص تاریخسازیهای قلابی و استعماری رنج میکشد، کتابی لازم و مفید و راهگشا است.
موسکارلا میگوید: «نسبت مجموعهداری اشیای باستانی با باستانشناسی مثل نسبت تجاوز است با عشق».
انتشار کتاب دروغی که بزرگ شد
۸ مرداد ۱۳۹۸
ترجمه کتاب مهم و ارزنده «دروغی که بزرگ شد: جعل فرهنگ شرق نزدیک باستان» پس از چند سال پیگیری و رفع مشکلات و موانع عدیده منتشر شد. این کتاب نوشته اسکار وایت موسکارلا است و در آن به حجم وسیع آثار باستانی جعلی در ایران و منطقه خاورمیانه پرداخته شده است. در این کتاب همچنین نمونههای فراوانی از آثار تقلبی موجود در موزهها و مجموعههای خصوصی معرفی شده که ساخته و پرداخته شبکههای بانفوذ و قدرتمند دلالی اشیای شبهعتیقه هستند. آثاری همچون برخی سنگنگارههای هخامنشی، جامهای طلایی و ظروف هخامنشی، جامهای طلایی مارلیک و املش، اشیای نقرهای غار کلماکره لرستان، زیورآلات طلایی زیویه، اشیای جعل شده برای انتساب هویت زرتشتی و یهودی به برخی محوطههای باستانی، و بسیاری آثار دیگر که هر شخص منصف و واقعگرایی را که نخواهد سادهدلانه تحت تأثیر تبلیغات رسانههای وابسته به مالفروشان قرار گیرد، حیران میکند. موسکارلا علم باستانشناسی را در عمل نوعی فعالیت دلالی و بازاری آنهم از نوع فریبگرانه و مجرمانه آن قلمداد میکند. کتاب «دروغی که بزرگ شد»، میبایست یکی از کتابهای اساسیای باشد که هر کسی که دستی در امور باستانشناسی و مطالعات باستانی و موزهداری و تاریخ هنر دارد، آنرا مطالعه کرده و مرتباً بدان رجوع کند. هر چند که ترجمه بهتری از این کتاب لازم به نظر میرسد.
ماسکارلا، اسکار وایت، دروغی که بزرگ شد: جعلسازی فرهنگهای باستانی خاور نزدیک، ترجمه صمد علیون، ۱۳۹۸، ۶۶۸ صفحه.