ویرایش اول، اسفند ۱۳۹۷ – ویرایش دوم، تیر ۱۴۰۱
وضعیت زیانبار و نگرانکننده فیلمها، کتابها و دیگر محصولات فرهنگی و هنری که در دسترس کودکان و نوجوانان است، ایجاب میکند تا به عنوان یکی از چارههای فوری، با همکاری و همراهی یکدیگر و با مشورت و نظرخواهی از مطلعین، مجموعههایی از آثار باارزش علمی، فرهنگی و هنری را که میشناسیم و عامداً در حال بایکوت و فراموشی و نابودی هستند، شناسایی و گردآوری کنیم و در اختیار کودکان و نوجوانان قرار دهیم.
اگر زمانی کودکان و نوجوانان و دانشآموزان را به کتابخوانی تشویق میکردیم و اینکه به جای توجه به دو بلای فیلم و فوتبال به کتاب روی بیاورند، امروزه از فرط فراوانی کتابهای بدآموز و مخرب، حتی میبایست به احتراز از مطالعه کتاب نیز توصیه کرد، مگر آنکه شخص مطلع و دلسوزی آنرا تأیید کرده باشند.
برنامههای شبکههای تلویزیونی داخلی و شبکههای خانگی و نیز ماهوارههای فارسیزبان خارجی در کنار سینماها و گیمها، روزبروز مبتذلتر و بدآموزانهتر و گمراهکنندهتر میشوند. تا حدی که حتی تبلیغ موذیانه و قباحتزدایی از مصرف مواد مخدر و چندهمسری و روابط نامشروع و الفاظ رکیک و رفتارهای سبک و زننده و انواع ابتذالهای دیگر در بسیاری از آنها دیده میشوند. فیلمها و کارتونهایی که یا در ترویج فساد و بیتربیتی و پایین آوردن ذائقه و توقع عمومی از یکدیگر سبقت میگیرند؛ و یا با شخصیتهای بیاحساس، بیعاطفه و مروج خشونت و بیرحمی، تربیت کننده نیروی جنگجو و مصرف کننده آتی تسلیحات خریداری شده از استعمارگران هستند.
در این میان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ تا حدودی پناهگاه خانوادهها از بلای تلویزیون و سینمای آن زمان بود، اکنون در آموزههای مخرب با تلویزیون رقابت میکند. حتی با ساخت انیمیشنهای کودکانهای که مروج و مبلغ انواع بدآموزیها و از جمله مصرف دخانیات هستند. به لطف خانهنشین کردن افراد لایق و سپردن امور بدست افراد نالایق بوده است که کشور ما اکنون جزو بالاترین مصرفکنندگان مواد مخدر در جهان است.
نسل رو به رشد امروز از طریق انتشارات کانون پرورش فکری با تولیداتی از قبیل شعر موزیکال «قالی رو بکش تو ایوون، یک پُک بزن به قلیون» که همراه با تبلیغ و تحریک تصویری و کارتونی آنست، به همان دامهایی فرو میافتند که در قصههای آموزنده مادربزرگها(+) خطر آنها را به کودکان گوشزد میکردند. این کارتون با نمایش دادن کسی که دیگ داغ و جوشیدهای را از روی اجاق برداشته و روی سر خود میگذارد، حتی اصول اولیه آموزش ایمنی به کودکان را نیز نقض کرده است.
تبلیغ و ترویج موذیانۀ غلیان و دخانیات (همراه با ترویج کتابهای ترسناک و بیعاطفگی و تبلیغ کودک همسری و خشونتورزی و جنگطلبی و تأکید بر برتری موی طلایی و چشم آبی و انواع آموزههای مخرب دیگر) در آثار ناشران دیگری نیز دیده شده و به نظر میرسد عملی سفارشی و نظاممند است.
افکار عمومی نیز در ایران برخلاف اغلب ممالک، نه تنها در قبال تبلیغ و ترویج تصاویر استعماری و نازیستیِ موی طلایی و بلوند و چشم آبی مخالفت و مقاومت نمیکنند، که حتی با کمال میل اجازه دهند اینگونه القائات نژادپرستانه سراسر نشریات* و آگهیهای تبلیغاتی و بستهبندیهای تجاری و سریالها و تیزرهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی و بنرهای خیابانی و حتی تصاویر کتابها و دفترهای نقاشی کودکان را به تسخیر خود در آورند و این شکل ظاهری را مشخصه انسان کامل و درست و بینقص بدانند. اکنون آن چشم سیاه و گیسوان شَبَهِ توصیف شده در نگارگریها و شعر و ادبیات فارسی، مایه سرافکندگی و نشانه کمبود و نقصان و نقص عضو به حساب میآید. به راستی اینهمه حس عمیق حقارت از کجا سرچشمه میگیرد؟
* گرایشهای غربپرستانه و حس حقارت و خودباختگی در برابر غرب و الگو قرار دادن آن در زندگی شخصی و اجتماعی، دستکم در مطبوعات دهه ۱۳۱۰ شمسی و بخصوص در آگهیهای مندرج در آنها که بازتابی از علائق و سلائق عمومی است، به فراوانی دیده میشود. برای نمونه بنگرید به دوره روزنامه اطلاعات سال ۱۳۲۰.
در برخی رسانههای فارسیزبان خارج از کشور نیز تبلیغات موذیانه دخانیات با سوءاستفاده ابزاری از دختران و زنان به فراوانی منتشر میشوند. برای نمونه، بیبیسی فارسی در گزارشی جهتدار با عنوان «آیا سیگار الکترونیکی بی خطر است؟» همراه با تصویر فریبنده چند زن سیگاری و تعدادی سیگارهای الکترونیکی رنگارنگ و خوش آب و رنگ، به تبلیغ و ترویج وِیپ یا سیگار الکترونیکی (که در واقع دروازه ورود به دخانیات و اعتیاد است) روی آورده و اینکه «این سیگارها در بین هجده سالهها پرطرفدار شده است». یعنی حداقل سنی را انتخاب کردهاند که از لحاظ قانونی مشکلی برای این تبلیغ نبوده باشد.
بیبیسی ادامه میدهد که «ایزی، دختر هجده ساله، تمام مدت روز سیگار میکشد و همیشه سیگار در دست دارد. او رنگ و شکل ویپ خود را بر اساس رنگ و مد لباس خود انتخاب میکند». بی بی سی فارسی همچنین افزوده است که «ویپهای یکبار مصرف جدیدترین مد هستند و ایزی مجذوب رنگها و طعمهای این ویپها شد و دید که میتواند رنگ ویپهایش را با رنگ لباسهای مهمانیهای شب خود ست کند». نیز آورده است که «او قبلاً گهگاه در آخر هفتهها سیگار میکشید، ولی به نظرش ویپ کشیدن بسیار راحتتر است و میتواند یک ویپ کامل را در یک شب که بیرون میرود، تمام کند».
ملاحظه کنید که در همین چند خط گزارش القایی و جهتدار تا چه اندازه مفاهیم زشت و بدآموز و عادیانگاری شبگردیهای زنانه و مصرف دود و دخانیات به خوانندۀ احیاناً جوان و نوجوان القاء شده است.
این سرنوشت دشوار اطفال و مربیان و اولیای امروز است که برای دستیابی به کتاب و فیلم و موسیقی و مطبوعات و رسانههای مفید و ارزنده و سازنده و مفاهیم انساندوستانه و عدالتجویانه و آگاهیبخش و غیراستعماری نه امیدی به نهادها و رسانههای داخلی دارند و نه به همتای برونمرزی آنها که آینه تمامنما و کپی برابر اصل یکدیگرند.
به این دلایل و دلایل بیشمار دیگری است که لزوم گردآوری آثار باارزش علمی و فرهنگی و هنری برای کودکان و نوجوان احساس میشود. این کاری است که میبایست به فوریت انجام پذیرد؛ پیش از آنکه دیرتر شده باشد.
همچنین بنگرید به:
ترویج باستانگرایی و جنگافروزی در کتابهای درسی مدارس
دانشنامه دانشآموز
کتابهای خطرناک