Skip to content
 

گاتهای زرتشت- پیشگفتار

برگرفته از کتاب «گاثای زرتشت: کوششی برای ترجمه واقع‌گرایانه و غیرذوقی از گاثای منسوب به زرتشت»، ۱۳۹۲، ترجمه از اوستایی به انگلیسی: پرادز اکتور شروو، ترجمه انگلیسی به فارسی: بابک صالحیان با همکاری این نگارنده.

گاتهای زرتشت- ترجمه و توضیحات | دستکاری در گاتهای زرتشت و گمراهی در مطالعات ثانوی

«اکنون آن مسیر حیات طولانی را که هیچکس در واقع ندیده و شما خدایان آن مسیر را می‌روید، در مقابل من قرار ده. صریح به من بگو ای اهورا، چگونه من باید مخارج مراسم قربانی گاو را بدست آورم: ده مادیان با یک اسب نر، و همچنین یک شتر، پاداشی که به من الهام کرده‌ای ای مزدا» (از متن گاثای زرتشت).

از نخستین باری که گاتها/ گاثای منسوب به زرتشت به زبان فارسی منتشر شد و ایرانیان و زرتشتیان با چنین نام و پدیده‌ای آشنا شدند (و حتی بعدها عده‌ای از زرتشتیان آنرا کتاب دینی خویش نامیدند) نزدیک به نود سال می‌گذرد. در این مدت، بیش از ده ترجمه گوناگون از گاثا منتشر شد که بجز یکی از آنها (یعنی ترجمه موسی جوان از گاثای دارمستتر)، بقیه مترجمان به صراحت یا به تلویح مدعی شدند که متن را از زبان اصلی اوستایی به فارسی ترجمه کرده‌اند. این ترجمه‌های دهگانه شباهت چندانی با یکدیگر نداشتند و مترجمان- کم یا زیاد- آنچه را که خود می‌پسندیدند و باب میل و سلیقه‌اشان بود، از زبان زرتشت نوشته و بدو منسوب کرده بودند. در این میان، ترجمه ابراهیم پورداود کمتر از بقیه، و ترجمه‌های موبد فیروز آذرگشسب و موبد رستم شهزادی بیش از ترجمه‌های دیگر، از راستی و واقعیت دور شده و بیشتر شبیه به موعظه‌ و درس اخلاق شده‌اند. اینگونه اعمال نه تنها آشکارا تحریف و دستکاری و ناراست‌نمایی در متون و منابع کهن دانسته می‌شد، که حتی موجبات گمراهی هر پژوهشگری را فراهم آورد که با استناد به متن گاثا تحلیلی ثانوی ارائه داده بود.

چنین دستکاری‌‌ها و ترجمه‌های ذوقی در سراسر متن گاثا و بخصوص در هات‌های ۲۸ و ۲۹ و نیز در هات ۵۳ که به نکوهش زنان و نیز ازدواج احتمالی زرتشت با دخترش پوروچیستا می‌پردازد، شدت بیشتری یافت. در حالیکه گاثا در همان شکل راستین و واقعی خود دوست‌داشتنی‌تر از شکل دستکاری‌شده و آرایش‌یافته آن است. مراسم نیایشیِ ساده مردمی دامدار که از رنج روزگار بستوه آمده و شِکوه‌هایشان را به درگاه اهورامزدا و دیگر خدایان بیان می‌دارند.

کتاب حاضر کوششی است برای ارائه متنی واقعگرایانه و بدون دستکاری‌های ذوقی و احساسی از گاثای زرتشت که اصل آن متعلق به سده هفتم قبل از میلاد است. گاثا سخنان منظوم و شعرگونه‌ای است که در مراسم دینی و آیین‌های قربانی‌ مزداپرستان به شکل گروهی همسُرایی می‌شده است. این مراسم و این متون (و نیز زرتشت که سراینده احتمالی آنهاست)، ارتباطی به «بهدینی مزدیسنا» که در زمان ساسانیان به وجود آمد و در سده اخیر به «دین زرتشتی» تغییر نام داد، ندارد.

گاتها/ گاثا بخش‌های پراکنده و منفصلی در کتاب اوستا و منسوب به زرتشت است. این بخش‌ها در سده نوزدهم میلادی و با پژوهش‌های پیگیرانهٔ اوستاشناسان اروپایی شناسایی شد و از دل اوستا استخراج گردید. واژهٔ گاتها در متون اوستایی به شکلِ گاثا (gatha) و برای نامیدن پنج سرود زرتشت بکار رفته است. گاثا اسم مؤنثی است که معنای سرود یا سرودخوانی را می‌دهد و در متون سانسکریت نیز به همین معنا کاربرد دارد. واژهٔ گاتها اکنون به شکل‌های گاتا/ گاثا/ گاثه‌ها/ گاهان/ گاسان نیز نوشته می‌شود. سومین حرف اوستایی در واژه گاثا حرفی است که آوای ترکیبی و توأمان «ت» و «هـ» را دارد و در زبان فارسی معادل با «ث» و در زبان‌های اروپایی معمولاً معادل با «th» است. حرف «ث» برخلاف اصرار برخی لغت‌دانان اساس عربی صرف ندارد و خاستگاهی در زبان‌های ایرانیِ باستان نیز دارد. تلفظ و نگارش این واژه به شکل «گاتها» («ت» و «هـ» مجزا) هر چند که متداول است، اما دقیق نیست و در صورت استفاده می‌باید توجه داشت که جزء «ها» نشانه جمع نیست و جدا نوشته نمی‌شود.

گاتها سخن منظوم و شعرگونه‌ای است که ظاهراً به هنگام مراسم دینیِ پیروان مَـزْدَیَـسْـنا/ مزداپرستان و به شکل گروهی اجرا و همسُرایی می‌شده است. این دین با بهدینی مزدیسنا یا زرتشتی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، تفاوت دارد. محتوای گاتها با دیگر بخش‌های اوستا تفاوت‌های قابل ملاحظه‌ای دارد و نام‌های امشاسپندان در آن منحصراً به عنوان اسم معنا آمده‌اند و دلالت بر شخصیتی مینوی نمی‌کنند. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که سرودهای منظوم گاتها- همچون گلستان سعدی- در میان بخش‌های منثوری جای داشته‌اند که آن بخش‌ها به مرور زمان از میان رفته‌اند.

سرایش گاتها به موجب اشاره‌ای در بند هشتم یسنای ۵۷ منسوب به زرتشت است. اما گروهی از اوستاشناسان و از جمله ژان کلنز در این انتساب تردید دارند و آنرا محصول سرایندگان و مکاتب گوناگون می‌دانند. چرا که شانزده بار یادکرد از نام زرتشت در گاتها، نه در حالت اول شخص مفرد که در حالت سوم شخص غایب یا حاضر بوده است.

زمان سرایش گاتها به احتمال با زمان زندگی زرتشت یکسان است و به سده هفتم و ششم پیش از میلاد (همزمان با عصر مادها) باز می‌گردد. گزارش منابع و تاریخ‌نامه‌های ایرانی از زمان زرتشت به اتفاق حاکی از آنست که زرتشت در سال ۶۶۱ پیش از میلاد متولد شده و در سال ۵۸۴ پیش از میلاد درگذشته است. با این حال، قدمت و ساخت زبانی و دستوری گاتها این گمان را پیش کشیده است که بخش‌هایی از آن تا مدتی پیش از زرتشت سروده شده باشد.

در گاتها هیچگونه اشاره و یادکردی از یک نام جغرافیایی وجود ندارد؛ اما به نظر می‌رسد که زبان گاتها و مکان سرایش آن با سرزمین بالندگی زرتشت یکسان باشد. این مکان به احتمال زیاد در شرق ایران و در سرزمین سیستان/ زابلستان و یا در بلخ باستانی (مزار شریف امروزی) در شمال افغانستان بوده است. شهری که به موجب شاهنامه فردوسی پایتخت گشتاسپ و دین‌پذیری او نیز بوده است.

گاتها در پنج فصل با نام‌های سپسین «اَهـونَـوَئیتی‌گاتها»، «اوشْـتَـوَئیتی‌گاتها»، «سْـپِـنـتـامَـنْـیـو‌گاتها»، «وُهـوخْـشَـثْـراگاتها» و «وَهـیـشْـتـوئیشْـتی‌گاتها»، و در ۱۷ بخش (هائیتی/ هات/ ها)، ۲۳۸ بند (وَچَـسْـتَـشْـتی/ وَچَـسْـت)، ۸۹۶ بیت (اَفْـسْـمَـن/ پَـتْـمـان/ گاس) و ۵۵۶۰ واژه سروده شده و از نظر زبان و نگارش، کهن‌ترین بخش اوستای موجود است.

گاتها یک کتاب مستقل نیست و هویت مستقلی نیز ندارد؛ بلکه سرودهایی است که در دل هفتاد و دو هات یسنای اوستا پراکنده هستند. هفده بخش گاتها را عموماً شامل هات‌های ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۶، ۴۷، ۴۸، ۴۹، ۵۰، ۵۱ و ۵۳ یسنا می‌دانند (شروو هات‌های ۳۲ و ۴۹ و برخی بندها را در جزو گاثا نیاورده، اما بند ۱ از هات ۵۴ را بخشی از گاثا دانسته است). دلیل پراکنش گاتها در دل یسنا دانسته نیست. اما با توجه به تحریف‌ها و دستکاری‌های موبدان زرتشتی ساسانی در یادمان‌های فرهنگی و مکتوب باستانی، می‌توان گمان داد که این کار به منظور حذف و نابودی بخش‌هایی از گاتها و جایگزین کردن آنها با محتویات جدیدتر که مطابق با خواست موبدان بوده باشد، روی داده است. غیرمرتبط بودن سرودهای گاتها و حتی بسیاری از بندهای یک سرود با یکدیگر و وجود انفصال و خلأ محتوایی در میان آنها، چنین احتمالی را قوت می‌بخشد.

آشنایی با گاتها و نخستین ترجمه‌ها از آن سرگذشتی پرفراز و نشیب دارد. زبان گاتها که با زبان اوستای نو تفاوت‌هایی دارد، حتی برای مؤلفان متون پهلوی نیز به درستی فهم‌پذیر نبوده است. فردریش اشپیگل (Friedrich Spiegel) از نخستین پژوهشگرانی بود که در سال ۱۸۶۷ و در کتاب «دستور زبان باختری باستان» (Gramatik der Altbaktrischen Sprache) به تفصیل در مورد لهجه گاتها و تفاوت آن با دیگر بخش‌های اوستا روشنگری کرد.

ترجمه متن گاتها پس از کوشش‌های آغازین دانشمندانی همچون آنکتیل دوپرون (Anquetil Duperron)، توماس هید (Thomas Hyde) و اوژن بورنوف (Eugene Burnouf)، به همت ویلهلم گیگر (Wilhelm Geiger) توسعه یافت. او در سال ۱۸۷۹ ترجمه سرودهای یکم، دوم و سوم گاتها (هات‌های ۲۸، ۲۹ و ۳۰ یسنا) را در کتاب «دستنامه زبان اوستایی- گرامر، گزیده متون و واژه‌نامه» (Handbuch der Awestasprache, Gramatik, Chrestomathie und Glossar) در ارلانگِن و به زبان آلمانی منتشر کرد.  سپس شارل ژوزف دو هارله (Charles Josef  de Harlez) در سال ۱۸۸۱ متن کامل گاتها و دیگر بخش‌های اوستا را در کتاب «اوستا» (Avesta) در پاریس و به زبان فرانسه در اختیار جهان زبان‌شناسی و فرهنگ‌شناسی باستانی نهاد. اندکی پس از آن، کارل فریدریش گلدنر (Karl Friedrich Geldner) در سال ۱۸۸۵ متن کامل و انتقادی اوستا را (که در بردارنده گاتها نیز بود) به خط اوستایی و با عنوان «اوستا- کتاب مقدس ایرانیان» (Avesta- The Sacred Books of the Parsis)  در اشتوتگات به چاپ سپرد. این کتاب نخستین و واپسین متن کامل اوستای اصلی در جهان است. یازده سال پس از دوهارله، جیمز دارمستتر (James Darmesteter) در سال ۱۸۹۲ مجدداً متن کامل گاتها و دیگر بخش‌های اوستا را در کتاب «زند- اوستا» (Zend- Avesta) در پاریس و به زبان فرانسه عرضه نمود. پس از این، کریستیان بارتولومه در سال ۱۹۰۵ متن کامل گاتها و اوستا را در کتاب «اوستا» (Avesta) در استراسبورگ و به زبان آلمانی منتشر نمود که در زمان خود انقلابی در اوستاشناسی بشمار می‌رفت. هانس رایشلت (Hans Reichelt) اوستاشناس دیگری بود که در سال ۱۹۱۱ ترجمه گاتهای او در کتاب «خوانش اوستا» (Avesta Reader) در استراسبورگ به زبان انگلیسی منتشر شد (این کتاب با ترجمه جلیل دوستخواه در سال ۱۳۸۳ و با عنوان «رهیافتی به گاهان زرتشت و متن‌های نواوستایی» در تهران منتشر شده است. اما مترجم بجای ترجمه متن گاتهای رایشلت، متنی که خود قبلاً منتشر کرده بوده را عیناً بجای آن آورده است). لاورنس میلز (Lawrence Mills) نیز در سال ۱۹۲۵ متن مستقل و متمایز گاتها را در کتابی با عنوانِ «گاتها/ گاثا» (Gatha) در پاریس و به زبان فرانسه منتشر کرد. ترجمه دیگری از گاتها متعلق به هلومت هومباخ (Helmut Humbach) است که در سال ۱۹۵۹ با عنوان «گاتهای زرتشت» (Die Gathas des Zarathushtra) در هایدلبرگ و به زبان آلمانی منتشر شد. از جدیدترین ترجمه‌های گاتها، متنی است که ژان کلنز (Jean Kellens) و اریک پیرار (Eric Pirart) در کتاب «متون کهن اوستایی» (Les textes vieil-avestiques) عرضه کردند و در فاصله سال‌های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۱ به زبان فرانسه در ویسبادن منتشر گردید. دانشمندان دیگری نیز همچون هانس رایشلت (Hans Reichelt)، مارتین هوگ (Martin Haug)، ر. روت (R. Roth)، یوهان هنریش هوبشمان (Johann Heinrich Hübschmann)، فردریک کارل آندرآس (Friedrich Carl Andreas)، ژاکوب واکرناگل (Jacob Wackernagel) متن کامل یا گزیده‌ای از گاتها را ترجمه و منتشر کردند و بر دانسته‌ها و دانش اوستا و گاتهاشناسی رونقی افزون‌تر بخشیدند.

نخستین آشنایی ایرانیان با اوستا و گاتها پس از ۱۵۰ سال که از آشنایی اروپاییان با اوستا می‌گذشت، اتفاق افتاد. نخستین ترجمه فارسی از متن گاتها را ابراهیم پورداود در سال ۱۳۰۵ و بر اساس ترجمه کریستیان بارتولومه در بمبئی (بومبای) منتشر کرد که به دلیل نقصان‌های موجود در ترجمه، یکبار دیگر َآنرا ترجمه و ویرایش نموده و در سال ۱۳۳۱ در همان شهر منتشر نمود. ترجمه پورداود برای نخستین بار ایرانیان و زرتشتیان را متوجه گاتها و محتوای فراموش‌شدهٔ آن کرد. این ترجمه اساس ترجمه و ویرایش دیگری قرار گرفت که جلیل دوستخواه در سال ۱۳۶۴ منتشر کرد و تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. بجز این، هشت نفر دیگر نیز گاتهای زرتشت یا چکیده‌ای از آنرا بر اساس یکی از ترجمه‌های اروپایی و یا با ویرایش ترجمه‌های دیگران منتشر کردند که عبارتند از: موسی جوان، عباس شوشتری (مهرین)، هاشم رضی، علی‌اکبر جعفری، فیروز آذرگشسب، حسین وحیدی، رستم شهزادی و آبتین ساسانفر.

ترجمه‌ پورداود از گاتها ترجمه‌ای کاملاً وفادار به متن نیست؛ اما پیشتازی و پیشکسوتی او در ترجمه گاتها و دیگر بخش‌های اوستا در خور قدرشناسی فراوان است. این معضل در ترجمه‌ها و ویرایش‌های دیگری که در بالا از آنها یاد شد، شدت بیشتری یافته و تمامی آنها- کم یا زیاد- بنا به ذوق و سلیقه و مطابق با هنجارها و پسندهای امروزی دچار دخل و تصرف و آرایش شده است.

در دوره معاصر برخی از زرتشتیان مدعی شده‌اند که گاتها کتاب دینی آنان است. از آنجا که زرتشتیان هیچگاه چنین کتابی را نمی‌شناخته‌ و در متون دینی آنان نیز یادی از آن نشده است و نیز نسخه‌ای از آنرا هیچگاه در اختیار نداشته‌اند، چنین ادعایی نادرست و شگرف می‌نماید. گاتها و محتوای آن (و نیز زرتشت که سرایندهٔ احتمالی آن است) ارتباطی با بهدینی زرتشتی که در زمان ساسانیان به وجود آمد، ندارد و شباهتی با احکام و شرایع دینی زرتشتی در آن دیده نمی‌شود. این ادعا در صورتی قابل اعتنا و بررسی است که منبع و سندی تاریخی بر آن صحه بگذارد و گاتها را کتاب دینی زرتشتیان نامیده باشد.

ترجمه‌ای که این نگارنده از متن گاتهای زرتشت به دست می‌دهد، بر اساس متن مقابله‌ای کارل گلدنر و ترجمه‌ای است که پرادز اکتور شروُو- اوستاشناس نروژی- از زبان اوستایی به انگلیسی انجام داده است. این ترجمه، جدیدترین و مستندترین گزارش گاتها است که با توجه به مجموع پژوهش‌های پیشین و مطالعات و یافته‌های جدید در زبان اوستایی انجام شده است.

web analytics