کسانی که با ارزشهایی همچون آزادی، محبت، شرافت، انساندوستی، و همزیستی بشری بزرگ شده باشند، بنا به سرشت انسانی و تربیت خانوادگی و اجتماعی خود نمیتوانند مدافع اعمال جهانگشایان و کشورگشایان باشند.
پس از کشته شدن مرد سیاهپوستی به دست پلیس آمریکا، موجی از جنبشهای ضدنژادپرستی در آمریکا و اروپا به راه افتاده است. این جنبشها به سرعت تبدیل به ابراز مخالفت به هرگونه سلطهگری، تجاوزگری، استعمار، و امپراتوری و جهانگشایی شده است. در آمریکا و اروپا، مجسمههای یادبود بسیاری از پادشاهان و سرداران جهانگشا، نخستوزیران استعماری، قوای اکتشافی، مورخان و روزنامهنگاران حامی استعمار، تجار برده و بردهفروشان به پایین کشیده شده و بعضاً در دریاها و رودخانهها سرنگون شدهاند. از جمله مجسمههای لئوپولد دوم، آلبرت بودوئن، وینستون چرچیل، ایندرو مونتانلی، ادوارد کولستون، رابرت میلیگان، جفرسون دیویس، ژنرال بوریگارد، ژنرال رابرت لی، و حتی چندین مجسمه از کریستف کلمب. به چهره و دستهای تعداد زیادی از مجسمهها، به نشانه سابقه جنایت علیه بشریت، رنگ قرمز پاشیده شده و عنوان «متجاوز» بر سینه آنان نوشته شده است. معترضان خواستهاند تا بجای این مجسمهها و تصاویر تبلیغاتی مشابه آنها، تصاویری از قهرمانان ضداستعماری- مثل خانم هریئت تابمن- جایگزین شود.
شهردار بریستول در انگلستان در حمایت از عمل معترضان گفته است که «مجسمه کولستون توهین به مردم شهر بود». فیلیپپ پادشاه بلژیک ضمن حمایت از معترضان و طی نامهای به رئیس جمهور کنگو از حمله پیشینیان خود به کنگو و تصرف آن کشور به مدت ۷۵ سال ابراز تأسف کرده است. او در نامه خود نوشته است: «میخواهم تأسف عمیق خود در مورد این زخمهای تاریخیای را ابراز کنم که درد ناشی از آن هنوز هم به شکل تبعیض در جوامع ما وجود دارد». او در ادامه آورده است: «در دوران حکمرانی لئوپولد، اعمال بیرحمانهای انجام گرفت که موجب مصیبت و تحقیر مردم شد»(+). امانوئل مکرون- رئیس جمهور فرانسه- از کشور آفریقایی رواندا خواسته تا فرانسه را به خاطر تحریک و حمایت از نسلکشی سال ۱۹۹۴ ببخشد. طی این نسلکشی حدود ۸۰۰ هزار نفر قتلعام شدند. فرانک والتر اشتاین مایر و هایکو ماس- رئیسجمهور و وزیر خارجه آلمان- بابت جبران کشتارهایی که آلمان در دوران استعمار در کشور آفریقایی نامیبیا مرتکب شده عذرخواهی کرده و مسئولیت آن واقعه خونین قرن گذشته را «از نظر تاریخی و اخلاقی» به عهده گرفتند. آلمان با تصویب مجلس فدرال و برای جبران «رنج بیاندازه» این مردم، بیش از یک میلیارد یورو کمک عمرانی را ظرف سی سال به آن کشور اختصاص میدهد.
روند جهانی اذعان به نژادپرستی، جهانگشایی، استعمار، و نسلکشی، کماکان رو به افزایش است. برای مثال: «عذرخواهی بلژیک بهخاطر ربوده شدن کودکان چندنژادی در عصر استعمار»(+)، «به رسمیت شناختن مسئولیت کشتار امریتسار هند توسط بریتانیا»(+)، «درخواست بخشش رئیس جمهور آلمان از بازماندگان کشتار فیویتسانو در ایتالیا و هشدار او در زمینه شیوع سم ناسیونالیسم»(+)، و عذرخواهی پادشاه هلند بخاطر استعمار اندونزی در دهه ۱۹۴۰. او در سخنان خود گفت که «گذشته را نمیتوان پاک کرد و باید از سوی همه نسلها به رسمیت شناخته شود»(+).
جهان امروز برخلاف برخی کشورها که از روی خودشیفتگی و در تخیلات خطرناکشان، خود و تاریخ خود را تاج سر بشر میانگارند، عواقب اعمال خود در گذشته و حال را میپذیرد و ناچار است که بپذیرد.
با اینهمه، دونالد ترامپ- که خطری برای صلح و آینده بشریت است و حکومتهای ظالم را ظالمتر و مردم مظلوم را مظلومتر کرد- در واکنشی خشونتبار و متضاد با دیگر زمامداران جهان، دست به تهدید معترضان و اعزام قوای نظامی ضد شورش موسوم به گارد ملی زده است. همچنین گزارشهایی مبنی بر ربودن برخی فعالان اجتماعی آمریکایی توسط شبهنظامیان نقابدار با خودروهای بدون پلاک منتشر شده است(+).
تاکنون در آمریکا ۲۵ نفر از معترضان کشته شده و بالغ بر ۱۱۰۰۰ نفر دستگیر شدهاند. در کانادا نیز تعدادی از مردم بومی به دست پلیس لتوکوب شدهاند. دامنه اعتراضها تا حدی گسترش یافته که برخی از تحلیلگران غربی معتقدند که جهان دیگر هرگز مانند سابق نخواهد شد و مردم امروز دنیا دیگر نمیتوانند جهانگشایان و استعمارگران و تبعیضگران و تحقیرگران را تحمل کنند.
با توجه به رویدادها و جنبشهای ضداستعماری اخیر، جا دارد تا مردمان مشرقزمین نیز که گاهی با رفتارهای نژادپرستانه و خودبزرگبینی بر طبل نفرتپراکنی و هماوردطلبی و نزاع با همسایگان میکوبند و از امپراتوریها و تجاوزگران تاریخی خود دفاع میکنند، به این جنبشهای مردمی ضداستعماری بپیوندند. چنانکه در انگلستان، پنج میلیون عضو مؤسسه میراث فرهنگی و طبیعی «نشنال تراست» (National Trust) با ایدهای از آقایان کورین فاولر و راج پال، پروژه روشنگرانه «ییلاق استعماری» را آغاز کردهاند و میکوشند بخشهای پنهانی تاریخ استعماری بریتانیا را برای نسل امروز و بخصوص دانشآموزان آشکار سازند و نشان دهند که چگونه آرامش موجود در کاخها و کوشکها و خانههای باشکوه غنوده در ماهورها و مرغزارهای وسیع و سرسبز و زیبا، حاصل فلاکت انسانهای بیشمار و استعمار و جهانگشایی و بهرهکشیهای ضدبشری بودهاند.
همه اینها در حالیست که هنوز بسیاری از کشورها به آن مرحله از رشد اجتماعی نرسیدهاند تا مسئولیت عملکرد خود و پیشینیان خود را بپذیرند. ترکیه هنوز مسئولیت تجاوزگریهای خود و از جمله نسلکشی ارمنیان را نپذیرفته و ایرانیان در رویکردی حیرتانگیزتر و تأسفبارتر، اصولاً به تجاوزگریهای پادشاهان و قتلعامهای تاریخی خود افتخار و مباهات میکنند. حاصل غارتگریهای نادرشاه در هند را «جواهرات ملی ایران» مینامند و عهدنامههای استقلالطلبانه گلستان و ترکمنچای را که موجب رهایی مناطق قفقاز و ماورای قفقار از خاطره سلطهگری و قشونکشی مرگبار آغامحمدخان شده بود را «عهدنامههای ننگین» خطاب میکنند. (بنگرید به گفتار «یازدهم سپتامبر و قتلعام مردم تفلیس»).
اکنون وقت آن است که معدودی از ایرانیان و اهالی افراطگر و جنگطلب خاورمیانه بجای آنکه به کورش و داریوش و شاپور و چنگیز و تیمور و نادر و آغامحمدخان و دیگر جهانگشایان و استعمارگران تاریخ خود بنازند و به مرزهای پهناور سرزمینها و تمدنهای به خاک و خون کشیدۀ آنان ببالند، بخاطر صلح و آینده بشریت از آنان ابراز برائت کنند و به راه روشن همزیستی بشری و پیشگیری از تکرار فجایع گام بگذارند.
کسانی که با ارزشهایی همچون آزادی، محبت، شرافت، انساندوستی، و همزیستی بشری بزرگ شده باشند، بنا به سرشت انسانی و تربیت خانوادگی و اجتماعی خود نمیتوانند مدافع اعمال جهانگشایان و کشورگشایان باشند.
همچنین بنگرید به:
ترویج باستانگرایی و جنگافروزی در کتابهای درسی مدارس
استبداد اجتماعی: توجیه رنجهای بشری و حمایت مردمی از سلطهگری
نسلکشی کانادایی و کشتار کودکان به منظور یکسانسازی زبان و فرهنگ
پوستر آموزشی استعمار و جهانگشایی در مجموعه پوسترهای علمی دانشنامه دانشآموز.