به مظلومیت آن کودک رعنا و دوستداشتنی
۲۶ آبان ۱۴۰۱
وقایع تلخ و خونین در سرزمین ما بسیارند، اما بعضیهایشان آنقدر تلخ و دردناک میشوند که بغضت نمیگذارد کلمهای در بارهاشان با کسی حرف بزنی یا درددل کنی. در تنهایی خودت فرو میروی و آنگاه خوشههای خشم و بارقههای امید در وجودت جوانه میزنند.
به این فکر میکنی آن کسانی که شلیک و دستور شلیک برایشان مثل آب خوردن است و طفل نازنینی را با خانوادهاش به رگبار مسلسل میبندند در کجا و چگونه تربیت و هدایت شدهاند؟ چگونه و تحت چه تعالیمی توانستهاند چنین افراد سنگدل و خونریز و بیرحم و بیعاطفهای شوند که ذرهای احساسات انسانی در وجودشان نباشد.
به خاطره جاودان مهسا (ژینا) امینی که گویی فرزند همه ما بود
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
گشت ارشاد از منفورترین کلمات در زبان فارسی و از فاجعهآمیزترین مفاهیم در تاریخ تحولات بشری است. آنان محتسبانی هستند که با رفتارهای خشن و مزاحمتهای غیرانسانی و غیراخلاقی و غیرقانونی خود، حق حیات ما را تهدید میکنند و امنیت و آرامش جامعه ما را سلب کردهاند.
در این روزهای سرنوشتساز، هر رفتاری که میداریم و هر سخنی که میگوییم و هر سکوتی که میکنیم در حافظه تاریخ باقی میماند.
آبان خونین ۹۸
۲۷ آذر ۱۳۹۸
در بسیاری از غارهای باستانی و از جمله غارهای اسب و مار در شمال کابل در کوههای هندوکش افغانستان که محل سکونت انسان در عصرهای یخبندان بوده است، نقشهایی از پنجه دست آدمی پیدا شده که فاقد انگشت بوده و یا دارای انگشتان کوتاه بودهاند. این نقوش همچنین در صخرهکند لاخمزار در جنوب بیرجند نیز دیده شده است. اینگونه نقشها نخستین و کهنترین مویهنامهها و رنجنامههای انسان هستند. انسانی که بر اثر سرما و یخبندان یا بر اثر تهاجم متجاوزان، انگشتان دست خود را از دست میداده یا سیانوزه میشدهاند، سرگذشت درد و رنج خود را با چنین نقشهایی به اطلاع دیگران میرسانده و به آیندگان خبر میداده است. نقش دستها و پنجههای خونین نیز- چنانکه در عکس بالا دیده میشود- چنین کاربردی را داشته است و دارد. اطلاعرسانی سریع از طرف کسی که میخواهد خبری را هر چه زودتر به دیگران بدهد تا آنها آنرا به آیندگان برسانند.
آنچه میبایست در باره این روزهای سرخ و سیاه و خونین نوشت، بیش از ظرفیت همچو منیست و در توانم نیست تا چون گذشته چیزی بنویسم. «لو شون» نویسنده چینی میگوید: «دروغهایی که با جوهر نوشته شدهاند، هرگز نمیتوانند واقعیتی را پنهان کنند که با خون نوشته شدهاند». (عکس از غیاث آبادی، شهر جدید اندیشه، آبان ۱۳۹۸).
اعتراض و راهپیمایی حق مدنی انسانهاست و سرکوب جنبشهای اجتماعی به نفع هیچیکس نیست
۱۲ دی ۱۳۹۶
آزادی راهپیمایی و تجمع به همراه آزادی تشکل، آزادی بیان و آزادی رسانه، مجموعه آزادیهای چهارگانه مدنی و بدیهی جوامع بشری را تشکیل میدهند. این حقوق و آزادیها از سوی کسی یا قدرتی اعطاء نشده و هیچ شخص یا قدرتی حتی با وضع قوانین نمیتواند آنها را محدود یا مسلوب کند. به همین خاطر نیز هست که آزادی تجمعات و راهپیمایی در اعلامیه جهانی حقوق بشر و نیز در قانون اساسی فعلی ایران (حتی بدون قید اخذ مجوز از هیچ نهادی) به رسمیت شناخته شده و مقنن متوجه این حق ذاتی بوده است.
از طرف دیگر، جنبشها و خیزشهای اجتماعی که گاهی به شکل تجمع، تظاهرات یا راهپیمایی خود را نشان میدهند، فرصتی مهم برای پیشبرد و پویایی کشور و توجه به دردها و زخمها و معضلات سیاسی و اجتماعی آن به حساب میآیند. بخصوص در کشورهای آکنده از تبعیض و فساد. جنبشهای اجتماعی همواره نیروی محرک جوامع بشری در طول تاریخ بودهاند. رخدادهای بزرگ بشریت عمدتاً از دل اینگونه جنبشها برخاستهاند، چرا که آنها بهرغم برخی عوارض اجتنابناپذیر خود، نیرومندترین عامل ترقی و رفع سیاستهای غلط و مخرب بودهاند و هستند.
جنبشهای مردمی را، بخصوص اگر خودجوش باشند، باید قدر دانست و بر صدر نشاند. سرکوب جنبشها، فقط سرکوب جمعیت خواستار و معترض نیست، بلکه سرکوب امید اجتماعی، ترویج یأس و انحطاط آینده کشور است. سرکوب کردن الزاماً به معنای اعمال خشونت نیست و شامل: سکوت و بیاعتنایی در قبال معترضان، یکسان دانستن جنبشها با آشوب و هرجومرج و اغتشاش و بلوا، انگ زدن، تهدید، تمسخر، و ترساندن از بروز ناامنی نیز میشود. جنبشهای سرکوب شده تبدیل به زخمی میشوند که با هیچ مرهمی التیام نمییابند و دیر یا زود سر باز میکنند.
سرکوب جنبشها و راهپیماییها به معنای سرکوب صدای عمومی و خواست جمعیتی کثیر است. بیاعتنایی به صداهایی که نیازمند شنیده شدن هستند و خفه کردن آن صداها معمولاً از اشخاصی بر میآید که منافع خود را در حفظ بلاتغییر وضع موجود ولو به قیمت نابسامانیها و انحطاط اجتماع میبینند. اشخاص و گرایشها و جناحهایی که شاید در مواقع عادی با یکدیگر متفاوت و متضاد هستند، اما به هنگام سرکوب جنبشهای اجتماعی با یکدیگر همدل و همصدا میشوند. اینگونه سرکوبها هرگز نمیتواند موجب خاموشی دائمی حرکتهای اجتماعی شود، بلکه فقط آنرا به تعویق میاندازند و یا به خشونت رهنمون میکنند. اگر صداها شنیده شوند و باتومها کنار گذاشته شوند، کسی فریاد نمیکشد و دست به سنگ نمیبرد.
نویسندگان و اندیشمندان بزرگ، بخصوص در چند قرن اخیر، همواره مدافع جنبشهای اجتماعی و بازتاب صدای آنها بودهاند. چرا که اعتراض و راهپیمایی حق مدنی و بدیهی انسانهاست و سرکوب جنبشهای اجتماعی به نفع هیچیکس نیست. بخصوص جنبشهایی که صدای آنها نالههائیست که از دل دردها و زخمهای جامعه برخاسته. نالههایی که نمیتوان آنها را برای همیشه و بدون درمان دردها از بین برد. (عکس از غیاث آبادی، تظاهرات اعتراضی در جلوی دانشگاه تهران، فروردین ۱۳۵۸).
اختلال در سودجویی و مالاندوزی: تنها عامل اعتراض و اعتصاب سرمایهداران و بازاریان
۱۷ تیر ۱۳۸۹
جنبشهای اجتماعی همواره و در همه جوامع متکی به اقشار کارگری یا فرهنگی و دانشجویی بوده است و سرمایهداران یا بازاریان کلان (و نه الزاماً کسبه و بازاریان جزء) جایی در آن نداشتهاند. چرا که اصولاً سرمایهدار با طبقه حاکم متحد میشود و نه با طبقه کارگر. سرمایهداران فقط هنگامی با انقلابیون همراه میشوند که آنانرا در شرف پیروزی و تصاحب جایگاه حاکمیت جدید ببینند.
سرمایهداران و عموم آنانی که درآمدشان از «کار» نیست، از حکومتهای غیردموکراتیک و قانونگریز، از سیاستگذاریهای آشفته و بیثبات، از هرجومرج در تصمیمگیریها، از نابسامانیهای مالی و اقتصادی، از موجهای تنشزا در روابط جهانی، از حفرههای مالیاتی، از سازوکارهای آسان زدوبند و اختلاس و رشوهدهی و رشوهگیری، از جنگ و بحرانها، از کمبود و گرانی ارزاق و مایحتاج عمومی، و از هر فساد دیگری که به زندگی و آرامش مردم زحمتکش لطمه وارد کند، سود کلان میبرند و از آن استقبال میکنند.
دلبستن و امیدبستن مردم و فعالان کارگری و دانشجویی به اعتراضها و اعتصابهای سرمایهداران و بازاریان کلان خطایی بزرگ است. بازار همیشه و همواره در فکر سودجویی و مالاندوزی است. نظام سرمایه هر تصمیم و حرکتی را تنها با شاخص منافع مالیِ شخصی مینگرد. برای سرمایهدار و بازاری هیچیک از مفاهیم حقوق شهروندی و حقوق انسانها، نه تنها اهمیت ندارد که حتی بیمعنا نیز هستند. سرمایهداران و بازاریان هیچگاه پشتیبان منافع مردم و منافع عمومی نبودهاند و هرگز با جایی بجز قدرت حاکم همراه و متحد نمیشوند. آنان فقط در یک صورت دست به اعتراض و اعتصاب میزنند: هنگامی که جیب و حساب بانکی خود را در خطر ببینند. در اینصورت نیز به سرعت و با کسب امتیاز و باجگیری و باجدهی و قربانیکردن آرمانهای مردم تن به مصالحه میدهند. چنین اعتراضهایی برای آنان چیزی بیش از یک ابزار برای نوع دیگری از معامله نیست. این قاعده همیشگی نظام سرمایه و بازار بوده است؛ قاعدهای از دیرباز تاریخ تا به امروز و تا به فردا و فرداها.
درسهای مهم، کوتاه و فراموش شده تاریخ
۱۲ دی ۱۳۹۸
«شاید مرد محروم تسلیم باشد، اما در خانوادهاش یکی هست که طغیان میکند». بخشی از یک کتیبه سومری متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد.
همچنین بنگرید به:
آینده و نگرانیها، تجربههایی از گذشته برای فردا: نگذاریم ایران تبدیل به زنجیر جدید اسارت شود
حجاب اجباری در ایران باستان
مبارزان بشریت و صدای ستمکشان: آنتونیو گرامشی، توماس پین، کته کولویتس، هرانت دینک و دیگران
رنجنامههای نویسندگان: از بیرونی تا بهآذین
بهرهکشی از کودکان با بهانههای جذاب و فریبنده
فرزندان ایران و چشمانداز آینده: نامه سرگشاده به میرحسین موسوی، نامزد دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری