نویسنده پینوکیو، پندهایی از تجارب تلخ و دامهای روزگار را در قالب تمثیلها و اشارههای زیبا و خردمندانه به کودکان میآموزد. او کسانی را پیش چشم بچهها میآورد که میخواهند با وعدههای زیبا و سخنان فریبگرانه، کاری کنند تا آنان به میل خود کارهای جدی و سازنده را رها کنند و به «رقصیدن» در «خیمه شب بازی» سودآور آنان روی بیاورند. و نیز برای اینکه از «بدکاران» در امان باشند، در «قفس» از آنان نگهداری شود. او از کسی یاد میکند که با سخنان زیبا و وعده رسیدن به «شهر شادیها» و ساختن «تاریخچه» قلابی برای آن شهر، بچهها را تبدیل به کرههایی میکند تا «حمال کالسکه» او شوند.
کارلو کولودی (نویسنده ایتالیایی پینوکیو در قرن نوزدهم میلادی) قصد داشته تا با اشارهای مختصر، پرده از جلوی چشم کودکان هشیار بردارد تا آنان پی به مکرها و دامهایی که بر سر راه زندگی انسانها هستند، ببرند. اما در جامعهای که متوسط ادراک عمومی اندک باشد، نه تنها چنین تمثیلهایی برای کودکان و حتی بزرگسالان به کار نخواهد آمد و قابل درک نخواهد بود؛ که حتی اگر به صراحت و با صدای بلند و با نشان دادن دم خروسهای فراوان، فریاد زده شود: آن شخص یا آن حزب یا آن رسانه با چنین تاریخسازیها و با چنان وعدهها و سخنان زیبا و پرچمهای فریبگرانهای که در دست گرفته، آهنگ آنرا دارد تا ما و شما را به کالسکه سوداگری و سلطهگری خود ببندد؛ باز هم قادر به درک و فهم آن نیستیم. بسیاری از مشکلات چنین جوامعی، برخاسته از همین زودباوریها، هیجانزدگیها، دلبستگیهای نسنجیده و عواقب ناشی از آنها است. […]