Skip to content
 

موسیقی در خدمت بهره‌کشی، تهییج توده‌ها با سرودهای کشورپرستانه

کارکرد موزیک‌ها و سرودها و مارش‌های مهیج و کشورپرستانه و هدف از ساخت آنها چیزی نیست جز تحریک و تهییج و تحمیق توده‌ها برای غلبه احساس بر تعقل و بردن آنان به مسلخ جان‌فشانی به نام میهن و به کام دیگران.

موسیقی به دلیل توانایی عالی که در تأثیر بر احساسات دارد، یکی از مهمترین ابزارهای سلطه‌گران برای بهره‌کشی از توده‌ها و تحریک و تشویق و تهییج آنان به هواداری و جنگجویی و جان‌نثاری بوده است.

اشارات متعدد در تاریخ و ادبیات حماسی ایران و جهان (و از جمله در شاهنامه فردوسی) به سرودها و مارش‌ها و سازهای بادی و کوبه‌ای مخصوص میدان رزم، نشان از قدمت بکارگیری موسیقی برای تحریک رعایا به رزم‌آوری و جان‌باختن به نفع حاکم غالب را دارد. پادشاهان و حاکمانی که دفاع از دستگاه سلطه‌گری و استبدادی خود را معادل با دفاع از کشور و هویت و عزت و شرف و ناموس جا می‌زده‌اند.

اینچنین است بهره‌گیری از تأثیر احساسی و غیرعقلانی موسیقی در گردهمایی‌ها و برنامه‌های تبلیغاتی و شوهای انتخاباتی. توانایی و تأثیر شگرفی که موسیقی در جایگزینی تعقل و برانگیختن افکار عمومی و کسب حمایت و همراهی آنان را دارد، در کمتر هنر و ابزاری نهفته است.

به همین خاطر است که عموم نظام‌های تمامیت‌خواه به دلیل ناتوانی از اقناع منطقی و استدلالی افکار عمومی، به متقاعد کردن و برانگیختن آنان از طریق تهییج با موسیقی رزمی و سرودهای حماسی و باشکوه و مفاهیم به ظاهر وطن‌پرستانه روی می‌آورده‌اند تا جوانان و حتی نوجوانان و کودکان را با کمال میل و رغبت به میدان جنگ و نثار جان و هستی خود بکشانند. سپس همین حاکمان بعد از پایان جنگ و در زمان صلح که تهدیدهای موجود علیه خود از میان رفته و فرصت مناسب برای غارت جامعه فراهم شده، شروع به اشاعه «موسیقی منقلی» می‌کنند تا در همراهی با فیلم و فوتبال و فحشا، بکار رخوت و غفلت و هلاکت «مغز جوان» بیاید.

دیرزمانیست که این چرخه ویرانگر با موفقیت تمام تکرار می‌شود و تجارب تاریخی موجب عبرت نسل‌های بعدی نشده است.

فریدون فرهی و مقابله با سرود فاشیستی «ای ایران ای مرز پرگهر»

۳ فروردین ۱۳۹۸

در سال‌های جنگ دوم جهانی و به هنگام پیشروی‌ها و پیروزی‌های هیتلر و موسولینی، بسیاری از سیاستمداران و حتی نویسندگان و هنرمندان ایران دانسته یا نادانسته به دام به ظاهر زیبا اما مهلک فاشیسم افتادند. با اینکه آنان خیلی زود و پس از شکست هیتلر، از آن روی برگرداندند و دست و دامان خود را شستند؛ اما نسل‌های بعدی بر اثر تبلیغات رسانه‌ای و عادت تاریخی فراموشکاری جمعی، کمتر به این تحول توجه داشتند. سرود مشهور «ای ایران ای مرز پرگهر» زاییده حال و هوای هیتلرگرایی اواخر دهه ۱۳۱۰ و اوایل دهه ۱۳۲۰ است؛ با عناصری از خاک و خون، از فدا کردن جان انسان‌ها به پای خاک و مرز و میهن (و در واقع به پای حاکمان و صاحبان منافع آن)، و اینکه جان انسان‌ها در قبال خاک ایران که همه‌اش از درّ و گوهر است، هیچ ارزشی ندارد و می‌بایست جان آدمی به پای خاک پاک قربانی شود. این سرود ضدانسانی با پخش مدوام سی ساله از برنامه بامدادی رادیو و با تبلیغات وسیع- و حتی با ثبت ملی آن توسط معاون رئیس جمهور روحانی- چنان به عنوان سرودی انسانی و مردمی جا انداخته شد که کمتر کسی متوجه مفاهیم فاشیستی آشکار و مستتر آن شد. آنان برای این منظور حتی بیتی تقلبی و منتسب به شاهنامه فردوسی را نیز علم کردند که «چو ایران نباشد تن من مباد»(+). با این حال، سرود ای ایران هرگز نتوانست در میان جوانان و دانشجویان پیشرو جای سرود «یار دبستانی من» با صدای فریدون فروغی را پر کند.

کارکرد سرود ای ایران و مشابهات آن که کم هم نیستند، در اینست که جوانان را در مواقع ضروری که نیاز به سیاهی لشکر است، تهییج کرده و به میدان جنگ و دیگر میدان‌هایی بیاورد که به نفع سلطه‌گران و به زیان فرودستان و زحمتکشان است. با همین دید و احساس نگرانی بوده است که آقای فریدون فرهی- خواننده توانای اپرا- برای مقابله با تأثیر زیانبار این سرود و سوءاستفاده‌هایی که از آن شده و باز هم می‌شود، سرود دیگری را با همین نام ای ایران اما با مفاهیم ضد آن خوانده است: «دشمن تو آشکار و در همین سراست… آزادی بهتر از گوهر است، کی در تو انسان برابر است… خود برتر از دیگران مبین، خاکت مثل خاک دیگر است». فریدون فرهی در مصاحبه‌ای گفته است که اثر جدیدش «پاسخ انسانیت مترقی است به این فرهنگ عقب‌افتاده ناسیونالیستی و ارتجاعی که ده‌ها سال است توسط راست سیاسی ایران به مردم تلقین می‌شود». او در ادامه گفته است: «این زمین و خاک و ایدئولوژی‌ها و دولت‌ها هستند که باید فدای انسان‌ها شوند و هنرمند می‌بایست به مسائل اجتماعی پیرامونش حساسیت نشان دهد و این حساسیت در آثارش منعکس شود». بامزه اینجاست که عده‌ای از همان راست‌گرایان افراطی بدون آنکه توجهی به محتوای ضدناسیونالیستی سرود فریدون فرهی کنند و اصلاً بفهمند که او چه می‌خواند، به صرف ظاهر پرشور و حماسی آن، بر روی آن نقش و نگارها و تصاویر بی‌ربط شوونیستی را مونتاژ کرده و اینجا و آنجا پخش کرده‌اند.

همچنین بنگرید به:

چو ایران نباشد تن من مباد: تحریف شاهنامه فردوسی برای مقاصد ناسیونالیستی و موسیقی

web analytics