این گفتار نگارنده در کتاب «اسپیتنامه»، ۱۳۸۸، صفحه ۲۵ تا ۲۹، نیز منتشر شده است.
شهر «مسجد سلیمان» در استان خوزستان، نام خود را از بازماندههای بنایی باستانی به همین نام گرفته است که در بلندیهای مشرف به شهر ساخته شده است و از نام اصلی آن اطلاعی در دست نیست. این محوطه باستانی که در گویش مردمان بومی به نام «صفه سرمسجد» نیز شناخته میشود، عبارت است از تختانی (صفهای) چهارگوش به درازا و پهنای تقریبی ۱۲۰ در ۱۰۰ متر که تقریباً تمامی بناهای روی آن از بین رفته و تنها اندکی از شالودههای آنها برجای مانده است. برای ساخت این تختان و بناهای روی آن، در آغاز دیوارهایی در پایین شیب کشیدهاند و آنگاه ناهمواریهای بالای کوه را زدوده و با آوار آن فرورفتگیها و گودی شیب را پر کردهاند تا تختان مناسبی برای ساختوسازها فراهم آید. بر روی این تختان، شماری از بناهای گوناگون همراه با محوطههای باز، و نیز چندین ردیف پلکان برای دسترسی به آن ساخته بودهاند.
در زمینه کاربری بنای مسجد سلیمان هنوز هم آگاهی چندانی در دست نیست. برخی آنرا یک نیایشگاه یا کاخ و یا آتشکده احتمال دادهاند که البته میتوان احتمالهای دیگری همچون بنایی برای گردهماییهای عمومی را نیز گمان داد.
امروزه جز بقایای مبهمی از مجموعه بناها، چیزی برجای نمانده است. اما دیوارهای تختان، بسیاری از پلکان محوطه، و همچنین آثار سکونتگاههای پیرامون آن، تاکنون بازماندهاند و میتوانند سرچشمه آگاهیهای فراوانی باشند که تاکنون بگونهای جدی به آن پرداخته نشده است.
بنای مسجد سلیمان شباهتهای فراوانی با تختجمشید و برخی از دیگر آثار هخامنشی دارد. هر دو، ساخته شده بر تختانی پشت به کوه، دیوارهایی در پایین شیب، سنگهای خشکهچین بزرگ و بدون ملات، بناهای گوناگون بر بالای تختان، و پلکانهای سنگی عریض با خیز کم و پاخور زیاد هستند.
اما بنای مسجد سلیمان در مقایسه با آثار هخامنشی، کهنتر و ابتداییتر است. این گمان وجود دارد که شاید این بنا از آن شاهان پیش از هخامنشی باشد. به هر روی معماری مسجد سلیمان، پیشینه گونهای از معماری است که بعدها با ساخت پاسارگاد و تختجمشید تداوم مییابد.
اما یکی دیگر از شباهتهای بنای باستانی مسجد سلیمان با بناهای هخامنشی، عبارت است از سازهای نیمه چلیپایی و تاقچهمانند که شباهت فراوانی با آفتابسنجهای بنای تقویمی «کعبه زرتشت» در نقشرستم و «زندان سلیمان» در پاسارگاد دارد. نخستین بررسیهای نگارنده نشان میدهد که این سازه نیز همچو خود بنا، نمونهای کهنتر، و پیشینهای از آفتابسنجهای هخامنشی است و زاویههای تشکیلشده داخلی آن با زاویه میل خورشید به هنگام طلوع در آغاز هر یک از فصلهای سال مطابقت دارد.
تقویم آفتابی مسجد سلیمان، فروردین ۱۳۸۳
تقویم آفتابی مسجد سلیمان، پلان مقدماتی
آفتابسنجهای مسجد سلیمان ابزاری برای تشخیص فرارسیدن زمان برگزاری مراسم ناشناخته آیینی در آن جایگاه بوده است و از آنجا که ضلع شمالی بنا (که آفتابسنج نیز بر آن قرار دارد) در امتداد شمال غربی به جنوب شرقی است و خورشید انقلاب زمستانی در امتداد همین ضلع بنا بر میدمد، گمان میرود که آیینهای آن با شب یلدا یا زایش خورشید (مبدأ گاهشماری میترایی) در پیوند بوده باشد.
سالمترین این سازه بر نمای خارجی دیوار شمال شرقی بنای مسجد سلیمان قرار دارد که به تمامی از سنگهای بزرگ و کوچک زبرهتراش و خشکهچین ساخته شده است. بلندای کلی دهانه این آفتابسنج ۹۶ سانتیمتر و پهنای آن ۶۴ سانتیمتر است در حالیکه دو فرورفتگی آن به ترتیب عمقی در حدود ۲۵ و ۲۸ سانتیمتر، و اضلاع انتهایی آنها به ترتیب پهنایی در حدود ۲۰ و ۲۷ سانتیمتر دارا هستند. ثبت اندازههای طولها و زاویهها با اعداد تقریبی، بخاطر فرسودگی و آسیبدیدگی اجزای این سازه است که نیاز به بررسیهای بیشتر و اندازهگیریهای دقیقتر پس از مرمت و نوسازی دارد.
در این سازه چلیپایی/ تقویم آفتابی و به هنگام طلوع خورشید در آغاز هر یک از فصلهای سال، سایه گوشه شرقی آفتابسنج، به ترتیبی که در نقشه دیده میشود بر روی یکی از گوشههای داخلی آن ایجاد میشده است. البته با اینکه بنای مسجد سلیمان و تقویم آفتابی آن آسیبهای جدی بخود دیده (به ویژه در سالهای اخیر) و هیچگونه کوششی برای حفاظت و نگهداری آن انجام نمیشود، هنوز هم میتوان این پرتوها و سایهها را با دقتی متوسط در محل مشاهده کرد.
امید میرود تا جوانان مسجد سلیمان و اداره میراث فرهنگی آن، بیش از این در اندیشه نگاهداری و مراقبت از این یادمان کهن دانشی ایرانیان باشند و برای دستیابی به دیگر تواناییهای زمانسنجی آن (که هنوز نگارنده به پایان نرسانده است) بکوشند.