Skip to content
 

آزادی بیان و خطر فصاحت: شیرین‌زبانان فریبگر و تلخ‌زبانان روشنگر

می‌توان چشم پوشید از هر آنچه می‌آید به چشم، آنچه نتوان چشم از آن پوشید بیداری بود (صائب تبریزی)

فصاحت در خدمت ظلم و سلطه‌گری

۲۵ تیر ۱۳۹۷

سلطه‌گرانی که به دنبال جذب حامیان جان‌نثار و کسب حمایت و همراهی افکار عمومی هستند، به سخنوران و ایدئولوگ‌های خوش‌ظاهر و خوش‌سخن نیاز دارند تا بتوانند مقاصد اصلی خود را در لفافه‌ای از سخنان جذاب و عامه‌پسند بیان کنند. به این منظور که بتوانند حقایق را وارونه جلوه دهند و یا چند دروغ کلیدی و مهم را در لابلای انبوهی از واقعیت‌های غیر مهم به خورد بدهند. وقتی دیده می‌شود که یک سخنران، به واسطه تبلیغ و تحریک رسانه‌ها، مخاطبان زیادی را بر گرد خود جمع می‌کند و آنان را به باتلاق ذوق‌زدگی و گریه و خنده و تحریک احساسات سوق می‌دهد- بخصوص در موضوع‌های تخصصی و علمی که علی‌القاعده مخاطبان زیادی ندارند- می‌بایست احتمال وجود مفاهیم و مقاصد پنهان، خطرناک، عوام‌فریبانه و پشت پرده آنرا در نظر داشت. این گفته سیسرون همیشه تازه است که «فصاحت بیان، کشورها، شهرها و قلعه‌ها را مقهور خود می‌کند». و بیاد داریم که هیتلر و موسولینی نیز سخنوران چنان برجسته‌ای بودند که عظیم‌ترین جمعیت‌های بشری برای شنیدن سخنان آنان گرد می‌آمدند. در همین زمینه جان فلوریو می‌گوید: «فصاحت دارای پیامدهای بی‌شماری است. فصاحت می‌تواند آدم جبون را متهور و جبار را به بخشنده و مهربان تبدیل کند». (دیویس، تونی، اومانیسم، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز، چاپ پنجم، ۱۳۹۳، صفحه ۱۲۴).

برای نسل فردا

۲۰ خرداد ۱۳۹۱

سلطه‌گران به آدم‌های خواب‌آلود نیاز دارند و آدم‌های خواب‌آلود لالایی شیرین را دوست می‌دارند و چراغ روشن را عذاب‌آور. اما به‌رغم همه دشواری‌ها ترجیح می‌دهم چراغی پرتوافشان و رنج‌آور بیفروزم تا اینکه لالایی‌های دلنشین برای تحمیق توده‌ها بخوانم و راه سلطه‌گران را هموار کنم. این آرمانی است که در حد آگاهی‌های تاریخی خودم برای نسل آینده انجام می‌دهم. نسلی که شاید آزادی و آبادی و طرد سلطه‌گری و همزیستی مهرآمیز همه انسان‌ها را بخواهد.

رنج‌های ناشی از سخنان فریبنده

۲ فروردین ۱۳۹۱

آدمی بیش از آنکه از کسانی رنج کشیده باشد که سخنان ناگوار گفته باشند، از کسانی رنج کشیده که سخنان زیبا بر زبان رانده‌اند. آنان که با شعرها و شعارهای جذاب و وسوسه‌برانگیز، احساسات و تعلقات قلبی او را به بازی گرفتند و او را به راهی کشاندند که خود می‌خواستند.

محبوب‌ها و منفورها

۱۹ اسفند ۱۳۹۱

محبوبیت زیاد در یک جامعه احساساتی به خودی خود نشانه هیچ امتیازی نیست. بسیاری از آنانی که با شعارهای عدالت و انسانیت و رفاه و رستگاری بشریت جلو آمدند، چیزی بیش از مردم‌فریبان چرب‌زبان نبودند. در چنین جوامعی هیچکس به اندازه خرافه‌پردازان و شیرین‌زبانان محبوبیت عمومی و هواداران آتشین ندارد و هیچکس به اندازه اهل خرد منفور و مطرود نیست.

سخنرانی‌های جذاب و پرهیجان

۱۹ اسفند ۱۳۹۱

سخنان خردورزانه با متانت و بدون هیجان‌زدگی بیان می‌شوند و شنونده را تا مدت‌ها به درایت و تعمق وا می‌دارد. در هر سخنرانی جذاب که حاضران با شدت و هیجان کف می‌زنند یا اشک می‌ریزند، می‌توان تقریباً مطمئن بود که یکی در حال فریب دادن و جماعتی در حال فریب خوردن هستند.

تلخ‌زبانان و شیرین‌زبانان

۱۹ مرداد ۱۳۹۰

از تلخ‌زبانان نترس، از شیرین‌سخنانی که برایشان کف می‌زنی و به وجد می‌آیی و از فریبگرانی که زبانی فریبنده دارند، بترس. از آنان که دانه بر راه کبوتران می‌افشانند، بترس. نه از آنان که بیم و هشدار می‌دهند و کبوتران را می‌گریزانند. اگر سخنان تلخی را می‌شنوی که دلخواه تو نیست، خوشنود باش که گوینده‌اش اگر هزار عیب داشته باشد، لااقل این عیب را ندارد: «نمی‌خواهد تو را گول بزند».

تو بیدارگری هشیار باش

۱۸ مهر ۱۳۹۲

عوام لالایی‌خوان‌ها و مخدرهای خواب‌آور و نشاط‌آور را دوست‌تر می‌دارند تا سحری‌خوان‌ها و نفیرهای بیداری‌بخش و اندیشه‌آور را. اما تو بیدارگری هشیار باش برای اقلیت و نه خواب‌آوری حماقت‌پرور برای اکثریت. به تفکر واداشتن به از دل کسی به دست آوردن.

آینده میهن در بیداری

۱۹ تیر ۱۳۹۱

آینده میهن ما را «بیداری» رقم می‌زند و نه خواب‌های خوش.

تو چون من فریب زبان‌بازان در پوست دوست را مخور ای برومند

۴ خرداد ۱۳۹۶

آنها کسانی‌اند که با زبان شیرین و وعده‌های فریبنده و نقابی از دوستی تشویقت می‌کنند کاری را انجام دهی که برایت عواقبی خواهد داشت. آنها می‌گویند از پشتیبانی تو دست نخواهند کشید و تنهایت نخواهند گذاشت. آنها کف‌زنان و هلهله‌کشان در پناه امنی می‌نشینند و سقوط و غرق شدن ترا نظاره می‌کنند. آنها وقتی که به مقصود رسیدند، اولین کسانی هستند که بهانه‌ای می‌تراشند و تنهایت می‌گذارند. آنها وقتی ترا در تلاطم امواج دیدند، وانمود می‌کنند که فریادت را نمی‌شنوند و ترا در دل پرتگاه‌ها و امواج سهمگین به حال خود رها می‌کنند.

آنان که ترا می‌رنجانند

۵ مرداد ۱۳۹۳

تو زود رنجیده می‌شوی از کسانی که فکر می‌کنی ناراحتت می‌کنند، اما اینها شاید صادق‌تر و قابل اعتمادتر از کسانی باشند که همیشه ترا راضی نگه می‌دارند.

آگاهی و سرگرمی

۷ شهریور ۱۳۹۴

انسان سرگرم شده را راحت‌تر می‌توان غارت کرد تا انسان آگاه شده را. سرگرم کردن انسان‌ها نه فقط مطلوب سلطه‌گران و رسانه‌های وابسته به ایشان است، که مطلوب توده‌های غارت شده نیز هست.

روگردانی و بیزاری از انتقاد، عامل شیوع نازیسم هیتلری

۲۲ تیر ۱۳۹۷

پیتر خیل- نظریه‌پرداز و مورخ مشهور هلندی- در صفحات ۶۱ و ۶۲ کتاب «استفاده و سوءاستفاده از تاریخ» (ترجمه حسن کامشاد، تهران، ۱۳۷۲) می‌نویسد: «انتقاد بی‌هراس، انتقاد بدون ملاحظه افراد یا ملت‌ها، وظیفه نخست مورخان است. انتقاد، در حقیقت، حرمت نهادن والاترین ارزش‌های تمدن ماست. وجود گروهی منتقد آزموده که غبار خطیر عبارات نفیس و تقدیس‌شده مرسوم را بروبند، برای جامعه مغتنم است… تحقیر و تنفر از انتقاد، سفاکترین استبداد و آدمکشی جهان و خوفناکترین انهدام تهدیدگر تمدن اروپا (منظور نازیسم هیتلری) را امکان‌پذیر ساخت».

شعار روشنگری

۵ اردیبهشت ۱۳۹۵

شعار جنبش روشنگری قرن هجدهم عبارتی کوتاه و دو کلمه‌ای به زبان لاتینی از هوراس ادیب رومی قرن اول قبل از میلاد بود: «Sapere aude» به معنای «جرأت فهمیدن داشته باش». ایمانوئل کانت متفکر پیشرو عصر روشنگری که این شعار را برای آن جنبش عظیم آگاهی‌بخش انتخاب کرده بود، در شرح آن می‌نویسد: «روشنگری رهایی انسان است از ناتوانی فکری. علت این ناتوانی در کم بودن قدرت فهمیدن نیست، در کم بودن جرأت فهمیدن است. پس دلیر باش در بکارگیری فهم خویش!». ایمانوئل کانت نیز در قرن پیش از آن گفته بود: «دنبال کسی باش که می‌گوید در جستجوی حقیقت است و از کسی بگریز که می‌گوید حقیقت را یافته است».

روشنفکر و صداهای ضعیف جامعه

۳ اردیبهشت ۱۳۹۵

وظیفه روشنفکر همراهی با صدای غالب نیست، بلکه نقد صدای غالب است. روشنفکر بلندگوی قدرتمندان نیست، بلندگوی ضعیف‌ترین صدای جامعه است. وظیفه روشنفکر است که در قبال واقعیت‌های پنهان سکوت نکند و از تلاش برای فروریختن باورهای کذب واهمه‌ای نداشته باشد.

روشنفکر و محبوبیت مردمی

۲۷ اسفند ۱۳۹۰

چنین سخنی بسیار شنیده می‌شود که می‌گویند فلان روشنفکر یا متفکر جایگاه و محبوبیتی در میان مردم ندارد. چنین ادعایی کاملاً درست و مطابق با ویژگی‌ها و امتیازهایی است که یک روشنفکر باید داشته باشد. نداشتن محبوبیت مردمی به هیچ روی نشانه ضعف و شکست برای روشنفکران نیست. چرا که در خلاصه‌ترین و متداول‌ترین تعریف برای واژه روشنفکر (که سارتر و دیگران نیز آنرا بکار برده‌اند)، می‌توان گفت که «روشنفکر به انسان نگران و منتقدی گویند که با هر نوع محدودیت فکری مخالف است و در برابر هماهنگی با محیط ایستادگی می‌کند».

به عبارت دیگر، افق دید روشنفکر دورتر و وسیع‌تر از عامه مردم است. عوام معمولاً نمی‌توانند نظاره‌گر آن افق باشند و قادر به درک و تحلیل داده‌ها و رسیدن به پاسخی درخور برای یک مسئله نیستند. لازمه پاسخ دادن به یک مسئله، درک کامل داده‌های مرتبط با آن مسئله و تحلیل دقیق جوانب آنست.

با چنین تعریف و مشخصاتی، بدیهی است که مخاطب سخنان و اندیشه‌های روشنفکران عامه مردم نیستند و صرفاً به گروه خاصی منحصر است که توانایی درک و فهم آن سخنان را داشته باشند و یا دستکم بتوانند خود را از یوغ پیش‌فرض‌های ذهنی و تکرار مکررات رها سازند.

یک روشنفکر در ذات خود نه تنها نمی‌تواند محبوبیت و مقبولیت عام داشته باشد که حتی ممکن است موجبات انزجار و خشم عمومی را هم نسبت به خود فراهم آورد. روشنفکر موظف نیست که دنباله‌رو و پیرو مردم یا هر شخص و نهاد دیگری باشد. پیروی از افکار عمومی امتیازی برای روشنفکر نیست، بلکه امتیازی برای سیاستمداران است. این سیاستمداران هستند که وظیفه دارند پیرو مردم و خواست آنان باشند و نه روشنفکرانی که رویکرد و وظیفه‌اشان نقد اجتماع و سیاست است.

بطور خلاصه، روشنفکر نمی‌تواند جایگاه و محبوبیت گستردهٔ مردمی داشته باشد و کسانی نیز که نظریات و افکارشان با استقبال و محبوبیت و مقبولیت عمومی مواجهه می‌شود، معمولاً نمی‌توانند روشنفکر باشند.

مفهوم دفاع از آزادی

۱۶ فروردین ۱۳۹۲

مفهوم عملی دفاع از آزادی در میان بسیاری از معتقدان به آن اینست که کسی آزادی ما را سلب نکند، اما ما حق اینرا داشته باشیم که آزادی دیگران را سلب کنیم.

در باره اصطلاح «زیر سؤال بردن»

۶ تیر ۱۳۹۱

یکی از اصطلاحاتی که در این اواخر رواج چشمگیری یافته، «زیر سؤال بردن» است. این عبارت گاهی چنان بر زبان عده‌ای جاری می‌شود که گویی سؤال کردن و تردید روا داشتن و پرسشگر بودن از نابخشودنی‌ترین گناهان و جرائم است. این سخن بخصوص هنگامی بیشتر بکار می‌رود که پاسخی درخور برای نقدهای مستند منتقدان پیدا نمی‌شود و شکاکی را معادل با هتاکی جلوه می‌دهند. زیر سؤال بردن هر سخن و ادعایی نه تنها کمترین ایراد و اشکالی ندارد، که از شایسته‌ترین و پسندیده‌ترین کارهایی است که هر شخص خردمند و واقع‌گرایی می‌تواند برای دستیابی به واقعیت‌های راستین انجام دهد.

درآمد خواب و مخارج بیداری

۸ فروردین ۱۳۹۱

خواباندن توده‌ها درآمد دارد و بیدار کردنشان خرج. خرجی که بیدارگر باید با جان و مال و حیثیت خود بپردازد.

سخنان خلاف عرف، گامی بسوی روشنگری

۱ مهر ۱۳۹۰

هر سخنی که برخلاف عرف و باورهای رایج گفته شود و خشم عده‌ای را برانگیزاند، قدمی است به سوی روشنگری و گسترش آزادی بیان و تحمل‌پذیری در جوامع کم‌ظرفیت و کم‌تحمل. حتی اگر آن سخن نادرست باشد.

صدای اکثریت خاموش باش

۱۲ تیر ۱۳۹۳

باز هم بنویس. سکوت طولانی را بشکن. صدای اکثریت خاموش باش. از کسانی بنویس که به نام تاریخ، قربانی پرچم‌های سلطه‌گری و پایمال صندوق‌های سوداگری شدند. از کسانی بنویس که تاریخ را چونان طنابی تنگ بر گردنشان پیچاندند و هستی‌اشان را بباد یغما دادند. بنویس که چگونه جذابیت‌ها و زیبایی‌های رنگارنگ زندگی انسان‌ها به پای کاسبکاران آزمندی ریخته شد که نان در خون بشر می‌زنند و ارتزاق می‌کنند.

اکثریت خاموش کیست؟

۱۳ تیر ۱۳۹۳

صدای غالب در جوامع بشری صدای عموم مردم نیست، بلکه صدای یک جمع کوچک است. جمع کوچکی که منابع قدرت و ثروت عمومی را در تصرف خویش دارد و به واسطه رسانه‌های متعددی که در اختیار دارد، صاحب صدای بلندتر و غالب‌تری نیز هست. این جمع کوچک از جناح‌های گوناگونی تشکیل می‌شود که بطور دائمی در حال نزاع و رقابت با یکدیگر هستند. نزاع‌ها و رقابت‌هایی که گاهی واقعی و برای دستیابی به منابع و منافع بیشتر هستند و گاهی ساختگی و فرمایشی و برای صحنه‌سازی نزد عموم و تحریک آنان به انجام کاری که مطابق میل و خواست خودشان است. این جمع کوچک صدای بلند و رسایی دارد، چرا که صاحب انواع و اقسام تریبون‌ها، بلندگوها و رسانه‌ها است. تنوع و تکثر رسانه‌ها و شبکه گسترده کانال‌های رادیویی و تلویزیونی و مطبوعاتی و انبوهی از خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های تکراری که محتوای مشابه و اسم‌های متفاوت دارند، به این منظور است که «منافع جمع کوچک» را به عنوان «مصالح جمع بزرگ» و خواست عمومی جلوه‌گر کنند. به این مقصود است که صدای کوچکی را صدای غالب جامعه بنمایانند و صدای غالب جامعه را صدای معدودی آدم‌های نادان یا خائن یا غیرمهم جلوه‌گر کنند که یا بی‌دینند، یا بی‌وطنند و یا حداکثر بی‌اهمیتند. موجی که معمولاً جمع صاحب رسانه در رسانه‌های به ظاهر متفاوت و در باطن متشابه خود به راه می‌اندازد، صدای عمومی مردم نیست، صدای معدود کسانی است که با زور ناشی از تصاحب قدرت و ثروت و رسانه‌های وابسته به آن، به جامعه تحمیل می‌شود. صدای عمومی مردم و رنج آنان و خواسته‌ها و دل‌مشغولی‌ها و مصائب بیشمار آنان معمولاً شنیده نمی‌شود؛ چرا که نه به منابع قدرت و ثروت دسترسی دارند و نه رسانه‌ای دارند که از دل آن منابع بیرون آمده باشد. این صدا فقط یک سرنوشت دارد: در گلو خفه می‌شود.

دهقان فداکار

۱۷ فروردین ۱۳۹۵

دهقان فداکار در شبی سرد و تاریک، پیراهن خود را آتش می‌زند و به سوی قطاری می‌دود که به ریل‌های شکسته و سنگ‌های فروریخته نزدیک می‌شود. مسافران قطار غرق شادی و روزمرگی به مسخرگی و بینوایی او می‌خندند. راهبر قطار به سرعت خود می‌افزاید.

جسور باش در بیان آنچه که فکر می‌کنی درست است

۳۱ مرداد ۱۳۹۰

جسور باش در بیان آنچه که فکر می‌کنی درست است و از طعنه‌ها نهراس. آنچه که عموم به عادت و تلقین بدان باور دارند، سد بزرگی است در راه روشنگری.

صدایت را بلندتر کن وقتی می‌خواهند ساکتت کنند

۱۶ اسفند ۱۳۹۶

جرأت فکر کردن داشته باش. نظرت را بی‌واهمه بیان کن. از طرح سؤال‌هایت نهراس. صدایت را بلندتر کن وقتی می‌خواهند ساکتت کنند. تا بیم جان نباشد، نگذار صدایت را ببُرند. هیچکس و هیچ چیز ارزش آنرا ندارد که بخاطرش ساکت شوی، حتی اگر کل جمعیت کشوری باشند که اغلبشان عادت به سرکوب و خفه کردن دارند.

سخن همچنان تازه فارابی

۱۸ فروردین ۱۳۹۲

۱۱۰۰ سال از این سخن فارابی می‌گذرد و هنوز تازه است:«گروهی از متکلمان هنگامی که متوجه می‌شوند دلایلشان برای جانبداری از مبانی شریعت کافی نیست، به ناچار دست به کارهایی می‌زنند تا منتقد از مقاومت باز ایستد. یعنی یا شرمنده‌اش می‌کنند و در تنگنایش قرار می‌دهند و یا با تهدید او را می‌ترسانند. این گروه از بکار بردن دروغ و مغالطه و بهتان و ستیزه‌جویی باکی‌ ندارند».

فارابی، ابونصر، احصاء‌العلوم، ترجمه حسین خدیو جم، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص ۱۱۸ و ۱۱۹.

همچنین بنگرید به:

قلم ستم‌پوش مورخان: استادان و دانشمندان در خدمت سلطه‌گری

web analytics