در روزهای اخیر موضوع حذف چند صفر از واحد پول رسمی کشور و احیاناً تغییر نام واحد پول مجدداً مطرح گردیده است.
نام ریال برای واحد پول رسمی کشور از واژه پرتغالی/ اسپانیایی رئال (Real) که معادل با واژه انگلیسی رویال (Royal) میباشد، گرفته شده است. این نام که یکبار در زمان محمدشاه قاجار و بار دیگر در سال ۱۳۰۸ و در زمان رضاشاه بجای «قران» واحد پول رسمی کشور شد، واژهای بود که استعمارگران اسپانیایی و پرتغالی در میان مستعمرات خود رواج داده بودند و در زمان نفوذ و حضور پرتغالیان در خلیج فارس، در منطقه خاورمیانه رایج گردیده بود. این نام هماکنون واحد پول رسمی کشور ایران و چندین کشور دیگر همچون عربستان سعودی، عمان، قطر، یمن و برزیل است.
با اینکه بیش از دویست سال از زمان محمدشاه و هشتاد سال از زمان رسمیت نام ریال در ایران میگذرد و این نام تاکنون بر روی میلیاردها قطعه اسکناس و سکه درج شده است، اما مردم به نحو حیرتانگیزی در قبال بکار بردن آن از خود مقاومت نشان داده و جز در اسناد رسمی و اداری از آن استفاده نکردند. نام ریال عملاً در گویش مردم ایران بکار نرفت و بنا به محرکی ناشناخته نتوانست جای سه نام قدیمیتر، یعنی «تومان/ تومن»، «قران» و «زار» (مخفف هزار) را بگیرد.
چنانچه قرار بر تغییر نام واحد پول کشور باشد، شایسته است که نام پول رسمی کشور دارای خاستگاه زبانی و تاریخی باشد و گزینش نامی غیر ایرانی یا نامی جدید و نوآورانه مناسب سابقه و جایگاه تاریخی آن نیست. چرا که ایران از نخستین کشورهای دارای پول، و از نخستین کشورهای پدیدآورنده پول سراسری بوده و لازم است تا نام پول با رویکرد به این پیشینه تاریخی برگزیده شود. شمشها و حلقههای نقرهای که با ۲۶۵۰ سال قدمت در تپه نوشیجان ملایر پیدا شده و هر کدام وزن و شناسه خاصی داشتهاند، نمونههایی از این نخستین پولها و ابزارهای واسط مبادلاتی هستند.
با توجه به نکات بالا و شرح مختصری که در زیر میآید، نگارنده پیشنهاد میکند که یکی از دو نام «دری» یا «دینار» به عنوان نام واحد پول رسمی کشور ایران برگزیده شود.
۱- دری
واژه «دَری» شکل امروزیشدهٔ واژهٔ «دَریک» است. چرا که پسوند و آوای پایانیِ ـَک/ ـَگ در زبانهای کهنتر تبدیل به ـَه یا ـی در زبان فارسی شده و یا کلاً ساقط شده است (همچون «پارسیک» که تبدیل به «پارسی» شده است). دریک نام کهنترین سکه شناختهشده ایرانی، یکی از کهنترین پولهای جهان و از نخستین پولهای سراسری و بینکشوری در تاریخ است. این پول با ابداع داریوش یکم هخامنشی در سراسر سرزمینهای تابعه هخامنشی رواج یافت و تا پایان عصر هخامنشی در سرزمینهایی از آسیای میانه و هند تا اتیوپی و یونان رایج بود. سکه دریک را در یونان «دریکوس» (dareikos) مینامیدند. این سکهٔ طلا وزنی در حدود ۸.۴ گرم داشت و نمونههای آن از ایران تا یونان به دست آمده و در موزههای گوناگون جهان (از جمله موزه سکه بانک سپه، موزه ارمیتاژ و موزه متروپولیتن) نگهداری میشود. هرچند اصالت این سکهها در هالهای از ابهام است و اغلب یا تمام آنها تقلبی هستند.
در زمینه معنای واژه «دریک» نظرات گوناگونی بیان شده است. برخی آنرا برگرفته از نام داریوش میدانند و برخی دیگر آنرا برگرفته از واژه فارسی باستان هخامنشی «دَرَنیه» ( در اوستایی «زَرَنیه») به معنای زر/ طلا میدانند.
سکه زرین دو دریکی از زمان اردشیر دوم هخامنشی، پیدا شده در شهر باستانی بابِل و با اصالت مشکوک، اکنون در موزه سکه و مدال در کتابخانه ملی فرانسه (منبع عکس)
اما نگارنده گمان میدهد که این واژه با واژه «دری» که در گذشته برای نامیدن زبان فارسی بکار میرفت؛ خاستگاهی مشترک داشته باشند. واژه «دَری» برای زبان فارسی از دو پاره «دْ» و «اَری» ساخته شده که بخش نخستینِ آن، حرف معرفه متداول در بسیاری از زبانهای هندواروپایی، و بخش دوم آن به مفهوم «اَری/ ایرانی» است. حرف معرفه «دْ» هنوز نیز در زبان پشتو/ پشتون (که یکی از زبانهای خانواده زبانهای ایرانی است) زنده مانده و برای مثال نام کشور را به شکل «د افغانستان» تلفظ میکنند. این حرف با حرف معرفه The در زبان انگلیسی خاستگاهی مشترک دارد.
در مجموع به نظر میرسد که واژه «دریک» معادل با «دری» و به معنای «اری/ ایرانی» بوده باشد. این نام (چه با همین معنا و چه با معناهای سکه زرین یا سکه داریوشی) نام شایستهای است که ضمن برخوردار بودن از ریشه لغویِ ایرانی و نیز پیشینهٔ کاربرد بسیار گسترده به عنوان واحد پول، میتواند نام مناسب و درخوری برای واحد پول کشور باشد.
در صورتی نیز که واژه «دریک» برای نام واحد پول برگزیده شود، خواهناخواه آوای پایانی آن در گویش مردم بکار نخواهد رفت و عملاً تبدیل به «دری» خواهد شد.
۲- دینار
دومین نام مناسب برای واحد پول کشور، همانا «دینار» است. دینار نام واحد پول و سکه طلای ایران در عصر ساسانیان بوده است. اما از عصر اشکانیان/ پارتیان تاکنون سکه طلا پیدا نشده و احتمال میرود که ضرب سکه طلا در میان آنان رایج نبوده باشد. چند قطعه سکه طلای اشکانی که مشهور بود در ارمنستان و طلاتپهٔ افغانستان پیدا شدهاند، جعلی بودهاند (برای آگاهی بیشتر بنگرید به بولتن سکههای تقلبی: Forgeries and Inventions of Parthian Coins).
امروزه دینار نام واحد پول چندین کشور دیگر همچون اردن، بحرین، عراق، کویت، الجزایر، تونس، سودان، لیبی، صربستان و مقدونیه است که در سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا جای دارند.
برخلاف نظر کسانی که این واژه را عربی یا رومی میانگارند و بر آن خرده میگیرند، باید گفت که دینار نه تنها واژهای عربی نیست، که به احتمال زیاد واژهای رومی هم نیست و دارای خاستگاه لغوی و تاریخی ایرانی است.
لغت دینار فاقد ریشه ثلاثی عربی است و از هیچ لغت عربی دیگر مشتق نشده است. شکل یونانی و رومی/ لاتینی آن یعنی «دیناریوس» (Dinarius) نیز ظاهراً تنها پسوند متداول در زبانهای یونانی/ رومی را به خود پذیرفته است. چنانکه دریک را نیز در زبان یونانی «دریکوس» تلفظ میکردند.
واژه دینار به همین شکل و یا به شکل «دِنار» دارای پیشینهٔ مکتوب و مستند در زبان پهلوی و متون بازمانده از آن است. این نشان میدهد که احتمالاً نام دینار به عنوان واحد پول و سکه زرین، دستکم از زمان ساسانیان در سرزمینهای حوزه سیاسی ایران (که شامل بسیاری از کشورهای عربی امروز نیز میشده است) رواج داشته و به دلیل قدرت و نفوذ اقتصادی و بازرگانی ایران، در میان زبانها و جوامع گوناگون آن روزگار گسترش یافته است. بطوری که هماکنون نیز نام ایرانی دینار در کشورهای بسیاری رواج دارد و حتی در ایتالیا و اسپانیا به مطلق پول «ایلدِنارو» و «الدینهرو» میگویند. (از آقای مهدی فتوحی بخاطر اطلاع این نکته به نگارنده سپاسگزارم).
بسیاری از لغویان مشهور و از جمله جوالیقی- زبانشناس و لغوی بزرگ سدههای پنجم و ششم هجری- در کتاب «المعرب من الکلام الاعجمی» دینار را لغتی با ریشه فارسی دانستهاند که معرب شده و در زبان عربی برای آن فعل و اشتقاق ساخته شده است.
شاهدی دیگر بر عربی نبودن واژه دینار، بهرهگیری فراوان فردوسی از آن و یادکرد گسترده آن در شاهنامه است. در شاهنامه فردوسی حدود دویست بار واژه دینار بکار رفته و با توجه به گرایش زبانی فردوسی، بعید به نظر میرسد که واژهای عربی تا به این اندازه در شاهنامه تکرار شده باشد. واژه دینار نه تنها در شاهنامه فردوسی که در آثار دیگر سخنوران و شاعران فارسی زبان، همچون دقیقی، ناصرخسور، رودکی، منوچهری، سوزنی سمرقندی و نظامی گنجوی به فراوانی بکار رفته است.
دینار و نام آن به عنوان واحد پول و یا سکه طلا از چند سدهٔ پیش از اسلام- دستکم از زمان ساسانیان- تا سراسر دوران پس از اسلام در ایران و به تبع آن در سرزمینهای مجاور و حتی تا اروپا رواج و گستردگی داشته است و دارد. این نام حتی اکنون نیز در ایران معادل با یک صدم ریال شناخته میشود و با اینکه کاربرد چندانی ندارد، اما مهجور و فراموششده نیست. واژه دینار همچنان در زبان مردم واژهای آشنا با مفهومی مشخص است.
دینار همچون «دری/ دریک»، نام شایستهای است که ضمن برخوردار بودن از خاستگاهِ احتمالیِ لغوی و زبانی ایرانی، دارای کاربرد گسترده در متون ادبیات فارسی و نیز برخوردار از سابقه و تداول فراوان، طولانیمدت و همچنان زنده در جامعه است و میتواند نام مناسب و درخوری برای واحد پول کشور باشد. حتی اگر شکل آغازین آن ریشهای در زبانهای یونانی یا رومی داشته باشد، به اندازهای در زبان و تداول ایرانیان بکار رفته که بخشی جداییناپذیر از آنان شده است.
نامهای دیگر
در دوران هخامنشی نامهایی نیز برای سکههای سیمین بکار میرفته که همانا «شِکِل» یا «پَنچوکَه» بوده است. خاستگاه و مفهوم لغوی پنچوکه ناشناخته است اما شِکِل بر اساس منابع بازماندهٔ یونانی، از واژه مادی «سیگلو» گرفته شده که نام نوعی پول نقره بوده است. نگارنده بعید نمیداند که شمشها و حلقههای نقرهای پیدا شده در تپه نوشیجان، همان سیگلوهای مادی بوده باشند. شِکِل با تلفظ «شِقِل» برای واحد اندازهگیری وزن در بینالنهرین باستان نیز رایج میشود و بعدها به عنوان واحد سکه نقره نیز بکار میرود. این نام به همان دو صورت و یا به صورت «شقالیم» هنوز در زبانهای عربی و عبری تداول دارد و در برخی کشورها نام واحد پول است.
نامهای دیگری نیز همچون «دانَکِه» در دورههای گوناگون رواج داشته است. واژهٔ «دانکه/ دانک» که در زبان فارسی امروز هممعنای با «دانه» است، نام سکهای ایرانی از جنس نقره بوده که با همین تلفظ (danake/ danace) در یونان باستان متداول بوده است.
نامهای نپذیرفتنی
به نظر نگارنده و با توجه به اینکه نام واحد پول رسمی کشور میباید دارای سابقه تاریخی و خاستگاه ایرانی باشد، نامهای زیر پذیرفتنی نیستند:
ریال: به دلایل خاستگاه زبانی پرتغالی/ اسپانیایی، بازماندهای از سلطه پرتغالیان بر خلیج فارس و نیز خودداری دویست ساله مردم در بکارگیری آن.
تومان/ تومن: به دلیل خاستگاه زبانی مغولی و نیز به این دلیل که در اصل نام واحد پول نبوده و واژهای به مفهوم «ده هزار» است، مانند «امیرتومان».
درهم/ درم: به دلایل خاستگاه زبانی یونانی یا «دراخما».
استاتر و اُبول: به دلیل خاستگاه زبانی مقدونی/ یونانی و بازماندهای از زمان سلطه مقدونیان بر ایران (البته در زمان مقدونیان واحد دریک هخامنشی همچنان بکار میرفته است).
پشیز: با اینکه از زمان ساسانیان نامی ایرانی برای سکههای مسی و برنجی بوده، اما دارای مفهومی معادل با کمارزش یا بیارزش.
پاپاسی، تسو، جِندَک، پول سیاه: به دلیل مفهوم معادل با کمارزش یا بیارزش.
غاز/ قاز، فلس، قارا پول: به دلیل خاستگاه زبانی و غیر ایرانی و نیز مفهوم معادل با کمارزش یا بیارزش.
شاهی، عباسی، غازبیگی: به دلیل انتساب به شخص خاص که شاه عباس صفوی باشد و ریشه غیر ایرانی بعضی از آنها.
اشرفی: به دلیل اینکه در اصل نام پول نبوده و به نوعی سکه طلای تشریفاتی در زمان صفویان اطلاق میشده است.
نادری: به دلیل انتساب به شخص خاص که نادرشاه افشار باشد.
زار/ هزار، بیستی: به دلیل اینکه نام واحد پول نبوده و صرفاً مفهوم هزار واحد و بیست واحد را میرساندهاند.
صنّار: به دلیل اینکه نام واحد پول نبوده و صرفاً مخفف «صد دینار» بوده است.
قران (مخفف صاحبقِران): به دلیل خاستگاه غیر ایرانی و نیز به دلیل انتساب به شخص خاص که فتحعلیشاه یا ناصرالدینشاه قاجار باشد.
کَرشَه و تالان: به دلیل اینکه واحد اندازهگیری وزن در زمان هخامنشی بودهاند و برای اندازهگیری وزن پول (و نه واحد شمارش آن) بکار میرفتهاند.
نامهای جدید و ابداعی: نامهایی ابداعی و نوظهور که فاقد پیشینه تاریخی به عنوان سکه یا واحد پول باشند، مناسب کشوری نیست که از کهنترین کشورهای صاحب پول بوده، پول رسمیاش با نام «دریک» از نخستین پولهای سراسریِ شناختهشده در جهان است، و پول رسمی دیگرش با نام «دینار» نزدیک به دو هزار سال زنده و رایج بوده و هنوز نیز به عنوان نشانه و یادمانی کهن از نفوذ اقتصادی و سیاسی ایران در بسیاری از کشورها تداول دارد و مردم ایران نیز با آن بخوبی آشنا هستند.
هر دو نام «دری/ دریک» و «دینار» یادمانی از دوران نفوذ و تأثیر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ایران در منطقه هستند و شایستگی دارند تا نامی برای واحد پول رسمی ایران باشند.