Skip to content
 

ماه‌گرفتگی خرداد ۱۳۹۰: شاخصی بر هرج‌ومرج در تقویم‌نگاری دولتی و مسئله بی‌جواب رؤیت هلال ماه

در شامگاه ۲۵ خرداد ۱۳۹۰ یک ماه‌گرفتگی/ خسوف کلی رخ خواهد داد که در بسیاری از نواحی نیمکره شرقی زمین و از جمله در تمامی کشور ایران دیده خواهد شد. آغاز ورود ماه به سایه زمین در ساعت ۲۲ و ۵۲ دقیقه چهارشنبه ۲۵ خرداد به وقت تابستانی ایران و خروج کامل ماه از سایه زمین در ساعت ۰۲ و ۳۲ دقیقه بامداد پنجشنبه ۲۶ خرداد رخ خواهد داد. اوج ماه‌گرفتگی (گرفت کامل) نیز در ساعت ۰۰ و ۴۲ دقیقه خواهد بود.

برای آگاهی بیشتر و مشاهده تصاویر مشابه‌سازی شده بنگرید به: Total Eclipse of the Moon, 15 June 2011

وقوع ماه‌گرفتگی در شرایطی ممکن می‌شود که اولاً خورشید همراه با زمین و ماه از دید ناظر عمود بر آنها در یک راستا واقع باشند و در نتیجه ماه در حالت بدر باشد؛ و دوماً ماه در حرکت مداری خود به یکی از دو گره/ عقده صعودی یا نزولی (Ascending Node/ Descending Node) که نقاط تلاقی دو صفحه مداری زمین و ماه است، رسیده باشد.

از آنجا که یکی از شرایط وقوع ماه‌گرفتگی این است که ماه الزاماً می‌باید در حالت بدر (ماه کامل/ ماه پُر) باشد؛ این واقعه از گذشته‌های دور یکی از شاخص‌ها و معیارهای بررسی و تعیین درستی یا نادرستیِ محاسبات تقویم قمری بوده است.

با توجه به همین نکته ساده و بدون نیاز به محاسبات پیچیده، آشکار می‌شود که تقویم دولتی استخراج‌شده توسط شورای مرکز تقویم که این ماه‌گرفتگی را برابر با شب سیزدهم ماه دانسته، نادرست است. چرا که ممکن نیست ماه در شب سیزدهم به حالت بدر برسد و روزهای ماه رجب همراه با مناسبت‌های آن، یک روز از محل حقیقی خود عقب هستند. این نادرستی نه فقط در این روز و ماه، که در روزها و ماه‌های دیگری نیز وجود دارد.

در سال‌های اخیر و در تقویم دولتی/ رسمی کشور، بجای استفاده از ماه‌های قمری متوسط و نظام کبیسه‌گیری ثابت (که شرط لازم و قطعی تقویم‌نگاری است)، از ماه‌های هلالی و کبیسه‌گیری متغیر و بی‌قاعده (با تأکید بر رؤیت هلال ماه رمضان و شوال در افق تهران) استفاده می‌شود.‌ این اعمال با قواعد و معیارهای شناخته‌شدهٔ تقویم‌نگاری قمری مطابقت ندارد و چنانکه عملاً دیده می‌شود، به‌رغم این کوشش باز هم نتوانسته‌اند به مقصود خود دست یابند. حال که حتی رویکرد به تقویم قمری با ماه‌های هلالی به نتیجه درست و بی‌نقصی نرسیده است، چه اصراری بر ادامه اینکار و دوری‌گزینی از تقویم قمری متوسط است؟

آیا تقویم‌نویسان دولتی به چه منظور و با چه هدفی دست به این ابداعات نوظهور و بدون پشتوانه علمی می‌زنند؟ آیا منظور مشکلات رؤیت هلال ماه رمضان و شوال است؟ اگر چنین باشد، باید گفت چنین مشکلی پاسخ دقیق و علمیِ فراگیر ندارد و اگر داشت در طول این بیش از هزار سال تاکنون شناخته شده بود. ضمن اینکه مسئلهٔ شرعی رؤیت هلال و محاسبات تقویمی دو موضوع مستقل و بی‌ارتباط با یکدیگر هستند. آیا منظور انطباق تعطیلات و مناسبت‌های کشوری و دینی با روزهای بخصوص و مقاصد بخصوص‌تری است؟ اگر چنین باشد، باید گفت که براستی جای هزار حیف است که قواعد تقویم‌شناسی و تقویم‌نگاری قربانی مصالح روزمره شود.

در طول تاریخ بارها دیده شده است که منجمان و تقویم‌نگاران از اصول ثابت و قابل محاسبه در تقویم‌نگاری دوری می‌کرده‌اند تا بتوانند همگان را وابسته و نیازمند به خود نگاه دارند. این کار علاوه بر اینکه روشی ناپسند است، موجب آشفتگی در تقویم‌نگاری و اصول علمی آن و نیز آشفتگی در قراردادهای اجتماعی انسان‌ها نیز می‌گردد.

این اعمال نادرست و هرج‌ومرج‌ها در تقویم دولتی، نه تنها در مورد تقویم قمری، که در مورد تقویم شمسی یا خورشیدی نیز با دستکاری‌های ناصحیح در طول سال متوسط و اعلام لحظه سال تحویل بر اساس طول سال متغیر (که هیچ کاربردی در تقویم‌نگاری ندارد) اجرا می‌شود و آسیب‌هایی جدی به ساختار گاهشماری در ایران وارد می‌آورد. گاهشماری فعلی ایران به شکل کنونی دولتیِ آن نه تنها دقیق‌ترین تقویم جهان نیست که بلکه اصولاً «تقویم» نیست و صرفاً جدولی برای رفع نیازهای یک سال بشمار می‌آید.

اما آنچه که علاوه بر نادرستی‌های یادشده بالا و مشابه آن اهمیت دارد، سکوت مفرط و رفتار صاحب‌اختیارانه مرکز تقویم است که تقویم را با ملک شخصی خود اشتباه گرفته و خود را اجلّ از هرگونه پاسخگویی می‌داند. آیا قاعده تقویم‌نویسی مرکز تقویم بر چه نظام و الگوریتمی استوار است؟ آیا از یک شیوه شناخته‌شده و دارای سابقه تاریخی استفاده می‌کند یا از شیوه‌ای دلخواه خود؟ و در هر صورت به چه دلیل روش خود و جزئیات آنرا منتشر نمی‌کند و در باره آن سکوت کرده است؟ آیا مرکز تقویم به چه دلیل- همانند عادت متداول شده- خود را آزاد و رها از هر نوع انقیاد به ضوابط، و مختار به هر نوع تصمیم دلخواهانه و بی‌ضابطه می‌داند؟ آیا در کجای دنیا یک چنین عملی رواج داشته است و دارد؟ نگارنده بر این گمان است که مرکز تقویم از هیچ شیوه‌ای و حتی یک شیوه دلخواهانه و خودساخته نیز استفاده نمی‌کند و صرفاً تصمیم‌هایی مقطعی می‌گیرد و جداولی را به اسم تقویم منتشر می‌کند که نیازها و مصالح مقطعی امروز را به هر شکلی رفع و رجوع کند. چنین اعمالی شایسته هیچ کشوری نیست.

اکنون گاهشماری ایران به شکل فرمایشی و بدون کمترین توجهی به قواعد و نظام‌های محاسباتی به ثبت ملی می‌رسد، اما در عمل بسوی آشفتگی می‌رود. کوشش این نگارنده صرفاً برای روشن ماندن شعله کوچک شمعی است که از دیرباز به دست ما رسیده و بخاطر مصالح روزمره در حال آسیب و فراموشی است.

همچنین بنگرید به:

شبه‌تقویم هجری شمسی و لزوم پیوستن به تقویم میلادی
آسیب‌شناسی نوروز و مسئلهٔ تحویل سال

web analytics