چکیده
کلمه «ملت» در زبان فارسی به معنای «پیروان یک دین» بوده است. در سده اخیر این واژه را معادل با واژه انگلیسی و فرانسوی Nation گرفتهاند که معانی گسترده و متعدد و ناروشنی دارد. در ایران و برخی کشورهای دیگر از این معانی متعدد و وارداتی برای مقاصد شبهنژادی و تمامیتخواهانه و احیاناً فریبگرانه سوءاستفاده شده است. امروزه در تداول عامه و در ضمن مقاومت عمومی در برابر این مفهوم وارداتی، «ملت» مترادف با «مردم» بکار میرود و تفاوتی با آن ندارد. با استفاده بیشتر از واژه «مردم» و کوشش برای بازگرداندن واژه «ملت» به معنای ادبی و تاریخی اصیل خود، نه تنها چیزی را از دست نخواهیم داد، که همبستگی، همزبانی و تفاهم بیشتری را نیز به دست خواهیم آورد و به برخی تعارضها پایان داده خواهد شد. چنانکه غربیان نیز پس از جنگ جهانی دوم و پس از کشتاری که فاشیستها و نژادپرستهای ناسیونالیست (ملتگرایان/ ملیگرایان) براه انداختند، به این نکته حساس شدند و بیش از آنکه از واژه Nation استفاده کنند، واژه People را بکار گرفتند.
* * *
یکی دیگر از اصطلاحاتی که در حدود سده اخیر و در دوران استعمار در ایران رایج شده و تداول فراوانی یافته، کلمه «ملت» است. این کلمه اکنون در معنا و مفهومهای نوساختهای بکار میرود که در خاطره تاریخی ایرانیان پیشینهای ندارد و در ادبیات فارسی و دیگر زبانهای رایج در ایران و منطقه تازگی دارد.
کلمه «ملت» در سده اخیر و در تداول میان روشنفکران، سیاسیون، نویسندگان و دیگر فعالان سیاسی و اجتماعی به اشکال و مفاهیم متنوع و بعضاً نسنجیده و نیندیشیدهای بکار رفته است. بطوری که از اصطلاح «ملت» در سخنان آنان معنای روشن و واحد و بیتردیدی بر نمیآید و دانسته نمیشود که منظور گوینده یا نویسنده از چنین کلمهای چیست و حدود و ثغور کاربرد آن از کجا تا به کجاست.
همچنین از این اصطلاح برای اهداف نژادپرستانه و برترانگارانه و تمامیتخواهانه بهرهگیری شده و یا برای مقاصد تفرقهانگیزانه و نفاقهای قومیتی بکار رفته و سوءاستفاده شده است. برای مثال ممکن است کسانی از اصطلاحهای «ملت ترک» یا «ملت کرد» یا «ملت بلوچ» استفاده کنند و کسانی دیگری نیز چنین تعابیری را نادرست بنگارند و مدعی شوند که «ما» فقط یک ملت هستیم و آن «ملت ایران» است. مفهوم «ما» نیز در چنین سخن و ادعایی نامعلوم است و مشخص نیست که دقیقاً به چه تعریفی دلالت میکند. در ادامه نشان خواهیم داد که هر دوی این سخنان، نادرست، نسنجیده و وارداتی هستند و دارای سابقه تاریخی در میان مردم نیستند.
«ملت» در زبان فارسی برگرفته از «مله/ المله» در زبان عربی است. معادل فارسی ناب یا فارسی سره برای این کلمه وجود ندارد و از لغات مشترک میان زبانهای فارسی و عربی است. ممکن است ریشه هر دوی آنها در واژه سُریانی «مَلکوتا» (به معنای حکومت/ کشور) باشد.۱ معنای ملت در هر دو زبان فارسی و عربی عبارت است از «مجموعه پیروان و معتقدان یک دین یا شریعت». برای مثال «ملت اسلام» یا «ملت یهود». ملت را به شکل بسیط برای عدهای از آدمیان نیز بکار میبرند. در دوره معاصر برخی چنین میگویند که این معنا متعلق به کلمه «امت» است، در حالیکه امت کاربردی کلیتر و عمومیتر دارد و معنای «گروه» یا «مجموعه پیروان» را میدهد (بنگرید به لغتنامههای کهن فارسی و قاموسهای عربی).
۱ اخوان زنجانی، جلیل، پژوهش واژههای سریانی در زبان فارسی، تهران، بینا، ۱۳۶۹، صفحه ۹۶.
در دوره قاجار و در حدود زمانی که اروپاییان اصطلاح نژادپرستانه و استعماری «نژاد آریایی» را ساختند و آنرا برای مقاصد خود در ایران و هند نیز رواج دادند، مترجمان وقت ایرانی واژه «ملت» را به عنوان معادل و جایگزینی برای واژه Nation که در آن زمان در اروپا محبوب و مورد توجه بود، انتخاب کردند. واژهای که با تلفظهای «نیشن» در زبان انگلیسی و «ناسیون» در زبان فرانسه کاربرد داشت و از طریق هر دو زبان و بخصوص از طریق زبان فرانسه به ایران رسید.
اما نکتهای که در این میان مغفول ماند و تاکنون نیز توجه جدی بدان نشده، این است که اصولاً معنا و مفهوم Nation در دو زبان انگلیسی و فرانسه نه تنها کاملاً روشن نیست که حتی یکسان هم نیست و تا حد زیادی با یکدیگر متفاوت هستند. ایرانیانی که معادل ملت را برای آن بکار گرفتند، مشخص و معین نکردند حال که این واژه را به معنای تاریخی آن کنار گذاشتهاند، آنرا معادل با یکی از معانی انگلیسی Nation بکار گرفتهاند و یا معادل با معنای فرانسه آن؟
این در حالی است که واژه Nation معنای روشن و دقیقی ندارد و گستره معنایی آن وسیع و مبهم است. فرهنگ آنلاین علوم اجتماعی (Online Dictionary of the Social Science) چنین آورده است که: «مفهوم کلمه Nation تا حدی شبیه به مفهوم جامعهای است که شامل همه اشخاصی میشود که دارای نَسَب، زبان و تاریخ مشترک بوده و افراد آن روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. در زبان انگلیسی، این واژه بر گروهی از مردم دلالت میکند که دارای استقلال سیاسی بوده و در قلمرو (مرز) مشخصی زندگی میکنند. در مقابل، در زبان فرانسه واژه Nation بیشتر به معنای گروهی از مردم است که دارای خاستگاه و روابط مشترک متقابلی هستند که بر یکدیگر تأثیر میگذارند. بنابر این، منظور فرانسویزبانانِ کانادا هنگامیکه از این واژه برای استان کِبِک استفاده میکنند، بیشتر یک اجتماع تاریخی از مردم است تا اینکه الزاماً منظورشان از کبک، یک منطقه خودمختار سیاسی و جدا شده از کانادا باشد. از دیدگاه معنیِ اولِ این واژه (یعنی مفهوم انگلیسی آن)، در جهان ۱۷۰ ملت وجود دارد، اما از جنبه معنیِ دومِ آن (یعنی مفهوم فرانسوی آن) در جهان ۱۵.۰۰۰ ملت وجود دارد».
به عبارت دیگر، واژه ملت به عنوان معادل Nation از جمله میتواند هم به معنای مجموعه اهالی یک کشور با تعاریف سیاسی امروزی آن باشد و هم میتواند به معنای مجموعه اشخاص مرتبط با یکدیگری باشد که دارای زبان، فرهنگ، تاریخ و تعلقات مشترک هستند. خواه این مردمان در دل یک کشور باشند و خواه در مجموعهای از دو یا چند کشور. در حالیکه در هیچکدام از این حالتها، معیار و مصداق و محک معین و مشخصی برای شناسایی یک ملت و وجه تمایز آن با ملتی دیگر وجود ندارد.
اما آیا با چنین نگرشی میتوان گفت آنانی که مثلاً از تعابیر «ملت لُر» یا «ملت عرب» سخن میگویند، و یا آنانی که منکر چنین ملتهایی هستند و تعبیر «ملت ایران» را بکار میبرند، هر دو درست میگویند و هر کدام به بخشی از مفاهیم موجود در این واژه تکیه میکنند؟ به گمان نگارنده، اگر بخواهیم مفاهیم نوین اروپایی و غربی را به مردمان این سرزمین تعمیم دهیم، میتوان بر هر دو شکل سخن گفت و از هر دوی آن تعابیر (و حتی انواع بیشتری از آن) بهره گرفت. مشروط بر آنکه شنونده دقیقاً بداند که منظور گوینده از واژه «ملت» چیست. منظوری که معمولاً دانسته نیست و معیار مشخص و پذیرفته شدهای برای تفکیک ملتهای مفروض از یکدیگر وجود ندارد.
اما حالت دیگری نیز وجود دارد و آن سنت تاریخی مردمان ایران و سرزمینهای پیرامون آن است. در این سنت تاریخی، برای هیچیک از دو مفهوم بالا معادلی وجود ندارد. نه برای کسانی که «دارای نَسَب، زبان و تاریخ مشترک بوده و افراد آن روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند»، و نه برای کسانی که «دارای استقلال سیاسی بوده و در قلمرو (مرز) مشخصی زندگی میکنند». این ویژگی و نبودن معادل لغوی برای این مفاهیم، نهایت روحیه انسانگرایانه و برابریجویانه مردمی است که بهرغم تنوع و رنگارنگی فرهنگی، هرگز حاضر نشدهاند بین خود و دیگران تفکیک و امتیازی قائل شوند و نخواستهاند طبقهبندیهای انسانی بر اساس نژاد و زبان و مرز و جز آنها به وجود بیاورند.
کلماتی همچون: «قوم/ اقوام»، «طایفه»، «خلق» و «جماعت» در زبان و ادبیات فارسی به عدهای از آدمیان از لحاظ تعداد دلالت میکند و مفهوم نژادی یا زبانی یا سیاسی یا اجتماعی در ذات خود ندارد. چنانکه خیام و سعدی سرودهاند: «قومی متفکرند اندر ره دین/ قومی به گمان فتاده در راه یقین» و «قومی هوای نعمت دنیا همی پزند/ قومی هوای عقی، و ما را هوای تست». یا میگویند: «خلقی دیدم نشسته بر زمین»، «طایفهای دیدم به راهی میرفتند»، «قومی در مسجد خفته بودند».
بسا جالب و شگفت است که بهرغم تمامی تبلیغات استعماری تفرقهانگیز و تلاشهایی که برای گسست اتحاد میان مردم انجام شده است و میشود، این مردم رنج کشیده و خسته از ظلم روزگار، بنا به فرمان قلبی خود که از تجربههای تلخ و شیرین و خاطره تاریخی کهن و مشترک ریشه میگیرد، نه تنها مفاهیم جدید و تحمیل شده به واژه ملت را نپذیرفتند و بکار نگرفتند، که آنرا خمیر کردند و دوباره به پیمانه زدند. آنان مفاهیم ناسیونالیستی و شبهنژادی و وارداتی بار شده بر واژه «ملت» را نادیده گرفتند و آنرا تبدیل به مفهوم انسانگرایانهای کردند که عیناً معادل با معنای «مردم» دلالت بر گروهی از آدمیان فارغ از هرگونه تعلقی میکرد. مثلاً گفتند: «ملت در صف شیر ایستاده!»
به همبستگی و سازش این مردم متنوع اما متحد، دقیقاً کسانی خدشه وارد آورده و صدمه زده و موجبات گسست و انشقاق آنرا فراهم آوردهاند که با تکیه بر مفهوم نوساخته «ملت» و شعارهایی همچون «ملت بزرگ» قصد داشتهاند «همبستگی» و «همزیستی» تمامی مردمان بالفعل یا بالقوه حوزه تسلط خود را تبدیل به «همشکلی» و «یگانگی» کنند و نوعی اتحاد مبتنی بر «یکسانسازی» را به وجود بیاورند که مطابق با منافع سیاسی و اقتصادی خودشان بوده است.
همچنین بنگرید به:
میهن/ وطن چیست؟
ملی چیست؟
ناسیونالیسم چیست؟ و تفاوت میان ملیگرایی و میهندوستی
فاشیسم چیست؟
گفتارهایی در باره تبعیض نژادی، وطندوستی، غرور ملی، و قربانی کردن انسان به پای کشور
چگونگی پیدایش مرزهای سیاسی ایران و کشورهای خاورمیانه