پیش از این و در گفتار «نژاد آریایی» با استناد به منابع متعدد نشان دادیم که مفهومی به نام نژاد آریایی وجود خارجی نداشته است. بلکه این اصطلاح با تغییر مفهوم «سرزمین» به «نژاد» ساخته شده و از این ترفند برای مقاصد استعماری و سلطه بر مردم بهرهبرداری شده است. و نیز دیدیم که نظریه موهوم نژاد آریایی در خدمت نازیسم قرار گرفت و یکی از فجیعترین جنایات علیه بشریت را رقم زد.
«نژاد آریایی» اصطلاح و مفهومی است که بدون آنکه ایرانیان یا هندیان در ساخت آن نقشی داشته باشند، در اروپا و در ۱۵۰ سال گذشته وضع شد و به نام آن انسان را و از جمله ایرانیان و هندیان را به زنجیر کشیدند و قربانی کردند. این نامی است که بارها در ترکیب و همزیستی با فاشیسم و نازیسم موجبات رنج انسان و کشتار دستهجمعی نوع بشر در هر چهار قاره جهان را به همراه داشته است.
در سالهای اخیر کتاب تازهای در رد موجودیت نژادی به نام آریایی و سوءاستفادهای سیاسی و سلطهگرانه که از آن به عمل آمده، منتشر شده است. این کتاب «نژاد و رایش سوم: زبانشناسی، انسانشناسی و ژنتیک در دیالکتیک نژادی» (Race and the Third Reich: Linguistics, Racial Anthropology and Genetics in the Dialectic of Volk) نام دارد که کریستوفر هاتن (Christopher M. Hutton) آنرا تألیف و انتشارات وایلی (Wiley) منتشر کرده است.
کتاب نژاد و رایش سوم قصد دارد که مفاهیم کلیدی، مناقشات و منازعاتی را که مطالعات دانشگاهی مربوط به نژاد در آلمان نازی را نشانه رفتهاند؛ دستهبندی کرده و به نمایش بگذارد. این کتاب بویژه مباحث مربوط به انسانشناسی نژادی و رابطه آن با زبان و زیستشناسی انسانی را در بر میگیرد.
کریستوفر هاتن مفاهیم اصلی درگیر در مطالعه نژادی در دوره رژیم نازی را بررسی کرده و پیوستگی و ناپیوستگیهای بین نازیسم و تنوعهای انسانی را بر پایه سنت غرب ردیابی می کند. او آورده است که نظریه نژادگرایانه نازی وابسته و متکی به افسانه «نژاد برتر آریایی» بوده است. مفهومی افسانهای که این نظریهپردازان آنرا توسعه دادند و کوشیدند تا در باورهای عامه و مباحث دانشگاهی توسعه یابد و ریشه بدواند (صفحه ۸۰). هاتن همچون لئون پولیاکوف از «آریایی» با عنوان «افسانه» یاد میکند.
او به درستی تأکید کرده که اصطلاح «آریایی» برای مدتی کوتاه در سده نوزدهم کاربردی در زبانشناسی داشته است و به هیچ عنوان یک گونه نژادی نیست. انسانشناسی نژادی تحت تاثیر علم ژنتیک مندل نتیجه گرفته است که هیچگونه ارتباط ضروری بین ظاهر فیزیکی ایدهآل و ویژگی نژادی ایدهآل وجود ندارد. در دوره رایش سوم (آلمان هیتلری) انسانشناسی نژادی به نفع ژنتیک انسانی به حاشیه رانده شد. با این همه، انسانشناسان نژادی نقش مهم و کلیدی در جرائم و جنایاتی ایفا کردند که آلمان نازی علیه انسانهای از نظر آنان «غیر آریایی» مرتکب گردید.
چنانکه در وبسایت ناشر آمده است، عدهای از پژوهشگران و صاحبنظران دیدگاه خود را در باره کتاب کریستوفر هاتن بیان داشتهاند. پیتر وینگارت (Peter Weingart) این کتاب را چشمانداز تازهای به نژادپرستی و نازیسم میداند که نویسنده آن درک بسیار استادانهای از ریشههای فکری پیچیده و تا حدی متناقض ایدئولوژی نازی و رابطه آن با علم، انسانشناسی نژادی و زیستشناسی داشته است. او گفته است که نویسنده بصورت قانعکنندهتر و جزئیات جذابتر جدایی ایدئولوژی از علم را نشان میدهد.
روی هریس (Roy Harris) گفته است که هاتن همگرایی جامعی از موضوع نازیسم همراه با جزئیات مهم و مفاهیم آگاهیبخش درباره کنترل سیاسی بر روی موضوعات ایدئولوژیکی را ارائه داده است. او ادامه داده است که نویسنده ابهاماتی را که حول مفاهیم آریایی و آرمان نوردیک وجود داشته، تحلیل کرده و حجم زیادی از مفاهیم مبهم را روشن کرده است.
داوبر کرلر (Dov-Ber Kerler) چنین نظر داده که این کتاب یک مطالعه عمیق و استادانه از ارتباط پیچیده بین عقاید، ایدئولوژی و سیاست است. ارتباطی که با اتکای به آن، سوسیالیسم ملیگرای آلمان جنایات هولناکی را علیه بشریت انجام داده است. هدف مهمی که هاتن بصورت شایسته و قابل درکی بدان دست یافته، این است که ارتباط بین نظریات نژادپرستانه و ایدئولوزی سوسیالیست ملیگرایانه را به اطلاع افکار عمومی رسانده است.
همچنین بنگرید به:
کتابی مهم در نادرستی فرضیههای نژادی آریا، سامی و ترک
روشنگریهای پژوهشگران در برابر آریاگرایی و باستانپردازی