Skip to content
 

ایرانیان از دید ویلم فلور

ویلم فلور (Willem Floor) ایران‌شناس هلندی و صاحب تألیفات فراوان بخصوص در زمینه تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران از عصر صفوی تا عصر قاجار است. بعضی از آثار او عبارتند از: تاریخ پول در ایران، تاریخ تئاتر در ایران، تاریخ پخت نان در ایران، تاریخ روابط جنسی در ایران، تاریخچه مالی و مالیاتی ایران از صفویه تا پایان قاجاریه، کار و صنعت در ایران، سکه‌های ایرانی، گربه‌های ایرانی، بازی‌های ایرانی، نقاشی‌های دیواری قاجاری، اقتصاد ایران صفوی، کشاورزی ایران قاجاری، بهداشت عمومی در عصر قاجار، صنایع کهن در عصر قاجار، عناوین و پاداش‌ها در ایران صفوی، نظام قضایی در عصر صفوی، تاریخ بوشهر از صفویه تا زندیه، اوزان و مقیاس‌ها در عصر قاجار، اشرف افغان بر تختگاه اصفهان، حکومت نادرشاه، بنوکعب یا عشایر مرزنشین جنوب خوزستان، اولین سفرای ایران و هلند، هلندی‌ها در خلیج فارس و بوشهر، و هلندیان در جزیره خارک.

برخی نظریات فلور با پیش‌فرض‌های متداول بین ایرانیان، با توهماتی که آنها را بجای واقعیات تاریخی گرفته‌اند، و نیز با علاقه مفرط ایرانیان به شنیدن تملق و تعریف و تمجید، متفاوت و متناقض است. او نیز محققی نیست که تمایلی به مجیزگویی و چاپلوسی برای کسب محبوبیت داشته باشد. نظرات فلور- فارغ از درستی یا نادرستی آنها- قابل تأمل و تأنی است و نیاز به مداقه و بحث و بررسی دارد.

فلور معتقد است که هلندیان در خلیج فارس اشغالگر نبودند، بلکه تاجران و کارکنان کمپانی تجاری هند شرقی هلند بودند که با رضایت کریمخان زند فعالیت می‌کردند و حتی با اجازه او بر جزیره خارک مسلط شده بودند. او می‌گوید که ایران کشور بسیار فقیری بوده و اینکه ایرانیان می‌گویند خارجیان همواره ثروت ما را می‌دزدیده‌اند، ادعای تعجب‌آوری است، چرا که ایران ثروتی نداشته که خارجیان دنبال آن باشند. تجارت با ایران برای اروپا امری بی‌اهمیت بود و می‌شد کل کاروان‌های ایران را در یکی از انبارهای گمرک لندن جا داد.

فلور اضافه می‌کند که در اواسط قرن هجدهم برای کمپانی‌های هلندی و انگلیسی هند شرقی معلوم شده بود که تجارت با ایران نه تنها حاصلی ندارد که حتی زیانبخش نیز هست و در نتیجه تصمیم گرفتند از ایران خارج شوند. او اعتقاد دارد که اعطای امتیاز ماهیگیری در دریای خزر به نفع ایران بود و در صورت نبود این امتیاز و درآمد حاصل از آن، هیچ ایرانی‌ای قادر به انجام چنین پروژه بزرگی نبود و حداکثر می‌توانستند همان روش سنتی ماهیگیری خرده‌پا برای قوت لایموت را ادامه دهند. او در باره قرارداد نفتی دارسی نیز معتقد است این قرارداد بیش از اندازه به نفع ایران بوده و منجر به دستیابی ایرانیان به نفت شده و اگر این لقمه آماده و ناشی از زحمت دیگران وجود نداشت، ایرانیان خود قادر به انجام چنین کاری نبودند. فلور معتقد است که ایران در دنیا کشوری نامطمئن و بدحساب دانسته می‌شده که هیچکس حاضر نبود در آن سرمایه‌گذاری کند یا به آن قرضی بدهد.

فلور می‌گوید که ایرانیان نمی‌توانسته‌اند منابع طبیعی خود را توسعه دهند، حاضر به تحمل و تقبل زحمت اینکار نیز نبوده‌اند، مهارت صنعتی و دانش لازم را نیز نداشته‌اند، و حتی حاضر نبوده‌اند تا دانش و تکنولوژی اینکار را خریداری کنند یا دستکم اجرت اجاره آنرا بپردازند. ایرانیان همیشه میل داشته‌اند تا یکنفر خارجی بیاید و با دانش و مهارت و تجربه و ریسک و سرمایه و همت خود همه کارهای لازم را انجام دهد و به نتیجه برساند و سپس ادعا کنند که خارجیان ما را غارت کردند.

فلور در نهایت معتقد است که نخبگان ایرانی را باید سرزنش کرد، چرا که در حرف معترض به قراردادهای با خارجیان هستند اما در عمل نه تنها مانع چنین معاملاتی نشدند، که همواره تلاش کردند از کنار آن سودی ببرند.

web analytics